حاشیههای یک یادداشت
(مروری بر کنشهای حوزوی به یادداشتی انتقادی پیرامون اظهارات یکی از مراجع تقلید)
سعید سلمانی
مقدمه
جایگاه مراجع معظم تقلید در انقلاب اسلامی از جمله موضوعات مهمی است که محل تضارب آراء است. از سویی جایگاه مرجعیت بهعنوان زعامت شیعیان، باعث میشود تا مراجع درباره رویدادهای مختلف بهخصوص در زمینه معیشت مردم اظهارنظر کنند و از طرف دیگر، انقلاب اسلامی به لحاظ عقبه تئوریک مولود فقه و حوزه علمیه بوده است و این امر بر اهمیت جایگاه مذکور میافزاید. در نتیجه در اتفاقاتی که در حاشیه ارتباط مرجعیت با نظام اسلامی رخ میدهد، شخصیتها، جریانها، نهادها و توده جامعه واکنشهای گوناگونی از خود نشان میدهند.
برای نمونه اظهارات حضرت آیتالله صافی گلپایگانی در دیدار با رئیس مجلس شورای اسلامی و واکنشهای مختلف به این اظهارات، بهخصوص پس از انتشار یادداشت منتقدانه آقای مهدی جمشیدی، نشاندهنده سطح تفاوت دیدگاهها در این زمینه است. بهخصوص در میان شخصیتها و جریانهای حوزوی، واکنشهای متفاوتی ملاحظه شد و این نوشتار درصدد تبیین جریانشناسی کنشگران این رویداد است. بهطور کلی میتوان واکنشهای حوزویان به یادداشت آقای مهدی جمشیدی در انتقاد به اظهارات آیتالله صافی گلپایگانی را در چهار دسته تقسیم کرد که در ادامه بیان میشود.
۱. مراکز رسمی و نهادهای حوزوی
مراکز رسمی حوزه مانند مرکز مدیریت و جامعه مدرسین، با صدور بیانیههایی ضمن محکومیت هتک حرمت به ساحت مرجعیت، سعی در آرام کردن جوّ بهوجودآمده داشتند. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ضمن تبیین شخصیت انقلابی آیتالله صافی و یادآوری حضور ایشان در شورای نگهبان، از اصحاب قلم خواست به توصیه رهبر انقلاب درباره حفظ جایگاه مرجعیت عمل کنند و از تحلیلهای غیرمنصفانه خودداری نمایند. به باور آنها مقصود مرجع عالیقدر از برقراری ارتباط همراه با عزت و اقتدار با کشورهای جهان، چیزی جز تأکید بر سیاست نظام در ارتباط حکیمانه، عزتمندانه و بر اساس مصالح کشور و منافع مردم با دنیا نیست.
مرکز مدیریت حوزه علمیه قم نیز همه نخبگان، سیاستمداران و اهالی رسانه و فرهنگ را دعوت به همدلی و همافزایی و تبعیت از تدابیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب در مسیر پرپیچوخم گذر از مشکلات نمود. در این بیانیه آمده است: «از مسئولان محترم و هم ارباب رسانه انتظار میرود زمینههای اینگونه اقدامات را برطرف نمایند.»
از سوی دیگر برخی مسئولان سیاسی چون رئیسجمهور، رئیس مجلس، رئیس شورایعالی حوزه علمیه تهران نیز به این واقعه واکنش نشان دادند و با یادآوری خیرخواهی همیشگی مراجع، اهانت به جایگاه مرجعیت را محکوم کردند.
برآیند نظرات و دیدگاههای این طیف گویای احترام ویژه به جایگاه رفیع مرجعیت بوده که به هیچ عنوان نباید مخدوش گردد.
۲. جریان سنتی حوزوی
طیف سنتی حوزه درباره یادداشت آقای جمشیدی موضع تندی اتخاذ کردند. نشست دورهای اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم، این یادداشت را مصداق زیر پا نهادن ساحت اخلاق و انصاف تحت لوای انتقاد به شمار آورد که قطعاً مورد رضایت امام عصر(عج) نیست و با استقلال مرجعیت و حوزه منافات دارد.
آیتالله علوی بروجردی پیش از درس خارج خود در واکنش به این یادداشت، ضمن انتقاد از بایکوت خبری اظهارات آیتالله صافی گلپایگانی توسط برخی رسانهها، ابتدا به جایگاه علمی مرجع عالیقدر در نزد حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی اشاره کرد و در ادامه بیان مشکلات و انتقاد به مسئولان را وظیفه مراجع دانست و اظهار داشت: «مرجعیت در قبال نظام مسئولیت دارد. اگر خطا دید باید تذکر بدهد؛ وظیفه دارد. کار خوب هم دید باید تمجید و تعریف کند.»
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا نائینی از مدرسین درس خارج نیز در یادداشتی در کانال خود ضمن بیارزش دانستن یادداشت آقای جمشیدی برای پاسخ دادن، از رذیله تهوّر و بیباکی طلاب جوان حوزوی انتقاد کرد و افزود که جوانان چرا فکر میکنند حتماً اظهارنظر یک مرجع بزرگ متأثر از اطرافیان است.
از مجموع موضعگیریهای طیف سنتی حوزه و مجموعهای مانند نشست دورهای اساتید، این مسئله به دست میآید که این حرکت در نگاه آنان بهشدت محکوم و با هدف توهین به مراجع بوده است. تعابیر بهکاررفته نشان میدهد مرجعیت جایگاهی مقدس است، اما اینکه باید اشکالات بهصورت علمی و در جوّی آرام از مرجعیت پرسیده شود، نه اینکه با قلم تند در رسانهها منتشر شود، در این اظهارات بهصورت صریح به چشم نمیخورد.
۳. جریان انقلابی حوزه
این جریان در واکنش به اظهارات آیتالله صافی گلپایگانی اگرچه به تند بودن یادداشت آقای جمشیدی تصریح کردند و پیام آیتالله صافی مبنی بر گلایه نداشتن از فرد یا جریان و نهادی را ستودند، اما دو مسئله را دارای اهمیت دانستند؛ مسئله اول آنکه مصداق تعابیر حضرت آیتالله صافی گلپایگانی را در قهر کردن با کشورهای دنیا، کسانی دانستند که تمام همّ و غم خود و دولتشان را صرف ماجرای برجام کردند و از ارتباط گرفتن با دیگر کشورها از جمله کشورهای همسایه خودداری کردند.
بهعنوان نمونه، آیتالله تحریری تولیت مدرسه مروی در سخنانی با قرائت متن اظهارات آیتالله صافی گلپایگانی، مسئولان دولت گذشته را به سبب آنچه لگدمالکردن عزت مردم و بیتدبیریها و تهمت و افتراء به دیگران دانسته، مستحق محاکمه دانست. آیتالله سیفی مازندرانی نیز در سخنانی ارتباط با آمریکا و برخی کشورهای استعماری را نادرست دانسته، اما ارتباط با دیگر کشورها را که از گذشته بوده و ادامه نیز دارد امری مقبول دانست.
بنابر تفسیر این جریان، اظهارات مرجع عالیقدر ناظر به ارتباط با کشورهایی چون آمریکا و کشورهای استعماری نیست، چرا که ارتباط با این کشورها مخالف عزت و مصالح کشور است که در بیانات ایشان وجود داشت، بلکه مقصود ارتباط با دیگر کشورهایی است که در طول هشت سال گذشته از فرصت تعامل اقتصادی و سیاسی با آنها غفلت شده است.
مسئله دومی که در واکنشهای این جریان بارز است، واکنش به عکسالعمل کسانی است که با تعابیری چون «سکولارهای حوزوی» یا «حوزه سکولار» از آنان یاد میشود. برخی رسانههای وابسته به طلاب موسوم به جریان انقلابی، انگیزه جریانهای سکولار از پشتیبانی از اظهارات مرجع عالیقدر را نه از سر ارادت به مرجعیت، بلکه بهعنوان بهانهای برای ضربه زدن به نظام اسلامی و نشان دادن تقابل میان مرجعیت و نظام تلقی کردهاند.
به باور آنها در سالهای گذشته بارها واکنشهای تندتری به نظرات رهبر معظم انقلاب -که شأن مرجعیت هم دارند- و مراجع معظم تقلید و حتی شخص آیتالله صافی گلپایگانی صورت پذیرفته است، اما هیچگاه این افراد در دفاع از مرجعیت قدمی برنداشتهاند و حتی برخی از آنها مؤید نیز بودهاند.
۴. نواندیشان حوزوی
واکنش برخی از نواندیشان حوزوی از جهتی مشابه با جریان سنتی بود و از جهتی متفاوت. وجه اشتراک در اظهارات نواندیشان حوزوی با جریان سنتی حوزه، محکومیت شدید یادداشت نویسنده سایت رجانیوز و اشاره به جایگاه علمی و سیاسی آیتالله صافی گلپایگانی است.
آیتالله سید مصطفی محقق داماد، تیزبینی آیتالله صافی در مسائل جهانی را در نحوه برخورد ایشان با تسلط گروه طالبان بر کشور همسایه افغانستان ستوده و یادآور میشود ایشان از اولین منصوبشدگان از سوی امام راحل (ره) هستند که بهعنوان یکی از فقهای شورای نگهبان قبول مسئولیت کرده بودند.
حجتالاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی، از مدرسان درس خارج نیز ضمن اشاره به دوران مسئولیت آیتالله صافی در شورای نگهبان، با اشاره به تعدادی از مجلدات «مشروح مذاکرات شورای نگهبان» در سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۱، یکی از ویژگیهای بارز آیتالله صافی را مقدم داشتن قانون بر تفاسیر شخصی برشمرد. حجتالاسلام والمسلمین کاظم قاضیزاده نیز ضمن محکوم کردن یادداشت موهن به مرجعیت، از رئیس جمهوری خواست تا درباره این ماجرا موضعگیری کند.
اما وجه تمایز واکنش این جریان در آن بود که به محتوای اظهارات مرجع عالیقدر نیز پرداختند و سعی در تبیین مبانی شرعی و فقهی این اظهارات داشتند. سید مصطفی محقق داماد، سخن از حکم شرعی انزوای سیاسی گفت و محمد سروش محلاتی قاعده «لا حرج» را مورد استناد قرار داد. به باور سروش محلاتی، قاعده «لا حرج» تنها مربوط به احکام فردی نیست، بلکه شامل احکام اجتماعی از جمله امر به معروف و نهی از منکر، همکاری با دولت جائر، مبارزه با دولت ظالم، حمایت از مظلومان و پذیرفتن ولایت کفّار هم میشود. بنابراین اگر اجرای این دستورات هزینه سنگین داشته باشد و شرایط زندگی را برای مردم غیرقابل تحمل کند، مصداق قاعده «لا حرج» خواهد بود؛ چرا که نفی حرج به دین (همه شئون دینی) نسبت داده شده است.
لازم به یادآوری است که این اظهارات منتقدانی هم داشت. حجتالاسلام والمسلمین داود مهدویزادگان در یادداشتی با عنوان «جایگاه قاعده لا حرج در فقه سیاسی امامیه و فقه شبهخوارجی» معتقد است که محدوده حکم حرجی طبق این دیدگاه هیچ مبنایی در فقه امامیه ندارد و شفاف نیست. برخی دیگر از اشکالاتی که در این یادداشت بر قاعده مذکور وارد شده است عبارت است از: بیضابطه بودن، بیتوجهی به لوازم فرهنگی قاعده لا حرج، تناقض در فتوا (این قاعده اجازه مخالفت با حاکم اسلامی و پذیرش ولایت کفار و نظام سلطه را میدهد اما همین قاعده اجازه مخالفت با حاکم جور یا نظام سلطه را نمیدهد) و پذیرش نظام سلطه و نامشخص بودن مرجع تشخیص وضعیت عسر و حرج.
جمعبندی
واکاوی رویکردهای مختلف حوزویان گویای این است که حوزه قم همچنان یک حوزه متکثر است. این بزنگاه و سایر مسائل و چالشهای فکری-رسانهای حوزه قم، نشان میدهد که این حوزه همچنان شاهد بروز و ظهور و تنفس جریانات مختلف است. بااینهمه به نظر می رسد در فضایی که همه بزرگان و دلسوزان نظام حمایت از مرجعیت را امری نه وابسته به نظام فعلی بلکه یک رویکرد فرهنگی برای حفظ هویت دینی قلمداد میکنند، هر گونه تحرک و رفتار موهن در نسبت با این نهاد محکوم بوده و خواهد بود. در عین حال نباید امکان دیالوگ بین حامیان و شارحین دیدگاههای یک مرجع و شخصیت دینی و طرفهای منتقد مسدود باشد و لازم است این قبیل مباحث از فضای ژورنالیستی و امواج رسانهای، به سمت کرسیهای علمی و فکری حرکت کند.