واکنش‌ها نسبت به درگذشت یک استاد حوزه و دانشگاه

نشریات

واکنش‌ها نسبت به درگذشت یک استاد حوزه و دانشگاه

مرضیه اسمی خانی [1]

چکیده

اندیشه و تفکر شخصیت‌های علمی همواره با طیفی از دسته‌بندی‌های نقادانه از موافقان و مخالفان مواجه است که عرصه واکاوی شخصیت‌های صاحب نظر و علمی پس از درگذشت آنها وسیع‌تر می‌‌‌‌شود. مرحو دکتر داود فیرحی یکی از شخصیت‌های حوزوی و دانشگاهی است که در فقه سیاسی از آثار و آرای فراوانی برخوردار است که پس از انتشار خبر درگذشت وی، طیف‌های مختلف به نقد و تحلیل اندیشه وی پرداختند. این طیف‌بندی‌ها به سه دسته کلی تقسیم می‌‌‌‌شوند: دیدگاهی که فیرحی را حلقه وصل اندیشه سنتی-فقهی حوزوی با روشنفکران دینی می‌‌‌‌داند، منتقدان روششناسی علمی فیرحی و دیدگاهی که معتقد به لیبرالیزه کردن فقه اسلامی و سکولاریزم در اندیشه مرحوم فیرحی است. در این نوشتار تلاش شده به هر یک از این بازخوردها بپردازیم.

 

کلیدواژه ها: فقه سیاسی، تجدد، روشنفکری دینی، فیرخی

 

 

 

 

 

مقدمه

شخصیت‌های اثرگذار حوزوی همواره به‌عنوان یکی از قطب‌های فکری حوزوی در بوته نقد و نظر قرار دارند هر چند فرصت بررسی آرا و دیدگاه این افراد در زمان حیاتشان به‌ندرت صورت می‌‌‌‌گیرد اما پرونده بسیاری از این افراد پس از رخت بر بستن از این دنیا باز می‌‌‌‌شود و در مواجهه با نقدها، اظهار نظر‌های موافقان و مخالفان قرار می‌‌‌‌گیرد. به عبارتی دیگر، پس از درگذشت شخصیت‌ها، گروه‌ها و افرادی از مخالفان و موافقان، شخصیت علمی و سیاسی و فرهنگی آنها را بازشناسی می‌کنند که در بسیاری از موارد سنجش درست و دقیقی از شخصیت این افراد را سخت می‌‌‌‌کند.

مرحوم دکتر فیرحی یکی از این شخصیت‌های حوزوی است که در 21 آبانماه سال جاری آخرین برگ زندگانی او بسته شد و پس از انتشار خبر درگذشت ایشان، شاهد بازخوردهای متعددی از سوی جریانات مختلف حوزوی و دانشگاهی بودیم. با توجه به واکنش‌ها و نقدهای مختلفی که هر یک از طیف‌ها درخصوص شخصیت فیرحی داشته‌اند، در این نوشتار به هر یک از این بازخوردها پرداخته‌ایم.

طیف‌بندی واکنش‌ها

بعد از درگذشت دکتر فیرحی، موجی از واکنش‌ها و بازتاب‌ها را شاهد بودیم که می‌‌‌‌توان آنها را در سه دسته تقسیم‌بندی نمود. هرچند سید صادق حقیقت ناقدان متون او را سه گروه درون گفتمانی، برون گفتمانی و پاد گفتمانی تقسیم می‌‌‌‌کند و ذیل این تقسیم‌بندی می‌‌‌‌گوید: من و فیرحی برخلاف روشنفکران دینی و غیر دینی و برخلاف رویکرد سنتی رادیکال و غیر رادیکال، خواهان قرائتی مردم‌سالار، حقوق بشری و عدالت‌محور از درون دین بودیم اما با این وصف در کتاب بررسی و نقد متون سیاسی سه فصل اول را به نقد کتاب او اختصاص دادم. دومین دسته از ناقدان که خارج گفتمان نواندیشی دینی قرار دارد، سید جواد طباطبائی است و اختلاف آنها بر سر چند مسئله از جمله نظریه ایران‌شهری شکل گرفت. گروه سوم که اسلام‌گرایان رادیکال هستند شامل حجج‌الاسلام لیالی و نعیمیان، روانبخش و دکتر نورزوی هستند.

سه طیف مدنظر این یادداشت به شرح ذیل است:

دیدگاه اول: فیرحی حلقه وصل اندیشه سنتی-فقهی حوزوی با روشنفکران دینی

در این دیدگاه فیرحی به‌عنوان نقطه مشترک دو قطب متفاوت روحانیت شیعه است و محل ورود او به تاریخ سیاسی و اندیشه سیاسی شناخت هم‌زمان از هر دو حوزه علوم انسانی غربی و علوم حوزوی است. در این دیدگاه فیرحی اندیشمندی سیاسی است که از هر نظر مناسب‌ترین فرد برای کنکاش در این موضوع است. طبق این دیدگاه، فیرحی معتقد است فقه در تاریخ ایران، مبنای مهم قانون‌گذاری است و اگر امروز راه‌حلی برای پیدا کردن سؤالات اندیشه سیاسی ایران باشد باید به فقه بازگشت و اصول موجود در آن را به بررسی گذاشت. فیرحی براساس این دیدگاه معتقد است فقه مهم‌ترین دانش بیرون‌آمده از دل فرهنگ و سنت ایران در سده‌های گذشته بوده است و از دل فقه باید راه‌حل‌های جدید را بیرون آورد از دل فقه می‌‌‌‌توان به دیدگاه‌های جدید رسید کتاب‌های او در زمینه فقه سیاست در ایران معاصر، فقه سیاسی و فقه مشروطه، فقه و حکمرانی حزبی با همین طرح کلی تدوین شده است. در این دیدگاه فیرحی جان دانشکده حقوق و علوم سیاسی معرفی می‌‌‌‌شود. (هاشمی، 1399)

او در میان فقه و فقیهان سنتی و مخالفان دو آتشه فقه به دنبال باز کردن معبر یا پلی به دنیای جدید بود تا بگوید راه سومی وجود دارد که از بطن سنت 1400 می‌‌‌‌گذرد و فقه و حقوق دینی می‌‌‌‌تواند با دموکراسی، عقل گرایی و انسان گرایی سازگار باشد. او برخلاف روحانیون سنتی و صرفا فقه سنتی و اخباری مدار بر این باور بود که روشنفکری دینی تحول آفرین در دانش‌های حوزوی است و اگر فقه با یک نقد جدی مواجه نباشد، به تدریج فسیل و دچار تصلب می‌‌‌‌شود، در عین حال به جریان روشنفکری و متفکرانی چون عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری و هاشم آغاجری هم نقدهای جدی داشت و مهم ترین نقدش این بود که روشنفکران دینی ما به شدت روی کلام و فلسفه فشار آورده و از ارزش فقه غافل هستند.(فیرحی، 1399)در کنار این مرحوم فیرحی با مجتهد شبستری در سال 96 مناظراتی درباره اهمیت فقه در جامعه اسلامی داشت.

حجت‌الاسلام محمد جواد ارسطا عضو هیئت علمی دانشگاه تهران درباره وی معتقد است: دکتر فیرحی با تحفظ بر فقه جواهری سعی می‌‌‌‌کرد خوانش روزآمدی از فقه سیاسی شیعه ارائه دهد و تاریخ مندی شکل گیری اندیشه سیاسی در میان فقها، دغدغه مندی در تببین فقه سیاسی مشروطه، بازخوانی منابع فقهی با توجه به صاحب نظر بودن در اندیشه سیاسی و علم فقه بزرگترین خدمت فیرحی بود که توانست با تحفظ بر شیوه ی اجتهاد و جواهر خوانش جدید و روزآمدی از فقه سیاسی شیعه ارائه دهد.(ارسطا، 1399)

از دیگر مواضع همسو با این نگرش می‌‌‌‌توان به دیدگاه حجت‌الاسلام کاظم قاضی زاده مسئول مؤسسه فهیم اشاره کرد که عنوان داشت: فیرحی به نواندیشی دینی دل بسته بود و آن را منافی روشنفکری دینی نمی دانست اما آنچه تحت عنوان روشنفکری به طور مطلق مطرح شده به طور صد در صدی قبول ایشان نبود و سعی می‌‌‌‌کرد مرز خود را با روشنفکری که تقیدی به آموزه‌های بنیادین و اصیل دینی ندارند مشخص کند و برای همین در زندگی اش در کنار فعالیت‌های دانشگاهی سعی می‌‌‌‌کرد به‌عنوان یک روحانی در جامعه حضور فعال داشته باشد او یکی از بهترین نویسندگان و متفکران ما در حوزه فقه و اندیشه و آموزه‌های سیاسی بود.(قاضی زاده، 1399)

دیدگاه دوم: منتقدین روش شناسی علمی فیرحی

سید جواد طباطبائی از اساتید علوم سیاسی ایران و صاحب نظریه ایران شهری که در سالهای گذشته فعالیت‌های گسترده‌ای برای ترویج دیدگاه‌های خود داشته و با جریانات مختلفی دیگرسازی کرده از جمله منتقدین دکتر فیرحی بود. منتقدی که البته در مقاطعی استاد وی هم بوده است. آقای طباطبایی فرضیه‌های مرحوم فیرحی را در کتاب ملاحظات درباره دانشگاه رد می‌‌‌‌کند.

همچنین طباطبائی درباره او می‌‌‌‌گوید: جای شگفتی است که فیرحی نمی داند که اگر نظریه فوکویی دانش اندک حقیقتی داشته باشد می‌‌‌‌تواند هم چون سیلی همه ادعاهای او را با خود ببرد، به ویژه ادعاهای او درباره فقه و اهمیت آن در اسلام و ایران را با این مقدمات نادرست فیرحی از بحثی به بحث متفاوتی و از نظام دانش فوکو به اصلاح دینی لوتر، و چنان که پائین‌تر خواهد آمد از لوتر به جان لاک، انتقال پیدا می‌‌‌‌کند.(طباطبایی، 1398)

همچنین علیرضا جوادزاده استاد یار موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی گروه تاریخ اندیشه معاصر در نوشتاری تحت عنوان توسل به متشابهات و متشابه نمودن محکمات برای تحقق لیبرالیسم با نگاهی انتقادی به اندیشه‌های فیرحی با تأکید بر کتاب آستانه تجدد وی به نقد پیرامون اندیشه او می‌‌‌‌پردازد در بخشی از این نوشتار می‌‌‌‌نویسد: اندیشه میانه‌ای که فیرحی از آن سخن می‌‌‌‌گوید در واقع نگاه حداقلی به دین با محوریت بخشیدن به آزادی انسان است وی تلاش دارد با نگاه درون دینی، دایره تکالیف دینی را محدود نشان داده حقوق و اختیارات انسان را وسیع گزارش دهد. راهکار مهم دکتر فیرحی برجسته سازی برخی گزاره‌های دینی و اندیشه‌های متفکران اسلامی و متقابلا نادیده گرفتن یا حاشیه راندن برخی گزاره‌ها و اندیشه‌های دیگر، همچنین خلط و مغالطه در توضیح و تفسیر برخی گزاره‌ها و تعالیم است. (جوادزاده، 1399)

دیدگاه سوم: لیبرالیزه کردن فقه اسلامی و سکولاریزم در اندیشه فیرحی

این دیدگاه شامل حوزویانی هستند که با نقد فکری و شخصیت علمی فیرحی پرداخته و اندیشه او را منتج به لیبرالیزه کردن فقه اسلامی و سکولاریزم می‌‌‌‌دانند؛ افرادی همچون حجج اسلام نعیمیان، نوروزی، لیالی و روان بخش در این دسته قرار دارند.

حجت‌الاسلام محمد جواد نوروزی استاد حوزه و دانشگاه درباره فیرحی معتقد است: شخصیت علمی آقای فیرحی را از دو منظر می‌‌‌‌توان مورد بررسی قرار داد بُعد اولی که در شخصیت ایشان می‌‌‌‌شود به آن پرداخت به لحاظ تبارشناسی و جریان‌شناسی است. فیرحی تلاش می‌‌‌‌کند مفاهیم و مؤلفه‌های غربی را با چارچوب فقهی مورد تبیین قرار دهد و در مواجهه با کسانی که رویکرد فلسفی دارند مانند سروش یا رویکرد ایران‌شهری دارند مانند طباطبائی به این دلیل نیست که این‌ها تلاش دارند دین را ذیل مدرنیته تعریف کنند بلکه نقد وی به سروش و امثال او این است که چرا این افراد دستگاه فقه را نادیده گرفته‌اند چرا که فقه مهم‌ترین دستگاهی است که می‌‌‌‌شود از آن برای تعدیل مفاهیم غربی و ارائه مبانی و مؤلفه‌ها و مبانی غربی در چارچوب فقه و با روکش فقهی بهره برد. این نکته که برخی تفکر فیرحی را استمرار تفکر نائینی و مرحوم طالقانی می‌‌‌‌دانند به هیچ وجه درست نیست و مرحوم نائینی و شیخ فضل‌الله نوری از موضع فقه اجتهادی به مواجهه با مدرنیته برخاست. خاستگاه فکری فیرحی مدرنیته است و تلاش می‌‌‌‌کند هر مسئله‌ای را با نقطه عزیمت مدرنیته آغاز کند و مؤلفه‌های فکری غربی که پس از رنسانس شکل گرفته است برای او اصالت دارد و از فقه به‌عنوان یک دستگاه فکری در خدمت توجیه مبانی فکری غربی استفاده می‌‌‌‌کند. پشتوانه تئوریک نظریه نظام انقلابی، اسلام ناب است در مقابل نظریه اسلام غیر انقلابی که حاصل آن دموکراسی است و دو نوع اسلام از آن می‌‌‌‌تواند متولد شود، اسلام متحجر و اسلام سکولار یا اسلام رحمانی که آقای فیرحی در قالب اسلام سکولار می‌‌‌‌گنجد. (نوروزی، 1399)

حجت‌الاسلام لیالی استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در این خصوص می‌‌‌‌گوید: آثار و آرای فیرحی موافقانی دارد. از جمله این موافقان شاگردانی بسیاری است که وی در مقاطع مختلف و دانشکده‌های مختلف تربیت کرده است. جریان اصلاح‌طلب و اعتدال‌خواه و دولت کنونی (دولت روحانی) نیز از دیگر موافقان اندیشه و آرای فیرحی هستند و به وی ارادت خاصی دارند چرا که ایشان چهره علمی برجسته‌ای بود که در برخی از حلقه‌ها مانند حلقه نیاوران، مرکز دایره المعارف اسلامی و وزارت امور خارجه به‌عنوان صاحب نظر حضور داشت. گرایش سیاسی ایشان مشخص بود عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم بود که جریان سیاسی مشخصی است.

در اندیشه سیاسی فیرحی پروژه تجدد سیاسی خودنمایی می‌‌‌‌کرد؛ به این معنا که برای فهم فقه و اندیشه سیاسی اسلام در دوران جدید باید به سمت تجدد رفت و این تجدد سیاسی در آرا و اندیشه‌های دکتر فیرحی بسیار برجسته است. سنجش فقه و گزاره‌های دینی و فقهی با معیارهای غربی و نظرات فلاسفه و اندیشمندان غربی است چرا که فقه و شریعت باید با معیارهایی که در درون خود دارند مورد سنجه قرار گیرند نه با معیارهای برخاسته از مبانی فکری غربی که در دین ما در تضادند.

ایشان می‌‌‌‌خواهند فقه و گزاره‌های فقهی را با گزاره‌های لیبرالی و لیبرال دموکراسی غربی تطبیق دهد و تفسیر کند که نتیجه آن لیبرالیزه کرده فقه اسلامی است با خوانشی که از میرزای نائینی می‌‌‌‌گیرد. یکی از پروژه‌هایی که فیرحی و تیم وی در حال انجام آن بوده و هستند، پروژه تأویل و تفسیر هرمنوتیک از فقه و فقه سیاسی اسلام و به عبارت دیگر خوانشی از دین که از دل آن دموکراسی متولد شود و این در تخصص آقای فیرحی است. (لیالی، 1399) هر چند برخی از مخالفان فیرحی را گروهی از حوزویان و دانشگاهیان تشکیل می‌‌‌‌دهند که این مخالفت ناشی از موضع‌گیری‌های سیاسی فیرحی در سال 88 نشئت گرفته است.

نتیجه گیری

با توجه به آنچه گذشت و تقسیم‌بندی‌های مختلفی که فراروی اندیشه فیرحی صورت گرفت، تفکیک میان اندیشه و رویکرد علمی و شخصیت فکری او با مرزبندی‌های سیاسی و جناحی است. پیوند زدن اندیشه فیرحی به عمل دولت یازدهم تقلیل یک امر اندیشگی به امر سیاسی در حد یک موضع‌گیری و یک دولت، نادیده انگاری دستاوردهای علمی است که در بستر حوزه شکل گرفته است. اگر چه بسیاری از موافقان او را شخصیت‌هایی از طیف سیاسی اصلاح طلب و همسو با اعتدال گرایان تشکیل داده‌اند که این شخصیت‌ها هر یک حامل پیام‌های تسلیت بعد از درگذشت او بودند اما شخصیت او در پیوند زدن حوزه با دانشگاه، جذب سرمایه‌های انسانی از حوزه و دانشگاه را نمی‌توان صرفاً برخاسته از روحیه تساهل‌گرایانه حاکم بر اندیشه او دانست بلکه این رسالتی است که بر عهده هر یک از حوزویان است. از سویی دیگر مواجهه او با اندیشه‌های سکولار و نقد جریان‌های روشنفکری دینی نشانگر مرزبندی فیرحی با این اندیشه‌ها دانست. فیرحی در یک نگاه جامع و منصفانه ظرفیتی برای حوزه و دانشگاه بود که می‌‌‌‌توان اندیشه او را بسترساز نضج‌گیری تولیدات علمی در فقه سیاسی برای حوزه و دانشگاه دانست.

اساساً امروزه چندین جریان در فضای دانشگاهی کشور و خصوصاً علوم سیاسی فعال‌اند: 1. جریان معتقد به ایران‌شهری با هدایت و نظریه‌پردازی سید جواد طباطبایی و برخی از فعالان سیاسی که آشکارا تضادهایی با مبانی انقلاب و نظام دارد.

  1. جریان چپ که توسط طیف‌هایی از اندیشمندان در حوزه عدالت‌خواهی و تأکید بر حقوق کارگری و … فعال است.
  2. جریان راست و لیبرال که در فضای دانشگاهی کشور در رشته علوم سیاسی حاکم است.

در مقابل این سه جریان دو جریان در حوزه فقه سیاسی فعال‌اند که هر دو در بطن حوزه جای دارند و به‌عنوان جریانات متخاصم این سه جریان به مبانی نظام نزدیک‌ترند. جریان اول جریان فقه سیاسی معتقد به ولی فقیه در صحنه و جریان معتقد به ولی فقیه ناظر که هر دو جریان در حوزه قم مدافعان سرسختی دارد. مرحوم فیرحی را می‌‌‌‌توان به تبع دیدگاه‌های خود در حوزه مشروطه از حامیان دیدگاه دوم تلقی نمود.

اما نکته شایان توجه اینجاست که همان‌طور که گذشت مرحوم فیرحی گرچه در برخی از حوزه‌ها با برخی از جریانات حوزه زاویه داشت، لکن ظرفیت عظیمی برای نقد سه جریان ایران‌شهری، چپ و لیبرال در دانشگاه‌ها بود و می‌‌‌‌توانست در این زمینه با حاکمیت تعاملات بیشتری داشته باشد که مع الاسف این امر کمتر میسور شد.

 

منابع و مآخذ

هاشمی، جواد(1399)، «فیرحی» که بود و چرا این روزها همه از او می‌‌گویند؟خبرگزاری ایسنا

https://www.isna.ir/news/99082315468

فیرحی، داود(1399) غفلت روشنفکری دینی ما از فقه آنها را در تله ادبیات بدعت انداخته است، خبرگزاری کتاب http://www.ibna.ir/fa/report/290502

ارسطا، محمدجواد(1399) مرحوم دکتر فیرحی با تحفظ بر فقه جواهری سعی می‌‌کرد خوانش روزآمدی از فقه سیاسی شیعه ارائه دهد، وب‌سایت مباحثات

مرحوم دکتر فیرحی با تحفظ بر فقه جواهری سعی می‌کرد خوانش روزآمدی از فقه سیاسی شیعه ارائه دهد

قاضی زاده، کاظم(1399)، مصاحبه با کاظم قاضی زاده، نشریه حریم امام، شماره 429

طباطبایی، سید جواد(1398)، ملاحظات درباره دانشگاه، انتشارات مینوی خرد

جواد زاده، علیرضا(1399) توسل به متشابهات و متشابه نمودن محکمات برای تحقق لیبرالیسم، وب‌سایت مباحثات http://mobahesat.ir/23121

نوروزی، محمدجواد(1399) داعیه‌داری برای اسلام؛ تئوری‌پردازی برای جریان اصلاحات، وب‌سایت رسا https://rasanews.ir/fa/news/668448

لیالی، محمدعلی (1399) فیرحی از قم تا نیاوران، وب‌سایت رسا https://rasanews.ir/fa/news/668557

 

[1] – دانش‌آموخته جامعه الزهرا و کارشناس‌ارشد دانشگاه ادیان و مذاهب

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

فهرست