حاشیهای بر جشنواره فجر ۱۴۰۰
اصغر حیدری
درآمد
در بهمن ۱۴۰۰، همزمان با سالگرد انقلاب اسلامی و برگزاری جشنواره فجر، اظهارنظر یکی از نویسندگان[1]موجب برانگیخته شدن احساسات و هیجانات جامعه روحانیت گردید، تا جایی که طیف مذکور با واکنشهای مختلف، این جشنواره را مورد نقد و بررسی قرار داد.
برای مثال، گروهی از جامعه حوزویان با برشمردن کاستیها و و موارد دیگر، سعی در بزرگنمایی نقاط ضعف این جشنواره و نادیده گرفتن نقاط قوت آن داشتند، و عدهای دیگر با کوچک انگاشتن وقایع مذکور، قدم در نادیده گرفتن کاستیها و بیاخلاقیهای جشنواره فجر نهادند، اما در این میان جریان معدودی از حوزویان با برشمردن نقاط ضعف این مجموعه، نقاط قوت آن را نیز بازشمردند تا در میان هجمههای فراوان به جشنواره فجر، نقد منصفانه این نهاد در جامعه مطرح شود. با این حال متأسفانه دو رویکرد سابق با دعوای دو قطبی، فضای غالب رسانه را به خود اختصاص داده و مانع تحقق نقد سازنده این جشنواره شد.
همه چیز از آخرین نشست خبری جشنواره فجر شروع شد؛ فیلم نمور ساخته «داوود بیدل» در روز پایانی این جشنواره با حضور تعداد محدودی از خبرنگاران و بینندگان در فضایی آرام اکران شد اما خانم «نوشین معراجی» مطالبی را بر زبان راند که موجب خشم عمومی جامعه در واکنش به این اظهارات گردید.
۱. بررسی ماجرای مطرح شده در جشنواره
در ابتدا سزاوار است به اصل ماجرای فیلم و بعد از آن به حواشی جشنواره بپردازیم. موضوع فیلم نمور، رابطه خارج از عرف دختر و پسری است که منجر به تولد دختری بهنام «آرام» میشود، بعد از مدتی بین این دو نفر جدایی ایجاد میشود، داود، خواهر خود را به عقد دوست خود درمیآورد و بعد از مدتی با آرام (که خواهرزاده او محسوب میشود) به کشوری خارجی سفر میکند و بعد از ۲۰ سال به ایران بازمیگردد.
اما اصل سؤال و جواب جشنواره؛ در ابتدای فیلم پخش شده از نشست خبری فیلم نمور، خانم معراجی ميگوید که بنده دنبال سوءبرداشت از فیلم نیستم و بنابراین از آقای بیدل میخواهم که نظر خودشان را بهصورت دقیق بیان کنند تا سوءتفاهمی در این میان اتفاق نیفتد. آقای بیدل در ادامه میگوید که شخصیت داود ازخودگذشتگی و ایثار بزرگی را انجام داده و این عشق بعد از ۲۰ سال دوباره زنده شده، و این ایثار برای بنده، مخاطب، و همه درسآموز است.
وی در ادامه میگوید: همانطور که خانم معراجی فرمودند، خانواده مهمترین رکن جامعه است و هر خانوادهای باید مشکلات خود را از طریق گفتگو حلوفصل کند، در چنین صورتی شاید شاهد کاهش عصبانیتها و بداخلاقیها در جامعه باشیم.
سپس مجری سؤال آقای اهوراکی (که جواب حاشیهبرانگیز خانم معراجی ناظر به کلام وی است) را اینچنین مطرح میکند: «با توجه به اظهارات اخیر خودتان در مورد حلالزاده نبودن آرام، چرا این فیلم را به مقام مادر تقدیم کردید؟» در این حال آقای بیدل قبل از جواب خانم معراجی میگویند: «جسارت است، مگر دوستان دارند مچگیری میکنند؟ الان این کودک در فیلم حرامزاده است، چه کنیم؟»
در این میان خانم معراجی میگوید که باید مسئله را بهصورت شرعی حل کنیم، و بعد اضافه میکند: «به نظر من حتی اگر اینها نامزد هم نباشند یا صیغه باشند یا حتی نامزد بدون صیغه باشند، وقتی دو نفر همدیگر را دوست دارند، عشقی که بینشان وجود داشته، آنقدر حرمت دارد که حتی بدون صیغه، بچهای که از آن دو متولد میشود، حلالزاده باشد. اصلاً کسی که یک بچهای را به دنیا میآورد، به هر حال یک مادر است، ارزشمند است این کار، و این سوال شما به نظر من منطقی نیست.»
خانم معراجی در ادامه با توجه به اظهارات خبرنگاران میگوید: «نامزد سابق ایشان چرا بعد از عقد ایشان و غیبت ایشان نتواند به عقد کسی دربیاید؟» و در ادامه اضافه میکند که شوهر این خانم حتی اگر وجود خارجی نداشته باشد، شخص میتواند طلاق غیابی بگیرد.
فیلمی از این صحبتها در فضای مجازی دست به دست شد و کاربران شبکههای مجازی بازخوردهای مختلفی را از خود به نمایش گذاشتند؛ تا جایی که کار به تریبون نمازجمعه هم کشیده شد و همزمان با این اظهارات، فیلمها و عکسهایی از جشنواره فجر منتشر شد که مؤیّد بدحجابی و بعضی ولنگاریها در فضای جشنواره فجر بود. بدینترتیب نهتنها فیلم نمور، بلکه کلیت جشنواره فجر زیر سؤال رفت.
با انتشار فیلم عذرخواهی خانم نوشین معراجی، فضای رسانهای تا اندازهای تلطیف شد، اما واکنشها همچنان در تریبونها و منابر ادامه داشت، تا جایی که وی برای بار دوم عذرخواهی کرد.
۲. واکنشهای حوزویان
۱-۲. برخوردهای سلبی
یکی از برخوردهای سلبی در این میان، سخنان استاد مسعود عالی بود. ایشان در ابتدا ریشه بعضی از حاشیههای اینچنینی را مسائل اقتصادی معرفی نموده و بعد از آن افزود که اگر واکنشی درباره چنین حاشیههایی صورت بگیرد، اشخاص مذکور طلبکار خواهند شد؛ همانهایی که نهتنها بدحجاب هستند، بلکه آنها را میتوان بیحجاب دانست. وی سپس افزود: بعضی از امور از دسترس ما خارج است و نمیتوانیم موضعی در مورد آنها بگیریم، اما جشنواره فجر که برای خود ما است، چطور آن را با اهداف عالی جمهوری اسلامی بپذیریم؟
ایشان در ادامه اضافه کرد: «این دولت دغدغه دین و دنیای مردم را دارد و ما شاهد فعالیتهای آنها هستیم، ولی ما انتظار داشتیم دولتْ این جشنواره را که به اسم انقلاب برپا شده بود، مدیریت کند و نگذارد که این جشنواره به جولانگاه لباسهای آنچنانی و موهای آنچنانی تبدیل شود.» در ادامه، انتقاد ایشان متوجه کلام خانم نوشین معراجی میشود و چنین میگوید: جا داشت مسئولان ارشاد به دهان شخصی که بحث ازدواج سفید را مطرح کرده است میزدند.[2]
از سخنران ارزشمند حوزوی جای تعجب است که بخشی از کلام خانم معراجی را چنین تند و بیپروا مورد انتقاد قرار میدهد. شاید اگر ایشان هم تمام ماجرا را میدیدند، طور دیگری واکنش نشان میدادند. در رویداد مذکور، همانطور که اشاره شد، سازندگان فیلم درصدد بیان مسائل شرعی و مناسبات خانوادگی بودند؛ برای مثال، کارگردان، خانواده را رکن اساسی جامعه نامید و خانم معراجی بهدنبال راهحل شرعی برای مشکل مطرح شده بود. همچنین خانم معراجی در انتهای کلام خود از طلاق غیابی صحبت کردند. پس شرع و خانواده در منظر سازندگان فیلم محترم است. حال چطور میتوان گفت که آنها درصدد ترویج ازدواج سفید بودهاند؟
بنابراین روشن میشود که نویسنده و کارگردان در سؤال و جوابهای مطرح شده، از حاشیه گریزان بوده و بهدنبال ایجاد فضای بیدینی در جامعه نبودهاند. هر چند اصل کلام مطرح شده نابجا و دارای اشکالاتی بوده است، اما در حقیقت احساس میشود واکنشها بسیار سنگینتر از اصل ماجرا است. بهویژه آنکه روشن است این دوره از جشنواره در مقایسه با سال گذشته تغییرات مناسبی داشته و پوشش بازیگران مناسبتر از قبل بوده است. شاهد آن نیز میتواند مقایسه عکسها و تصاویر سال جاری با سال گذشته باشد.
همچنین در این دوره از جشنواره تلاشهایی صورت گرفت تا مدیران جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در برگزاری این رویدادْ ناموفق نشان داده شوند تا این تغییر ریل اتفاق نیفتد. شبیه این اظهارات در سالهای قبل هم در حواشی جشنواره دیده میشد، اما برخوردی چنین تند و جدی را شاهد نبودیم. شایسته است روحانیت و نهادهای حوزوی، بهجای نقدهای تند، گامهایی را در جهت بهبود وضعیت هنری و کمک به مدیران بردارند.
کاش عزیزان و بزرگان حوزه، درباره فضای کلی حاکم بر فیلمها در سالهای گذشته هم تا همین اندازه غیرت و تعصب به خرج میدادند و روند به نسبت مناسبتر امسال را تشویق میکردند. و کاش این غیرت و واکنش یکدست را درباره دیگر مظاهر بیدینی، مثل فقر، اختلاس، بیعدالتی، تبعیض و… هم از خود نشان میدادند.
۲-۲. برخوردهای ایجابی
همانطور که پیشتر اشاره شد، طیف قلیلی از جامعه حوزوی با برشمردن نقاط قوت، بهدنبال کاهش کاستیها و جبران ضعفهای موجود در جشنواره فجر و جامعه هنری ایران هستند؛ از جمله آنها میتوان به چند مورد اشاره کرد:
واکنش رئیسجمهوری: در حاشیه جشنواره سینمایی فجر، اظهارنظر غلطی انجام شد که با وجود عذرخواهی مکرر گوینده آن، وزارت ارشاد نیز آن سخنان را رد و محکوم کرد. خطای آشکار فردی نباید به جامعه هنری تعمیم داده شود.[3]
واکنش علی شاملو: در جشنواره امسال فیلمهای بسیار ارزشی در صدر فیلمها قرار گرفتند و بهاعتراف بسیاری از منتقدین سینما، یکی از شاهکارهای سینمای ایران در این چند ساله رقم خورد؛ برای مثال «موقعیت مهدی» از لحاظ جذابیت و محتوا اثر فاخر این دوره از جشنواره لقب گرفت؛ یا حتی ساخته شدن اثر اهلبیتی مانند «بدون قرار قبلی» یکی دیگر از موفقیتهای جشنواره فجر در این دوره بود. حال سؤال این است که دیدن منکرها بدون در نظر گرفتن معروفها، نگاه گزینشی به وقایع محسوب نمیشود؟ نکته مثبت دیگری که در این دوره مورد توجه قرار نگرفت، بیمهری اهالی سینما به چند اثر ضدارزشی این دوره بود.[4]
حامد کاشانی: موضعگیری در مورد مشکلات و خطاهای دینی جامعه مهم و واقعاً شایسته تقدیر است. اما مهمتر توازن، اولویتبندی و عدالتمحوری است. گاهی از کنار هزاران مشکل بزرگ دینی و اجتماعی بهسادگی عبور میکنیم، و درباره یکی از آنها واکنش یکپارچه داریم. مدیریت ذهن و واکنش ما دست چه کسانی است؟؟[5]
نمونه دیگری از برخوردهای ایجابی در این مقام، یافتن وجه صحیح شرعی برای کلام خانم معراجی بود؛ چرا که همانطور که اشاره شد، خانم معراجی درصدد حل مشکل بود، ولی بهجهت عدم آگاهی کافی، مسئله را بهصورت غلط عنوان کرد. برای پاسخ به سؤال میتوان به ازدواج معاطاتی[6] اشاره کرد؛ همانطور که این مسئله در فقه نیز مطرح شده است. البته در خصوص اصل جواز چنین ازدواجی و نیز امکان تطبیق سخنان خانم معراجی بر این اصطلاح، تأملاتی وجود دارد، اما با این همه، برخی کوشیدند تا از این طریق تبیینی شرعی برای این اظهارنظر ارائه کنند.
بنابراین، بر خلاف هیاهوهای ایجاد شده، جشنواره امسال یکی از جشنوارههای خوب این چند سال محسوب میشود. برای نمونه میتوان به اظهارنظر چند تن از بازیگران مطرح این دوره از جشنواره پرداخت:
استاد علی نصیریان [7]در تقدیر از انقلاب: حرکت سینما و تئاتر که پیش از انقلاب شروع شد، بعد از انقلاب به اعتلا رسید و امروز در جهان میدرخشد.
نادر سلیمانی در تکریم شهدای ترور: جایزهام را تقدیم میکنم به مادران ۱۷ هزار و ۲۰۰ شهیدی که بیگناه کشته شدند.[8]
کیوان علی محمدی در تقدیر از مدافعان وطن: اگر دلاورمردان نیروهای هوایی نبودند، اگر عباس دورانها و دیگر خلبانها نبودند، ایران نبود.[9]
مریلا زارعی در تقدیر از خانواده شهدا: من گوهری را از همسر شهید رضایینژاد دریافت کردم به نام عشق، پایداری، ایمان، و اینها را کد گذاشتم و سعی کردم با توکل به خدا این وظیفه را به سرانجام برسانم. سایه شما بالای سر آرمیتا و همه زنان ایرانی باشد.[10]
۳. تحلیل جشنواره فجر و رویکردهای آن
در تحلیل علل شکلگیری چنین کنشهایی، باید چند مسئله را مدنظر قرار داد:
۱-۳. چرا اساساً بیحجابی و دهنکجی به دین در جامعه رواج دارد؟
از آنجا که در سالهای اخیر بهدلیل مشکلات گوناگون و نبود رویکرد صحیح فرهنگی، پیامهای نامناسبی از طرف جامعه روحانیت به مردم ارسال شده است، چنین اتفاقاتی نهتنها در جشنواره فجر، بلکه در کل جامعه دور از انتظار نخواهد بود. یکی از رویکردهای غلط جامعه حوزوی، برخورد گزینشی با مسائل جامعه است، تا جایی که بعضی از مردم در انتقادهای خود حساسیتهای روحانیت را غیرهمسو با جامعه و بدون اولولویت میدانند و معتقدند حوزه علمیه نقشآفرینی مناسبی در مسائل روز ندارد.
برای مثال، گفته میشود که مردم انتقادهای تند و گاهی زننده در خصوص حجاب را روزانه از سوی برخی حوزویان شاهد هستند، اما در مورد سقط جنین، فساد، رشوه، اختلاس و بیکاری و تورم و مشکلات ازدواج جوانان، چنین برخورد سنگین رسانهای از طرف حوزه و تریبونها مشاهده نمیشود. در خصوص اظهارات مذکور، واکنش یکدست حوزههای علمیه را شاهد بودیم، اما در فشار اقتصادی و بیکاری و دیگر منکرات جامعه، چنین واکنشهای یکدستی را شاهد نیستیم. حال چطور ممکن است دهنکجیها و بعضی بیاخلاقیها در جامعه رواج نداشته باشد؟!
این مسئله پیامدهای ناگواری را برای حوزه و روحانیت در پی خواهد داشت که از جمله میتوان به چند مورد پرداخت:
۱. بهدلیل همسو نبودن ارزشها و اولویتهای حوزه با خواست مردم، عدهای خود را فاقد تأثیرگذاری در عرصههای مختلف میبینند و احساس میکنند در جریانات جامعه در حال هضم شدن هستند. همانها گاهی منشأ چنین وضعیتی را ارتقای جایگاه چهرههای هنری در جامعه میدانند و بنابراین انتقادات بیپروا و گاهی دور از واقعیت را روانه سلبریتیها میکنند؛ در حالی که از دست رفتن این جایگاه ارتباط روشنی با افزایش جایگاه سلبریتیها یا شخصیتهای دیگر ندارد. حوزه باید با نگاه درونی به ظرفیتهای از دست رفته خود در این چهل سال، نقش خود گفتمانسازی و ایجاد جریانهای مناسب را بازخوانی کند.
۲. یکی دیگر از آفات برخورد گزینشی، جذب حداقلی و دفع حداکثری است؛ زیرا که وقتی جامعه حوزوی درگیر دوقطبیها شود و درکی از اولویتها و خواست مردم جامعه نداشته باشد، اولویتها و بایدها و نبایدها بر اساس دعواهای دوقطبی شکل میگیرد و این مسئله باعث شکاف هر چه بیشتر طبقه روحانیت از خواست مردم خواهد شد.
۲-۳. میل جامعه بهسمت دینگریزی
نکتهای دیگر که چندان مورد توجه قرار نگرفته، آن است که بنابر تحقیقات مرکز پژوهشی مبنا،[11] اساساً دینداری مردم از شریعتمحوری بهسمت عاطفهمحوری در حال حرکت است؛ برای مثال ازدواج سفید، بیحجابی، خرید و فروش سگهای تزئینی و مانند آن، دهنکجی به دین و نوعی واکنش عاطفی و شریعتگریزی است. بنابراین عملکرد بازیگران و فیلمنامهنویسان این جشنواره، بازتاب این شریعتگریزی است. هر چند فیلمنامهنویس مذکور درصدد بیان این مشکل در جامعه است، و نفس پرداختن به این موضوع و آثار و پیامدهای آن نکته قابلتوجه و قابلتقدیری است، اما جای تعجب از جامعه حوزوی است که وقتی چالشی اجتماعی در فیلم یا جشنواره مطرح میشود، بهجای شناسایی این چالشها و اثرات مخرب و نیز یافتن راهکار مقابله با چنین آسیبهای اجتماعی، سعی در پاک کردن صورت مسئله دارند.
این حقیقت در جامعه حضور دارد؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم، و خانوادهها و افراد جامعه را تهدید میکند. باید راهکار مقابله با آن اتخاذ شود. از آنجا که زبان هنر بسیار گیرا و تأثیرگذار است، جا دارد که جامعه حوزوی با ورود به این عرصه، از آسیبهای اجتماعی بکاهد، نه اینکه به درگیری با حوزه هنر بپردازد.
۳-۳. اظهارنظر تخصصی بدون داشتن تخصص
اظهارنظر تخصصی در مسائلی که تخصص لازم در آن وجود ندارد، درد مشترک امروز جامعه ما است؛ از نمایندگان مجلس و نیروهای سیاسی تا بازیگران و حوزویان، در زمینههایی ورود میکنند که تخصص لازم را درباره آن ندارند. حرکت مزبور در جشنواره فجر نمود دخالت شخص غیرمتخصص در امر تخصصی بود. این روحیه در جامعه حوزوی هم وجود دارد و یکی از انتقادات مردم به جامعه روحانیت همین مسئله است. همانطور که تبیین ملاک حلالزادگی از ناحیه یک نویسنده، اظهارنظری غیرتخصصی است، دخالتهای برخی از روحانیان در مسائل تخصصی نظیر مسائل پزشکی، روانشناسی و مانند آن، بدون داشتن تخصص لازم، در همین راستا قرار دارد. از این رو باید برای رفع این درد مشترک تلاشی عمیقتر شکل گیرد.
۴. راهکارها
راهکارها را میتوان به دو بخش کوتاهمدت و بلندمدت تقسیم کرد:
۱-۴. راهکار بلندمدت
رویکرد مناسبی که انتظار میرود از سوی حوزه اتخاذ گردد، نقد منصفانه بدون هیاهوی رسانهای و بههمراه دلسوزی و روشنگری است؛ زیرا اشخاص مذکور در این جشنواره طبق اصل اولی مسلمان هستند و قبل و بعد از رویداد مذکور (بهخصوص در عذرخواهیهای موجود) بهوضوح پایبندی به مذهب رسمی شیعه را ابراز نمودهاند.
روشن است که با زبان زور و هیاهو نمیتوان با گفتمان غلط مواجه شد، بلکه با نقد درست و منطقی در فضای بیطرفانه نهتنها به مقصود خود خواهیم رسید، بلکه بسیار فراتر از چیزی که تصور میشود، بازخورد به دست خواهیم آورد. برای نمونه در تاریخ مکرر میخوانیم که امیرالمومنین با شخص یهودی یا کافری مسیر کوتاهی را همسفر میشدند و بعد از آن شخص مزبور به اسلام روی میآورد، اما بسیار جای تأسف است که روحانیت در مواجهه با چنین تنشهایی، آنها را بهکلی طرد کرده است. پرواضح است که غیرت دینی بهمعنای برخورد سخت با مؤمنان نیست.
در این میان باید دقت داشت که سلبریتیها در جامعه برای خود جایگاه و طرفدارانی دارند و ایجاد تنش با طیف مذکور تنش با عدهای از مردم را در پی خواهد داشت؛ بنابراین پیشنهاد میشود گفتگوهایی بلندمدت بین جامعه حوزوی و شخصیتهای هنری جهت ارائه گفتمان و رسیدن به نقاط مشترک برگزار شود.
۲-۴. راهکارهای کوتاهمدت
حوزه علمیه میتواند با بهرهگیری از متخصصان هنری خود، در اکران فیلمها و نقد فیلمنامهها نقش مؤثرتری ایفا کند و بهجای هیاهوهایی که نتیجهای جز انزوای بیشتر روحانیت در پی ندارد، مسیر صحیح را بپیماید. در خصوص این امر میتوان چنین پیشنهاد داد:
کارگروهی از متخصصان در حوزه با دعوت از کارگردانها و فیلمنامهنویسها، نقدهای خود را در فضای تخصصی مطرح کنند و فضا در اختیار چنین افرادی با تخصص لازم قرار گیرد، نه سلبریتیهای حوزوی یا دیگرانی که تخصص لازم در این امور را ندارند. همچنین اکران فیلمهای سینمایی در حوزههای علمیه، بسیاری از این آسیب ها را کنترل میکند. علاوه بر این، ممکن است کارگردانان و فیلمنامهنویسان در جمع حوزویان حضور پیدا کرده و آثار آنها منصفانه و متخصصانه به نقد گذاشته شود.
بهصورت کلی، غفلت حوزه علمیه از ظرفیت عظیم رسانه و بهصورت خاص سینما، قابلقبول نیست و آنچه موضوعیت دارد نه نقدهای بیرون و غایبانه، بلکه نقد و بررسیهای مستقیم درباره این آثار هنری است. در همین راستا حضور تعدادی از متخصصان هنری از طرف حوزه در جشنواره فجر میتواند یکی دیگر از راهکارهای موجود باشد. راهکار دیگری که در اینجا قابل ذکر است، تأسیس مجلات تخصصی نقد فیلم در حوزه علمیه است. حوزه حتی در عرصه نقد آثار فراوانی که در مورد روحانیت بعد از انقلاب اسلامی ساخته شده، حضور چشمگیر و مؤثر نداشته است.
علاوه بر این، تقویت رشتههایی نظیر فقه هنر در دورههای تخصصی حوزه علمیه، امکان حضور دقیق و عمیق حوزه در متن جریان فیلمسازی را هموارتر خواهد ساخت.
جمعبندی
تعامل حوزه با جشنواره فجر بهصورت خاص و جامعه هنری بهصورت عام، در گرو بهکارگیری راهکارهایی است که برخی از آنها به بهانه موضعگیری گسترده حوزه علمیه در قبال جشنواره اخیر در این یادداشت تشریح شد:
۱. اولویت یافتن گفتمانسازی، بهجای واکنشهای تند و احساسی
۲. استفاده از نقد متخصصان در حوزه هنر، بهجای هیاهوی رسانهای
۳. اکران فیلم در حوزه با حضور کارگردانان و تهیهکنندهها
۴. حضور نمایندگان متخصص حوزوی در جشنواره فیلم فجر
۵. تأسیس مجلات تخصصی نقد فیلم در حوزه علمیه
۶. تقویت رشتههای تخصصی مربوط به سینما و فقه هنر و مانند آن در حوزههای علمیه.
منابع:
قرآن کریم
سالنمای دین و دینداری در ایران، مرکز پژوهشی مبنا، ۱۳۹۹-۱۴۰۰.
[1]. همشهری آنلاین، ۱ اسفند ۱۴۰۰.
[2]. خبرگزاری حوزه، ۲۹ بهمن ۱۴۰۰.
[3]. خبرگزاری صدا و سیما، ۲ اسفند ۱۴۰۰.
[4]. @ali_shamlu.
[5]. https://khabarban.com/
[6]. نکاح معاطاتی ازدواجی است که بهمنظور تشکیل خانواده و حق تمتع و رابطه جنسی بین زن و مرد برقرار میشود، اما ایجاب و قبول لفظی در آن وجود ندارد و همچنین ممکن است طرفین بر مهریه، نفقه و سایر حقوق بین زوجین توافق کنند.
[7]. خبرگزاری دانشجو، ۲۲ بهمن ۱۴۰۰.
[8]. باشگاه خبرنگاران جوان، ۲۳ بهمن ۱۴۰۰.
[9]. خبرگزاری مهر، ۲۰ بهمن ۱۴۰۰.
[10]. خبرگزاری مهر، ۱۶ بهمن ۱۴۰۰.
[11]. سالنمای دین و دینداری در ایران، ج۱، ص ۱۸۵.