روحانیت بهمثابه جامعه مدنی در بحرانهای اجتماعی
سید اصغر نعیمی[1]
مقدمه
به گواهی بسیاری از کارشناسان، رخدادها و آشوبهای آبان ماه کشور که هزینههای جانی و مالی زیادی برجای گذاشت، در کنار لایههای امنیتی و طراحی دشمن خارجی، لایۀ اجتماعی نیز داشته که نیازمند پیگیری مسائل اجتماعی و اقتصادی از سوی متولیان امر است. بررسی نقش روحانیت در مدیریت چنین بحرانهایی یکی از مسائلی است که نیازمند تبیین بوده و میتوان از منظرهای گوناگونی آن را بررسی نمود.
نگاهی به تاریخچه فعالیتهای روحانیون در ایران نشان میدهد که این قشر همواره نسبت به تحولات بیتفاوت نبوده و تلاش نموده که با اتخاذ مواضعی حامی مصالح مردم باشد و اساساً یکی از علل کنشگری روحانیون بهعنوان یکی از قدیمترین نهادهای مدنی و اجتماعی، قرابت با طبقات مختلف اجتماعی (اعم از بازار و طبقه متوسط و فقیر) بوده است.
نگاهی به نهضتهای صدساله اخیر تشیع، بهخوبی بیانگر نقش سیاسی روحانیت شیعه در رهبری این حرکتهاست:
- نهضت ضداستبدادی و ضداستعماری (در هر سه شکل استعمار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) به رهبری سید جمالالدین اسدآبادی؛
- جنبش ضداستعماری (استعمار اقتصادی) تنباکو، به رهبری میرزای شیرازی؛
- انقلاب ضداستعماری (استعمار سیاسی) عراق، به رهبری میرزا محمدتقی شیرازی؛
- نهضت مشروطه به رهبری آخوند ملّا محمدکاظم خراسانی، آقا شیخ عبدالله مازندرانی، سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی؛
- نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچک خان؛
- مبارزات سیاسی و ضداستبدادی مدرّس، علیه رضاخان؛
- مبارزات ضداستعمار (استعمار اقتصادی) آیتالله کاشانی علیه سلطه استعماری انگلیس در ماجرای ملّی شدن صنعت نفت؛
- انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی قدس سره.
این حجم زیاد مبارزات، آنهم در فاصله زمانی کمتر از 150 سال، بیانگر حساسیت روحانیت شیعه نسبت به سرنوشت سیاسی کشور و مردم جامعه است.
طی دو سال گذشته شرایط اقتصادی کشور به دلیل مسائل مختلف بهسمت وضعیت نامطلوبی حرکت کرده و این شرایط اقتصادی منتهی به سایر وضعیتهای نامطلوبی در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شده است.
مراجع و شخصیتهای حوزوی نیز طی دو سال گذشته بهکرات نسبت به مسئله فوق تذکراتی را در قالبهای مختلف از جمله در سطح بیانیه[2] مطرح نمودند و در سطح طلاب نیز اقدامات مختلفی نظیر حضور طلاب در اردوهای جهادی و کمک به مردم صورت گرفته است.
قائله بنزین که در آبان ماه گذشته کشور را درگیر مشکلات و در نهایت آشوبهای خیابانی با سطح بسیار بالا نمود، یکی دیگر از بزنگاههایی بود که منجر به شکلگیری واکنشهای مختلف از سوی نهاد حوزه و روحانیون در سطوح مختلف گردید. در این یادداشت تلاش میکنیم بهصورت گذرا به برخی از واکنشها پرداخته و در نهایت تحلیلی در خصوص نقش روحانیت در فضای فعلی کشور را مطرح کنیم.
رخداد
زمزمههای افزایش قیمت سوخت از ماهها پیش در بین مردم مطرح شده بود؛ اما مقارن با جمعه 25 آبان ماه، بهصورت رسمی قیمت بنزین افزایش پیدا کرده و همزمان زمزمههای اعتراضاتی از بین طبقات مختلف جامعه مطرح گردید که بهسرعت شکل و محتوایی خشونتآمیز به خود گرفت و پس از سکوت سنگین روز جمعه اعتراضات از روز شنبه در کشور شروع شد. اعتراضاتی که در نهایت باعث تنشهای امنیتی سنگین در چندین استان گردید.
دو نکته از منظر روحانیتپژوهی شایان توجه بود:
- حمله به چندین حوزه علمیه و کلیپهایی که از جروبحث لفظی بین روحانیون و معترضان در شبکههای اجتماعی منتشر گردید. حمله به حوزه علمیه صالحیه مکتب الصادق (ع)، یکی از تلخترین جلوههای ناآرامی و آشوب شنبهشب در کازرون بود. غائلهای که اگر بعد از یک ساعتونیم تخریب و غارت، با ورود گروهی از مردم ختم نمیشد، میتوانست خسارتهای جبرانناپذیری برجای بگذارد. یکی از طلاب لحظات حمله به این حوزه را اینطور روایت میکند:
ما حدود 60 طلبه بودیم که هیچ وسیلهای برای دفاع از خود نداشتیم. اینطور بود که گروهی از طلبهها در سالن مطالعه کتابخانه پناه گرفتند و میزهای مطالعه را پشت در گذاشتند تا آشوبگران نتوانند وارد شوند. آنها وقتی پشت در رسیدند و هرچه تلاش کردند نتوانستند وارد شوند، اتاق کناری را آتش زدند تا از این طریق طلبهها را تحتفشار قرار دهند. حجم آتشی که ایجاد شده بود آنقدر زیاد بود که کمکم فضای سالن مطالعه و اتاقها پر از دود شد و طلبهها در حالت خفگی قرار گرفتند. تنها شانسی که آوردیم، این بود که در همین لحظات، گروهی از مردم سررسیدند و ما را نجات دادند. https://www.farsnews.com/news/13980829000857
در جریان این تنشها، حدود ۹ حوزه علمیه و دفتر امامجمعه به آتش کشیده است. مدرسه علمیه امام مهدی (ع) در شهر اهواز، مدرسه علمیه زنان کوثر در فردیس کرج، حوزه علمیه زینبیه اصفهان، مدرسه علمیه صالحیه مکتب الصادق (ع) در کازرون و مدرسه علمیه خاتمالانبیاء در شیراز و همینطور مصلا و دفتر امامجمعه شهر قدس در غرب شهر تهران و به تعدادی از دفاتر امامان جمعه در شهرهای ایران نیز حمله شده است.
- فضای دومی که حائز توجه و تأمل است، واکنشهای طیفهای مختلف طلاب و روحانیون به این تنشها است. در سطح مرجعیتی، اظهارات و بیانیههای سه تن از مراجع تقلید مهمترین واکنش بود که طی آن آیتالله صافی خواستار لغو طرح، آیتالله علوی تجدیدنظر مصوبه سران قوا نسبت به موضوع افزایش قیمت سوخت و آیتالله مکارم خواستار بررسی بیشتر و اقناع افکار عمومی شدند.
در لایههای پایینتر سایر مجامع حوزوی در سطح استانها بیانیههایی منتشر نموده که مهمترین آنها میتوان به بیانیه جامعه مدرسین، مجمع نمایندگان طلاب و روحانیون و بیانیه مرکز مدیریت اشاره داشت. در سطح دیگر، طیفهای مختلفی از محکومیتها از سوی شخصیتهای مختلف حوزوی مطرح گردید و البته برخی از جریانات فکری و سیاسی در حوزه همچنان با سکوتی سنگین رخدادها را پیگیری کرده و واکنش و تحلیل مستقلی در این خصوص ارائه نکردند.
تحلیل
مهمترین مسئلهای که در شرایط و تنشهای مشابه این جریان که حداقل در یک دهه گذشته سه مرتبه (88، 96، 98) اتفاق افتاده، تفکیک بین توجه به خواست مردم و از بین نرفتن این خواستهها و رفتارهای ساختارشکنانه برخی آشوبطلبان و از سویی محکومیت اقدامات تنشزا و ضربه به اموال عمومی است که بخشی از آن قطعاً در لایههای امنیتی تعریف و تبیین باید گردد.
به نظر میرسد در چنین مقاطعی همچنان باید به دنبال الگوی نقش روحانیت بهعنوان جامعه مدنی و حائل بین حاکمیت و مردم حرکت کرد. یکی از حلقههای مفقوده جامعه ایرانی نبود این حائل بین حاکمیت و مردم است که در برخی از مدلها توسط احزاب ترمیم میشود و تاریخ نشان داده که روحانیت همواره پتانسیل و ظرفیت ایجاد این حلقه مفقوده را داشته است. این امر نکتهای بوده که توسط رهبری انقلاب پیش از این تذکر داده شده و ایشان از کلیدواژه حلقه واسط در تبیین جایگاه اجتماعی روحانیت سخن گفتهاند:
ما میگوییم همه اقشار مردم در انقلاب شرکت داشتهاند، واقع قضیه هم همین است، یا درباره آن گروههای پیشرو مثلاً میگوییم «دانشجوها، طلبهها» و اسم دانشجوها را میآوریم، درست است، اینها هم واقعاً پیشرو بودهاند، در این شکی نیست، اما پیشرو بودن و ورود، یک حلقه وصلی لازم داشت، یک حلقه واسطی لازم داشت؛ این حلقه واسط حوزه علمیه قم بود و البته حوزههای علمیه دیگر؛ فقط حوزه قم نبود. شما توجه داشته باشید که این انقلاب عظیم، این پدیده حیرتانگیز، این حادثهای که دنیا را تکان داد -[واقعاً] دنیا را تکان داد- منتهی میشود به این حلقه واسط، یعنی به حوزه قم. نسبت حوزه قم با انقلاب این است.[3]
آنچه امروز با عنوان کاهش منزلت اجتماعی روحانیت مطرح است، گرچه از منظر اولیه موضوعی اجتماعی و عمدتاً در تحلیلهای جامعهشناسانه و مردمشناسانه از آن سخن گفته میشود؛ اما کاملاً موضوع حاکمیتی و مربوط به سرنوشت جمهوری اسلامی است. کاهش این جایگاه {به گواهی بسیاری از آمار موجود} قدرت روحانیت را در ایجاد حلقه وصل بین مطالبات مردم و حاکمیت کمرنگ کرده است.
در سالهای بعد از انقلاب، بسیاری از روحانیون نیز به دلیل در دست گرفتن پستها و مسئولیتهای سیاسی و دولتی، عملاً بیشتر صدای حاکمیت شدند تا صدای مردم و از نقش و وظیفه اصلی خود عقب ماندند. درحالیکه از نظر رهبر انقلاب، روحانیون حداقل دارای سه کارویژه مهم هستند: «هدایت فکری و دینی»، «هدایت سیاسی و بصیرتافزایی» و «راهنمایی و حضور در عرصه خدمات اجتماعی». جالب آنکه برخلاف تصور مرسوم، رهبر انقلاب هدایت فرهنگی را مهمتر از هدایت سیاسی میدانند و حتی هدایت سیاسی را نیز به معنای داد و بیداد کردن معنا نمیکنند:
ما گمان نکنیم که اگر فرض کنید در فلان مسئله سیاسی روز که محل ابتلا هم هست، داد سخن دادیم و حرف زدیم و مطالب خودمان را با بیان شیوا بیان کردیم، قضیه تمام شد؛ نه ما هدایتگری فرهنگی را از هدایتگری سیاسی بنیانیتر میدانیم؛ هدایتگری سیاسی خیلی لازم است و از آن نباید صرفنظر کرد، اما هدایتگری فرهنگی و فرهنگ مردم، اخلاق مردم [مهمتر است].[4]
برای همین، حتی رهبر انقلاب از روحانیون میخواهند که وارد عرصههای عینی اجتماعی شوند:
حضور طلاب در خدماترسانی به مردم، مدرسهسازی، بیمارستانسازی، کمک به مردم هنگام حوادث و دیگر عرصهها، نیروهای مردمی را نیز به صحنه میآورد و منشأ خدمات خواهد شد.[5]
موج ایجاد شده از سوی برخی از ائمه جمعه در رویکردهای اجتماعیتر و مردمیتر و اثرات آن میتواند بهعنوان یکی از شواهد عینی توان روحانیت در ایجاد واسط بین حاکمیت و مردم باشد که در برخی از این تجمعات خود را نشان داده آنجا که در مناطق بحرانی شاهد حضور برخی از روحانیون در بین مردم معترض و سخن گفتن با آنان بودیم که این رویکرد نیز بر اساس همین تحلیل شایان توجه و ترویج است. در مقابل این رویکرد در حاشیه قرار گرفتن و انفعال حوزه و بسنده شدن به چند بیانیه میتواند در بلندمدت خساراتآور باشد. رهبری در همین خصوص تأکید دارند:
حاشیهنشین شدن حوزه علمیه قم و هر حوزه علمیه دیگری به حذف شدن میانجامد. وارد جریانات اجتماع و سیاست و مسائل چالشی نبودن، بهتدریج به حاشیه رفتن و فراموش شدن و منزوی شدن میانجامد. لذا، روحانیت شیعه با کلیت خود، با قطعنظر از استثناهای فردی و مقطعی، همیشه در متن حوادث حضور داشته است. برای همین است که روحانیت شیعه از یک نفوذ و عمقی در جامعه برخوردار است که هیچ مجموعه روحانی دیگری در عالم – چه اسلامی و چه غیر اسلامی – از این عمق و از این نفوذ برخوردار نیست.[6]
جمعبندی و پیشنهادها
به نظر میرسد علیرغم هجمهها و شرایط به وجود آمده در خصوص منزلت اجتماعی روحانیت، همچنان روحانیون مردمی در بین مردم قابلاعتماد هستند و به وزان همین مسئله، روحانیت همچنان توان و ظرفیت ایجاد یک جامعه مدنی برای تبدیل شدن به صدای مردم برای حاکمیت و از سویی پیگیری خواستهای حاکمیت در چارچوبهای مردمی است، امری که میتواند یکی از راههای برونرفت از شرایط فعلی باشد. این مهم نیازمند تبیین الگو برای تعامل روحانیت-مردم در فضای فکری و تدوین سازوکار در زمینه عملیاتی است. الگویی که روزآمدی داشته و با توجه به روندهای حاکم بر جامعه ایرانی- اسلامی و با رویکردی مردمی تدوین و پیادهسازی شود.
[1]. دانشآموخته حوزه علمیه قم
[2]. آیتالله مکارم شیرازی در مردادماه 97 بیانیهای در خصوص شرایط اقتصادی کشور منتشر نمود.
[3] . بیانات در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب 25/12/95
[4]. بیانات در دیدار با ائمه جمعه 14/10/94
[5]. بیانات در دیدار مدیران و مدرسان حوزههای علمیه استان تهران 25/2/95
[6]. بیانات در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم 29/7/89