تقریب و چالشهای پیش رو
مقدمه
جغرافیای جمعیتی و شرایط مذهبی ایران باعث شده که همواره موضوع تقریب در صدر سیاستهای مذهبی جمهوری اسلامی باشد. از ابتدای انقلاب اسلامی نیز پس از تداوم مشى تقریبی آیتالله بروجردی توسط حضرت امام (ره) و پیگیریهای سایر شاگردان آیتالله بروجردی، هفتهای به صورت رسمی بهعنوان هفته وحدت نامگذاری و سالانه کنفرانسها و جلسات مشترک متعددی از سوی علما و مراكز متولی این امر، همچون مجمع تقریب با حضور علمای اهل سنت برگزار میشود.
در گذشته، به دلیل محدود بودن ارتباطات، اظهارات و کنشهای افراطی از سوی جریانات شیعی و اهل سنت، بازخوردی در فضای طرف مقابل نداشت، اما گسترش فضای مجازی، پدیدهای بوده که بر تمامی ساحتهای نظری و عملی سایه انداخته و مسئله تقریب و وحدت نیز طی سالهای گذشته در پرتو این گسترش، مورد محاجه و خدشه در سطح مقلدین و مراجع سنتی قرار گرفته و از سویی دیگر انتشار تصاویر، ویدئوها و اظهارات مخالف از سوی جریان برائتی و از سویی برخی از اظهارنظرهای شخصیتهای سنیمذهب کشور، باعث شده که سیاست تقریب و وحدت با چالشهایی مواجه باشد.
طی ماههای گذشته و منتهی به ایام ماه ربیعالاول، این اظهارات و تخاصمات از سوی طرفین به اوج خود رسیده؛ تا جایی که پس از نصب تندیسی حاوی اسامی خلفا در یکی از میدانهای شهر بانه، کانالهای جریان برائتی، ترغیب به انجام اقدامات عملیاتی همچون تخریب تندیس نمودهاند.
آنچه که بیش از گذشته و از منظر حاکمیتی میتواند تبدیل به تهدید شود، افزایش تخاصمات و درگیریهای مذهبی است که همسو با راهبردهای استکبار جهانی است[1]، و از سوی دیگر، سیاسی شدن و گره خوردن مسئله تقریب با هویت حاکمیتی جمهوری اسلامی و تصور اینکه با اینهمانی جمهوری اسلامی و موضوع تقریب، نقد هر یک به تخریب طرف دیگر خواهد انجامید. از این منظر جریان برائتی در پوشش نقد رویکرد جمهوری اسلامی در حوزه تقریب، در تلاش است تا مبانی جمهوری اسلامی و سایر عملکردهای نظام را نیز تخریب نماید. این مسئله در شرایطی اتفاق میافتد که اساساً سابقه تقریب به صدها سال پیش برمیگردد و بسیاری از علما و بزرگان شیعه همچون آیتالله بروجردی، مروج این دیدگاه و نگرش بودهاند.
از سوی دیگر برخی از اظهارنظرها و سوءفهمها از اظهارات برخی از شخصیتها و مقامات سیاسی و مذهبی وابسته به حاکمیت که در جهت کنترل و همدلی با اهل سنت بوده است، برائتیها را طی ماههای گذشته تشجیع بر اتخاذ مواضع رادیکالتر نموده است.
رخداد
به دست آوردن گزارشی از شرایط و وضع موجود در حوزه تقریب، نیاز به استحصای تمامی اخبار پیدا و پنهان از محیطها و مراکز شیعی و اهل سنت دارد؛ لكن به نظر میرسد که تحرکات و رخدادها در شرایط فعلی در سه حوزه در حال افزایش است:
فکری و قلمی
طی ماههای گذشته گفتارها و نوشتارهای نویسندگانی همچون محسنحسام مظاهری، محمدتقی سبحانی، مهراب صادقنیا، و همچنین متنهای منتشره از سوی مجموعه جامعهشناسی تشیع (وابسته به دکتر سارا شریعتی) و سایر نویسندگان در جهت نقد رویکردهای جمهوری اسلامی ایران در حوزه تقریب و اعلام شکست این سیاستها، یکی از اتفاقات مهم در این حوزه تلقی میشود. نویسندگان فوق متفقاند که رویکردهای جمهوری اسلامی ایران در حوزه تقریب عملاً به نقطه مطلوب نرسیده و امروزه اهل سنت افراطی در مناطق سیستان و از سویی جریان برائتی در قلب استراتژیک جمهوری اسلامی ایران (قم) حضوری فعال داشته و جمهوری اسلامی گرچه در ظاهر و با برگزاری همایشها و نشستها و کنفرانسها تلاش نموده سطحی از تقریب را به نمایش بگذارد، اما این رویکرد به دلیل عدم تبیین نظری و کاستیهای عملی به مرحله مطلوبی نرسیده است و به تعبیر یکی از این نویسندگان، «هنوز در همین حوزه علمیه میان حوزویان کسانی هستند که با تقریب و وحدت چندان همداستان نیستند و بر طبل اختلافهای کلامی، تاریخی، و فقهی مسلمانان میکوبند».
حاکمیتی
طی ماههای گذشته اظهارنظرها و طرح دیدگاههای برخی از شخصیتهای وابسته به حاکمیت در میان برائتیها حساسیتبرانگیز بوده است که از جمله آنها میتوان به اظهارنظر علی مطهری در خصوص وزارت اهل سنت اشاره نمود. از سوی دیگر، اظهارات و سخنرانی برخی از دیگر شخصیتها همچون ریاست دانشگاه ادیان و مذاهب نیز همچنان در بین برائتیها حساسیتبرانگیز بوده و واکنشهایی را در پی داشته است.
میدانی
در حوزه میدانی و با رشد روزافزون شبکههای اجتماعی از هر دو طیف شیعیان برائتی و اهل سنت تندرو، اظهارنظرهای تندی طی ماههای گذشته ردوبدل شده است. این اظهارنظرها در کانالها و شبکههای اجتماعی وابسته به هر دو جریان در حال رشد است که از جمله آنها تنها طی ماههای اخیر میتوان موارد زیر را برشمرد:
- انتشار فایلهای تصویری و صوتی مراسم موسوم به «عمرکشون» توسط کانالهای برائتی، جشنهایی که از جمله جشنهای زیرزمینی شیعیان در طول تاریخ بوده است، اکنون به صورت علنی در شبکههای اجتماعی به همراه انواع فحاشی به بزرگان اهل سنت در حال انتشار است. نکته شایان توجه، حضور برخی از شخصیتهای حوزوی و بازیگران در این جشنهاست؛
- تأسیس و ایجاد همزمان کانالهای متعدد در تلگرام در ایام ربيعالاول برای پوشش جشنهای فوق و تعیین جایزه برای فحاشی به خلفا؛
- استقبال و ملاقات دو تن از شخصیتهای مطرح حوزوی با بازیکن فوتبال حاشیهساز در خصوص اهل سنت؛
- کشته شدن یکی از مولویهای مطرح استان گلستان در استان مذکور و انتشار اخبار آن به صورت طعنگونه در شبکههای اجتماعی وابسته به برائتیها؛
- نصب نماد خلفای اهل سنت در میدان اصلی شهر بانه و واکنشهای تند و تشویق به تخریب توسط برائتیها؛
- واکنشها نسبت به انتصاب مقامات اهل سنت در سمتهای مختلف مدیریتی از جمله معاون استاندار. کانال شیعهنیوز در واکنش به اظهارنظر مولوی عبدالحمید در خصوص عدم بهکارگیری اهل سنت، در اقدامی طی یک هفته قریب به ۳۰ مقام اهل سنت در استانهای مختلف را منتشر نمود؛
- اظهارات مکرر و ضد شیعه فضل الرحمن کوهی و علمای اهل سنت و انتشار آن در فضای جریان برائتی.
تحلیل و پیشنهادات
به نظر میرسد با توجه به رشد شبکههای اجتماعی و عدم نظارتهای سیستمی بر رویه فوق، طی ماههای آینده و همزمان با هر یک از مناسبتهای مذهبیِ شیعیان مربوط به بزرگان اهل سنت، سطح اظهارنظرها و تخاصمات افزایش پیدا خواهد کرد. این افزایش بهطور طبیعی تا مرحلهای در سطح شبکههای اجتماعی و فضای بحث و مناظره و حتی اظهارات تند علیه طرفین خواهد بود، اما در نهایت میتواند منجر به اقدامات ایذایی از سوی طرفین گردد؛ امری که میتواند آتشی زیر خاکستر تلقی گردد و در شرایط فعلی هم از سوی برخی از طرفین پیشنهاد شده است؛ همچون طرح موضوع تخریب نماد نصبشده در میدان شهر بانه از سوی شیعیان.
در چنین شرایط شکنندهای به نظر میرسد که برخی از سیاستها و عملکردها نیازمند بازبینی است. جریانات متخاصم در جمهوری اسلامی تلاش دارند تا از این اختلافات مذهبی حداکثر بهرهبرداری امنیتی را داشته باشند. بر این اساس و در شرایط فعلی، سه پیشنهاد را میتوان برای کاهش این تخاصمات مطرح ساخت:
اول. تبدیل وحدت از امری حاکمیتی به امری مدنی
وحدت، ایدهای پیشبرنده، و نیز همگراکنندهٔ ظرفیتهای نظام در دو حوزه شیعی و اهل سنت است. این پروژه در فضای حوزوی و حاکمیتی به برخی از مؤسسات و مراكز محول و تلاش شده که از طریق اختصاص بودجه و حمایتهای مالی و معنوی از این مراکز، پیش برده شود. همین مسئله، شبهه حاکمیتی بودن وحدت را مطرح و باعث گردیده که وحدت در فضاهای مختلف از یک امر هویتی شیعی به یک سیاست حاکمیتی تقلیل یابد. از سوی دیگر برخی از اقدامات صورت گرفته از سوی این مراکز و اكتفا به حمایت جریان سیاسی خاص از تقریب نیز این سوءبرداشت را تقویت کرده است. یکی از منتقدین مراکز حاکمیتی حوزه تقریب در این خصوص معتقد است: «پروژه وحدت به مجموعهای از مناسک تشریفاتی سازمانی تبدیل شده که مثلاً هر ساله در ایام هفته وحدت به صورت نمایشی اجرا میگردد و همایشهای پرهزینهای به اسم وحدت اسلامی برگزار میشود».
بر این اساس به نظر میرسد یکی از راهبردها، فعال نمودن جامعه مدنی و مردمی در این حوزه است. هر چه حاکمیت بهطور مستقیم بودجه بیشتری در این حوزه خرج کرده و افراد منسوب به حاکمیت به این مسئله ورود کنند، تقریب ضعیفتر و لاغرتر خواهد شد.
دوم. گذر از محیطها به اصل ایده
طی سالهای گذشته، عمده گزارشها و در حوزه جریانات ضدتقریبی، متمرکز بر انجمن حجتیه و طیف شیرازی بوده است؛ درحالیکه بسیاری از مراجع و شخصیتهای سنتی حوزه، ایدههایی ضدتقریبی مشابه این دو طیف دارند و همچنان بر طبل اختلاف میکوبند. به تعبیر دیگر مؤلفههای «شیعه انگلیسی» که همان تنشزایی در روابط شیعه و سنی است، هیچگاه در انحصار بیت خاصی نبوده و همچون سایر آفات فرهنگی جامعه شیعی به صورت پراکنده ظهور و بروز داشته است. امروزه با وجود آنکه سعی میشود در قالب همایشها و تألیفات، وحدت شیعه و سنی، نگرشی ساری و جاری جلوه داده شود، آنچه در استفتائات مراجع و همچنین در نگرانیهای درونی آنها درباره تحرکات اهل سنت به چشم میخورد، بیانگر آن است که این نگاه از یکسری تصمیمات و رفتارهای نمایشی فراتر رفته است. این تحلیل زمانی تقویت میشود که شاهد آن هستیم که برخی از اساتید حوزه و شخصیتهای حوزوی، ابایی از دیدار علنی با آیتالله شیرازی و انعکاس رسانهای آن ندارند. به نظر میرسد تقابل جریان انقلابی صرفاً به تمرکزی کاذب در این بیت منجر شده است. از سوی دیگر سیاستهای نادرست رسانهای، محوریت یک جریان پراکنده فرهنگی را به شخصیتی منسوب میداند که از قضا با مواضع سیاسی نظام همسو نیست، و با تبدیل یک معضل فرهنگی به معضلی سیاسی، این امکان را فراهم میآورد که بیت مزبور بتواند در میان بدنه متدين جامعه، بر اساس نگاه سیاسی خود یارگیری کند و رفتارهایی نظیر «برائت از مقدسات اهل سنت» را یکی از محورهای مخالفت با نظام معرفی نماید. بر این اساس، امروز شیعه انگلیسی «رهبر» ندارد و رهبرتراشی برای آن نیز کمکی به حل آن نخواهد کرد. لذا بهجای نگاه سیاسی و تمرکزبخشی به این جریان، برای درمان این مشکل باید به راهحلی فرهنگی و فراگیر اندیشید.
سوم. ابهام در مرز وحدت و اتحاد
یکی از نقاطی که طی سالهای گذشته از سوی برائتیهای منتقد رویکرد حاکمیت به حوزه تقریب مطرح شده، اتهام دستشستن از عقاید اصلی شیعه به بهانه وحدت بوده است. این مسئله وقتی تشدید میشود که به برخی از اظهارنظرها و سخنرانیهای برخی از شخصیتهای حوزوی وابسته به حاکمیت در تمجید از برخی از بزرگان مسئلهدار اهل سنت مراجعه کنیم. این اظهارنظرها طی سالهای گذشته این شائبه را ایجاد نموده که قرار است وحدت به اتحاد بینجامد؛ درحالیکه وحدت نوعی تاکتیک در حوزه اشتراکات با اهل سنت است، و اتحاد، یکی انگاشتن و نادیده گرفتن اصول. لذا علیرغم همه آثار علمی و ادبیات تولید شده در حوزه تقریب، نیاز است تا با تبیین وحدت و تفاوت آن با اتحاد، و البته اقدامات رسانهای محدود و کنترل شده، این ذهنیتها در بین جریانات سنتی حوزه کنترل گردد.
پیوستیها
دیدار آیتالله میلانی با شایان مصلح، بازیکن فوتبال که در یکی از مجالس لعن علنی به خلفا حضور داشته است.
نصب نماد در شهر بانه و واکنشها