نشریات

حوزه و انتخابات 1400

 

 

سیدیاسر تقوی[1]

 

 

مقدمه

انتخابات ریاست جمهوری یکی از مهم‌ترین نقاط عطف تاریخی در تحولات سیاسی- اجتماعی ایران به شمار می‌آید. تغییر رئیس جمهور در رأس قوه مجریه صرفا به تغییر دستگاه اجرایی کشور ختم نمی‌شود. بلکه می‌توان گفت دولت در ایران فراتر از نقش اجرایی، گفتمان حاکم بر فرهنگ عمومی را تنظیم و مدیریت می‌کند. از این رو، رقابت در انتخابات ریاست جمهوری برای نخبگان حوزه و دانشگاه رقابت گفتمانی قلمداد می‌شود. البته کنشگران سیاسی از منظری متفاوت تلاش می‌کنند از ظرفیت‌های اجتماعی این رقابت بهره برده و از آفت‌های آن در امان بمانند و بتوانند در رفت و برگشت میان نزاع گفتمانی نخبگان و اقتضائات پوپولیستی و کمّی انتخابات، بر رقیب غلبه کنند. اما با توجه به تحولات اجتماعی دهه‌های اخیر و کاهش منزلت اجتماعی نخبگان و ارتقای جایگاه سلبریتی‌ها و ایفلوئنسرها و فعالان فضای مجازی انگیزه کنشگران سیاسی برای محدود شدن در چارچوب‌های گفتمانی نیز کمتر می‌شود. از سوی دیگر نخبگان حوزه و دانشگاه با ناامیدی از اثرگذاری سیاسی و فرهنگی دچار انزوای اجتماعی شده و رغبتی برای نقش‌آفرینی حداکثری نخواهند داشت. تعمیق این شکاف میان نهاد علم و قدرت می‌تواند حکمرانی را آلوده به ابتذال عمل‌گرایی کرده و مشروعیت آن را میان نخبگان جامعه متزلزل کند. انتخابات ریاست جمهوری از مقاطعی است که می‌توان نسبت نخبگان با دستگاه حاکمیت را مورد مطالعه و بررسی قرار داد. در این میان، انتساب نظام سیاسی به روحانیت موجب می‌شود مواجهه حوزه و روحانیت با انتخابات از اهمیت مضاعفی برخوردار باشد. از هم اکنون و پیش از پایان سال 1399 کنش ها و اظهانظرهایی در سطح حوزه شروع شده که نشان دهنده کنشگری حوزویان در انتخابات پیش رو می باشد که در این یادداشت تلاش می کنیم به ابعاد مختلف آن بپردازیم.

 

تبلور ظرفیت های اجتماعی روحانیت در انتخابات

روحانیت علاوه بر نقش نخبگانی، این امکان را داراست که با بهره‌گیری از منطق دین‌داری، ظرفیت‌ اجتماعی خود را در مقاطع سیاسی مدیریت کرده و آن‌ها را فعال و یا منفعل سازد. این مدیریت ظرفیت اجتماعی در سه ساحت متبلور است:

  1. ساحت نظری: اثبات مشروعیت و یا عدم مشروعیت دینی انتخابات

در این ساحت، طیف‌های مختلف حوزوی نسبت دین و مردم‌سالاری را مورد نقد و بازخوانی قرار می‌دهند. در یک سوی این طیف جریانی حضور دارد که مشارکت مردم در حکمرانی را در حد ضرورت می‌پذیرد و لذا تحقق اهداف انقلاب و شریعت را وابسته به حضور حداکثری مردم در انتخابات نمی‌داند و حتی ترجیح می‌دهد با حضور حداقلی اما گفتمانی، نتیجه انتخابات همسوی با گفتمان انقلاب رقم بخورد و در سوی دیگر، حکمرانی را حق مطلق مردم قلمداد می‌کند و منتقد نظارت استصوابی شورای نگهبان در انتخابات است.

  1. ساحت اجتماعی: ترغیب مردم به مشارکت و یا عدم مشارکت در انتخابات

در این ساحت که بیشتر متأثر از مبلغان و روحانیون حاضر در متن جامعه است، به میزان همدلی و همراهی این طیف با مردم در مشکلات و بازنمایی آن‌ها از وضعیت کشور و کارآمدی نظام دینی می‌توانند انگیزه بدنه اجتماعی مرتبط با خود را جهت مشارکت در انتخابات تقویت و یا تضعیف کنند. تحلیل روحانیون اجتماعی از شرایط نابهنجار اقتصادی و فرهنگی اگر توأم با امیدواری و مطالبه‌گری باشد موجب تقویت انگیزه و اگر با یأس و فروپاشیده خواندن شرایط اجتماعی همراه باشد، می‌تواند موجب کاهش انگیزه مشارکت مردم در انتخابات شود.

 

  1. ساحت سیاسی: کنشگری فعال و یا انفعال در عرصه انتخابات

در این ساحت که موضوع اصلی این یادداشت است، کنشگری و یا انفعال سیاسی مراجع تقلید و اساتید، تشکل‌ها حوزوی و فعالان میدانی و رسانه‌ای حوزه در نسبت با انتخابات مورد مطالعه قرار می‌گیرد. شرایط سیاسی اجتماعی و نیز آرایش نامزدها در کارزار انتخابات در ورود و مداخله اساتید، تشکل‌ها و فعالان رسانه‌ای حوزوی نقش مؤثری دارند. از این رو، مناسب است پیش از تبیین شرایط حوزه در مواجهه با انتخابات، مروری بر وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران در آستانه انتخابات باشیم.

ایران در آستانه انتخابات

شرایط سیاسی ایران در حال پوست‌اندازی است. با افزایش سن و یا درگذشت فعالان سیاسی و مدیران و چهره‌های شاخص انقلاب، احزاب و جریان‌های سیاسی در دو بعد «یکپارچگی» و «اثرگذاری» تنزل یافته‌اند که می‌توان دلیل عمده‌ی آن را، تحولات اجتماعی ناشی از سلطه فضای مجازی بر تمام شئون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دانست. عمومی شدن رسانه، امکان عبور از شئون اجتماعی ایجاد شده در بافت نظام پیشین و نیز رسانه‌های رسمی را فراهم آورده است. این نظم اجتماعی نوین در دوران گذار خود، با شکست وحدت و صورت هرمی نظم سابق، متکثر و با صورتی شبکه‌ای متبلور می‌شود تا در نهایت با ظهور نسل جدید آشنا با فناری و کشنگری شبکه‌ای، نظم هرمی نوین را بر اساس ارزش‌ها و هنجارهای عصر شبکه‌های اجتماعی مجددا بازسازی نماید. هر چند با توجه به تأثیرات کنونی برخی سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرهای فضای مجازی می‌توان گفت هم‌اینک نیز این نظم هرمی نوین بازسازی شده و معادلات سیاسی و اجتماعی را دگرگون ساخته است. اما دو مسأله ما را در تحقق «عصر سلبریتی‌ها» وادار به تأمل و تردید می‌کند. اول بازیابی منزلت اجتماعی برخی کنشگران دینی و مذهبی در بستر نوین فضای مجازی که علیرغم اقتضائات حاکم بر این زیست‌بوم جدید اجتماعی و نیز قواعد فرهنگی و اقتصادی ناسالم سلبریتیزاسیون، توانسته‌اند جایگاه علمی و ارشادی خود را – هر چند در سطحی نازل‌تر از سلبریتی‌ها- بازیابی کنند. دوم تداوم تلعق جامعه ایران به سنت فرهنگی و دینی خود که بخشی از آن در برابر نظم نوین مقاومت کرده و سعی می‌کند از مرجعیت مشروعیت‌بخشی در کنش سیاسی و اجتماعی پیروی کند. جمع‌بندی این عوامل ما را به دوران گذاری می‌رساند که وضعیت سیاسی ایران میان نظم سنتی و نظم نوین و نیز در فقدان رهبران جریان‌ساز دچار تکثر در رفتار سیاسی و به تبع آن اثرگذاری غیرمتمرکز است.

نکته دیگر در تبیین شرایط سیاسی، فراگیری ادبیات انتقادی است. وضعیت نابسامان اقتصادی، سقوط بورس، رکود اقتصادی بلندمدت، تورم افسارگسیخته و مفاسد اقتصادی برخی مسئولان و… نارضایتی مردم از نظام را به طور بی‌سابقه‌ای افزایش داده است. از سوی دیگر فقدان گفتمان حمایت از محرومان و مستضعفان در دستگا‌ه‌های اجرایی و اظهارات تنش‌زای دولت‌مردان و افزایش فاصله طبقاتی زمینه‌ای جهت بازگشت ادبیات چپ در ایران را فراهم آورده که تیغ نقد را نه صرفا به سمت دستگاه‌های اجرایی که علیه نظام و دستگاه فقاهت کشیده است. از سوی دیگر بازخوانی ادبیات عدالتخواهانه انقلاب که ریشه در دهه چهل و پنجاه و در دوران مبارزه با طاغوت دارد، چهره‌ای رادیکال از جریان‌های عدالت‌خواه انقلابی به نمایش می‌گذارد. این موارد دست به دست هم داده تا در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی شاهد شیوع ادبیات انتقادی باشیم که هر چند برای اصلاح وضعیت موجود امری ضروری است اما عدم امید و الگوی مطلوب و مطالبه‌گری مشخص و عالمانه، آفتی است که به جای تحرک امیدوارانه، افکارعمومی را به سمت یأس و انسداد می‌کشاند. لذا در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری، علاوه بر فقدان شخصیت‌های سیاسی راه‌بر، ملاحظه رأی منفی هر کدام از نامزدهای احتمالی که برآمده از احساس انسداد سیاسی و آرمان‌گرایی انقلابی است، نقش پررنگی در آرایش سیاسی انتخابات خواهد داشت.

در این شرایط، مدتی است که زمزمه‌های حضور افراد و شخصیت‌های سیاسی در کارزار انتخابات به گوش می‌رسد. جریان‌های اصلاح‌طلب طبق سال‌های گذشته با دغدغه رد صلاحیت، نقد نظارت استصوابی شورای نگهبان را در دستور کار خود قرار داده تا بتواند به جای ائتلاف با جریان اعتدال، چهره‌های مستقل خود را وارد رقابت کند. از سوی دیگر هر چند جریان اصلاحات سعی دارد با کاندیدای مستقل خود وارد عرصه رقابت‌ها شود اما با توجه به عملکرد ضعیف دولت فعلی در هشت سال اخیر، زمزمه‌هایی مبنی بر ائتلاف با برخی از شخصیت های سیاسی به گوش می رسد تا بتواند سبد آراء این جریان را با بدنه سنتی اصولگرایی پیوند بزند و پیروز رقابت باشد نیز به گوش می‌رسد

از سوی دیگر جریان اصولگرایی نیز طبق سال‌های گذشته با مسأله وحدت دست و پنجه نرم می‌کند. و شخصیت‌های مختلفی در مظان کاندیداتوری هستند که برخی از آنها شناخته شده و برخی اسامی هستند که تازه وارد این عرصه شده اند که باید منتظر ماند و دید که آیا این اسامی شانسی برای کسب اجماع میان اصولگرایان را دارند یا خیر؟ برخی معتقدند با توجه به اهمیت رأی منفی نسبت به گزینه‌های مطرح در جریان اصولگرایی، برخی به سمت شخصیت های مقبول و فراگیرتر حرکت کرده اند.

حوزه در آستانه انتخابات

شرایط حوزه در آستانه انتخابات در سه لایه قابل بررسی است:

  1. انگیزه مداخله فعال مراجع و اساتید در انتخابات

هر چند به نظر مداخله روحانیت در امور اجتماعی از مسائل مورد اتفاق مراجع و اساتید حوزه است، اما تبیین حدود و ثغور این مداخله منجر به ظهور و بروز رفتارهای سیاسی متفاوتی می‌شود. واقعیت آن است که حوزه و در رأس آن مراجع تقلید و اساتید، شأنی دینی و مستقل از حاکمیت برای خود قائل است. از این رو علیرغم حمایت‌های معنوی مستمر از نظام اسلامی، تا جایی برای اصلاح ساختار سیاسی هزینه می‌کند که به شأن دینی خود لطمه وارد نسازد.

در شرایطی که مردم از وضعیت نابسامان اقتصادی و فرهنگی کشور ناراضی‌اند و مطالبات عمومی به نتیجه نمی‌رسد، بدنه سنتی حوزه سعی در رعایت فاصله بیش از پیش خود با مناسبات سیاسی و اجرایی کشور خواهد نمود. از سوی دیگر، آرایش شکننده و جوان انتخابات، انگیزه حضور فعال و حمایتگرایانه مراجع از نامزدها را کاهش داده و مواضع را به سمت مطالبه‌گری کلی از نامزدها سوق خواهد داد. البته در میان نامزدهای احتمالی برخی از جمله علی لاریجانی به دلیل انتساب به بیوت درک بهتری از مناسبات حوزوی دارند و  امکان جلب حمایت مراجع و اساتید سطوح خارج و عالی حوزه را دارند. اما با توجه به موضع منفی فعالان میدانی و رسانه‌ای حوزه نسبت به علی لاریجانی و عملکردش در مجلس دهم حمایت احتمالی مراجع و اساتید از او می‌تواند منجر به رویارویی بدنه جوان حوزه با بزرگان شود. از سوی دیگر، سید ابراهیم رئیسی بدلیل دیپلماسی ضعیف حوزوی که نشانه‌های آن در سفر ناموفق او به نجف و عدم پذیرش ملاقات توسط آیت الله سیستانی بیش از پیش آشکار شد، ظرفیت چندانی برای جلب حمایت مراجع و اساتید خارج را ندارد. البته در صورت همراهی بدنه جوان انقلابی حوزه، ممکن است بواسطه رایزنی لایه‌های جریان‌ساز، در آستانه انتخابات این ظرفیت نیز فراهم شود.

  1. وضعیت تشکل‌ها و جریان‌ها

با درگذشت آیت الله یزدی و ریاست چهره محافظه‌کاری همچون آیت الله حسینی بوشهری بر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، امکان مداخله جامعه مدرسین در حمایت از نامزدها منتفی خواهد بود. آیت الله مقتدایی نائب رئیس جامعه مدرسین آبان ماه 99 در گفتگو با خبرآنلاین گفت که «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بنا ندارد تا در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده دخالت کند». در انتخابات سال 92 به جهت حمایت جامعه مدرسین از علی اکبر ولایتی کنشگران انقلابی حوزه منتقد ورود این تشکل حوزوی در حمایت از نامزدها بودند، اما با روی کار آمدن دولت حسن روحانی و رویکرد انتقادی مرحوم آیت الله محمد یزدی نسبت به دولت، رابطه فعالان سیاسی موسوم به جریان انقلابی با جامعه مدرسین ترمیم شد. البته پیش‌بینی می‌شود با حضور آیت الله حسینی بوشهری در رأس این تشکل حوزوی و رویکرد او در مداخلات سیاسی، جریان‌های سیاسی فعال تمایلی برای ادامه این رابطه و همکاری نداشته باشند و آلترناتیوی جهت ادامه فعالیت‌های خود تدارک ببینند.

از سوی دیگر، جامعه روحانیت مبارز که پیش از این در کنار جامعه مدرسین به عنوان «جامعتین» یکی از کنشگران مؤثر سیاسی قلمداد می‌شد، بر خلاف رویکرد جدید جامعه مدرسین، بازسازی روابط حزبی و اجتماعی خود را در دستور کار قرار داده و از ابتدای سال فعالیت‌های مقدماتی خود در حوزه انتخابات را توسط مصطفی پورمحمدی و غلامرضا مصباحی‌مقدم آغاز کرده است. گفته می‌شود نگرانی جدی جامعه روحانیت مبارز، عبور جریان اصولگرایی از روحانیت است و بنا دارد با گزینه‌ای روحانی وارد رقابت‌ انتخابات شود که طبعا مقصود سید ابراهیم رئیسی است. از سوی دیگر دو گزینه جدی جریان اصولگرایی یعنی محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی رأی منفی قابل توجهی میان بدنه اصولگرایی دارند که همین امر نیاز این جریان به ظرفیت اجماع‌سازی گزینه جامعه روحانیت را بیشتر می‌کند. از سوی دیگر حضور سید ابراهیم رئیسی و موفقیت او در انتخابات، می‌تواند جامعه روحانیت را از انزوای سیاسی خارج کرده و با بدنه صنفی و اجتماعی خود پیوند دهد.

یکی دیگر از تحولات جریانی، درگذشت آیت الله مصباح یزدی است. جریان پایداری وابسته به مؤسسه امام، در سال‌های اخیر به عنوان یکی از خرده‌جریان‌های مؤثر در مناسبات سیاسی ایفای نقش کرده است. با توجه به دو طیف علمی و سیاسی در موسسه، جایگزینی ریاست موسسه حائز اهمیت به نظر می‌رسید که با انتصاب آیت الله رجبی، حضور فعال در عرصه انتخابات و حمایت از نامزدهای ریاست جمهوری منتفی خواهد بود. البته این نگرانی وجود دارد که عدم مداخله مستقیم آیت الله رجبی در انتخابات باعث انشقاق جبهه پایداری و کنشگران سیاسی موسسه از این مرکز علمی شده و هویتی مجزا برای خود تعریف نماید.

با کناره‌گیری جامعه مدرسین، تشکل بسیج اساتید حوزه علمیه قم با مدیریت  حجت الاسلام محمد حسن نبوی، معاون سابق تبلیغ حوزه‌های علمیه، ظرفیت نوپا و تازه‌ای است که می‌تواند مرجعیت خود را در جریان‌‌سازی میان حوزویان جوان تثبیت و تقویت کند. نبوی با توجه به سوابق فعالیت‌های تبلیغی شبکه‌ای در کل کشور و استفاده از نیروهای جوان ظرفیت بالایی برای هدایت و راهبری کنشگران حوزوی دارد.

مجمع روحانیون مبارز به عنوان یکی از تشکل‌های حوزوی وابسته به جریان اصلاحات نیز به جز جلسه‌ای که آبان ماه 99 با سیدمحمد خاتمی داشته‌ و بر انتخابات آزاد تأکید کرده‌ فعالیت چشم‌گیری در عرصه انتخابات نداشته است. مجمع محققین و مدرسین حوزه نیز اعلام کرده در انتخابات 1400 تابع چارچوب‌های کلی جریان اصلاحات خواهد بود.

  1. فعالان میدانی و رسانه‌ای

با توجه به مقدمه‌ای که در ابتدای یادداشت آمد، فعالان رسانه‌ای حوزه نیز دچار تشتت و تکثر هستند. لذا به راحتی نمی‌توان نمایی کلی و جامع از فعالان رسانه‌ای حوزه ارائه کرد. اما بررسی‌های اخیر در فضای مجازی نشان می‌دهد که بخشی از طلاب فعال در زمینه‌های اجتماعی- به خصوص در پلتفرم‌هایی نظیر اینستاگرام- ترجیح خواهند داد از ساحت هواداری در انتخابات به ساحت مطالبه‌گری تغییر موضع داده و به جای کنشگری فعال در حمایت از افراد، به عنوان فعال اجتماعی، مطالبات مردم را خارج از معادلات حزبی و گروهی پیگیری کنند. منطق این نحوه از عملکرد به دو امر باز می‌گردد. اول پرهیز از هزینه حمایت از افراد و شخصیت‌های سیاسی و دوم استمرار بر موضع مطالبه‌گری و فرار از نقدهای احتمالی به دولت مطبوع کنشگر.

اما از سوی دیگر کنشگران سیاسی حوزه که بیشتر در بستر پیام‌رسان ایتا مشغول فعالیت هستند، حضوری فعال در انتخابات خواهند داشت. نکته حائز اهمیت آن است که در فقدان آیت الله یزدی و آیت الله مصباح چه ظرفیت‌هایی برای هدایت و راهبری فعالان سیاسی- رسانه‌ای حوزه وجود خواهد داشت. به نظر می‌رسد آیت الله سیفی مازندارانی، آیت الله اراکی و آیت الله میرباقری در آینده این هدایت و راهبری را بیش از پیش برعهده خواهند گرفت. هر چند در این میان، آیت الله میرباقری با توجه به جذابیت‌های نظری برای طیف دانشجویان و نیز اهمیتی که گفتمان فرهنگستان در حوزه علوم انسانی برای جریان‌های فکری حوزه دارد، موقعیت ممتازترین نسبت به سایر گزینه‌ها دارد.

جمع بندی

با عنایت به آنچه که گذشت به نظر می رسد که در فضای حوزه با مجموعه ای از متغیرها روبرو باشیم که به دلیل ابهام در فضای انتخابات همچنان هیچ قطعیت/ عدم قطعیتی را نمی تواند طراحی و ترسیم دقیق نمود. در نهایت آنچه که مسلم است دو سناریوی ورود حداکثری بخشی از بدنه طلاب در تعیین مصداق و تبلیغات حداکثری برای انتخاب کاندیدای مطلوب و رویکرد محتاطانه مدیریت کلان حوزه، جامعه مدرسین و بخشی از بیوت در انتخابات آینده را می توان پیش بینی نمود.

[1]– دانش آموخته حوزه علمیه قم

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

فهرست