بزرگداشت پس از وفات، به مناسبت درگذشت دکتر محمدحسین فرج‌نژاد

نشریات

بزرگداشت پس از وفات، به مناسبت درگذشت دکتر محمدحسین فرج‌نژاد

 

عباس رحمتیان[1]

درآمد

در تیرماه امسال دکتر محمدحسین فرج‌نژاد، عضو هیئت مدیره «انجمن مطالعات فضای مجازی حوزه علمیه» و از اساتید سواد رسانه در مراکز مختلف حوزوی، در یک تصادف رانندگی درگذشت. او که به همراه سه فرزند و همسرش سوار بر یک موتور سیکلت بود با یک اتومبیل تصادف کرده و در اثر سانحه هر پنج نفر جان دادند. شدّت فاجعه و جان دادن تمام اعضای خانواده از یک‌سو و جایگاه علمی و اجتماعی دکتر فرج‌نژاد باعث شد که بسیاری از اهل علم و سیاست و فرهنگ، از ریاست جمهوری تا مسئولان نهادهای دانشگاهی و حوزوی و فرهنگی تا اعضای جامعه مدرسین و مانند آن، به درگذشت او و خانواده‌اش واکنش نشان داده و پیام تسلیت منتشر کنند.

گستره و کمّیت واکنش‌ها به اندازه‌ای بود که خود باعث شد تا برخی از اهل قلم، از حوزه و دانشگاه، آن را مصداق «زنده‌کشی و مرده‌پرستی» بدانند و تمام آن ابراز تأسف و تحسّر مسئولان را نوشدارو پس از مرگ سهراب بخوانند. دکتر فرج‌نژاد با چهار نفر از اعضای خانواده خود سوار بر یک موتور سیکلت می‌شدند و رفت و آمد ایشان با این وسیله بود که از ایمنی کافی حتی برای یک نفر برخوردار نیست. بنابر ادعای نزدیکان به دکتر فرج‌نژاد، بسنده کردن ایشان به موتور سیکلت بیشتر به خاطر تنگناهای مالی بوده است و ابراز تأسف این دسته از منتقدان بیشتر از بابت همین مهم است که حوزه و دانشگاه در زمان حیات نخبگان، آنان را از یاد می‌برند و از حمایت به موقع دریغ می‌کنند و پس از درگذشت‌شان با انتشار چند بیانیه‌ی تسلیت و تجلیل، تکلیف حرفه‌ای و اخلاقی خود را ادا می‌کنند.

در این یادداشت تلاش می‌شود تا ضمن معرّفی اجمالی شخصیت علمی و عملی محمدحسین فرج‌نژاد، به تحلیل واکنش‌ها پس از درگذشت ایشان پرداخته و نقش و عملکرد حوزه علمیه در قبال چنین نخبگانی ارزیابی شود.

کارنامه علمی و عملی محمدحسین فرج‌نژاد (۱۳۵۹-۱۴۰۰)

محمدحسین فرج‌نژاد متولد سال ۱۳۵۹ در ابرقو یزد و از دانش‌آموختگان حوزه‌های علمیه یزد و قم بود. وی همزمان با فراگیری دروس متداول حوزوی و حضور در دروس خارج فقه و اصول، مدارج دانشگاهی خود را نیز  تا مقطع کارشناسی ارشد از مؤسسه علمی آموزشی امام خمینی و در مقطع دکتری از دانشگاه ادیان و مذاهب کسب کرد.

با مرور خاطراتی که پس از درگذشت او منتشر شد، دکتر فرج‌نژاد انسانی سخت‌کوش، متواضع، مهربان، اجتماعی و پررابطه، اهل کار جهادی و بسیار خدوم دیده می‌شود. زندگی‌اش بسیار ساده بوده و ماحصل درآمدش را هم در مسیر طلبگی خود هزینه می‌کرده است. به شهادت بسیاری از نزدیکانش هزینه چاپ کتاب‌هایش را، اگر ناشری حاضر به چاپ‌شان نمی‌شد، از درآمد خود می‌داد. برخی مدّعی بودند که او اتومبیل خود را فروخته و هزینه انتشار کتابش کرده است. هر چند در بعضی دیگر از گزارش‌ها این موضوع مطرح نیست و ادعا شده که او هیچ وقت توانایی لازم برای خرید اتومبیل را نداشته است.[2]

اشتیاق مرحوم فرج‌نژاد به تدریس در بسیاری از یادداشت‌ها به چشم می‌خورد. او در مؤسسات مختلف حوزوی تدریس داشت. آنگونه که از نقل شاگردان او برمی‌آيد، او با شاگردهای خود مهربان و صمیمی بوده و نسبت به امور ایشان پیگیر بوده است. این توجهی است که نسبت به زادگاه خود نیز داشته است. در شهر یزد یک تشکیلات بزرگ فرهنگی تدارک دیده بوده و هر ساله تعداد زیادی از دانشجویان و طلاب را در آنجا آموزش می‌داده تا بتواند برای نوجوانان و جوانان دوره‌هایی را برگزار کند.[3]

مرحوم فرج‌نژاد از طلّاب اهل قلم بود؛ از او کتاب‌ها و مقالات متعدّدی منتشر شده است. از کتاب‌های او می‌توان به «اسطوره‌های صهیونیستی در سینما»، «تحلیل فرهنگ کابالیستی(عرفان یهودی) در سینما»،‌ «دین در سینمای شرق و غرب»، «سینما و فلسفه شک‌‌گرایی و صهیون»، «هیورکایت و سینمای صهیونیسم» و  «ارتباط کابالیسم یهودی و مدرنیته» اشاره کرد. همچنین بالغ بر پانزده مقاله به قلم و همّت او در نشریات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است.[4] عمده آثار فرج‌نژاد در زمینه سواد رسانه و ارتباط رسانه‌های تصویری از جمله سینما با طرح‌ها و توطئه‌های صهیونیسم است. آخرین اثر او با عنوان «دین، انیمیشن و سبک زندگی» پس از درگذشت ایشان رونمایی شد.[5]

 

1. موج واکنش‌ها به درگذشت فرج‌نژاد

پس از انتشار خبر درگذشت فرج‌نژاد و خانواده‌اش سیل پیام‌های تسلیت از هر سو روانه خبرگزاری‌ها، سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی شد. ریاست جمهور، اعضای جامعه مدرّسین، علمای شهرهای یزد و قم، مدیران نهادهای دولتی مانند شهردار قم و نماینده یزد در مجلس، مدیران حوزوی همچون آیه الله اعرافی و حجت الاسلام و المسلمین واعظی، برخی از چهره‌های نظامی مانند جانشین فرمانده سپاه قدس، مدیران انجمن‌های علمی و طیف وسیعی از شخصیت‌های شناخته شده در عرصه فرهنگ و سیاست برای درگذشت این طلبه و خانواده‌اش متن تسلیت منتشر کردند و از جایگاه علمی و عملی او تجلیل کردند.[6]محور غالب این پیام‌ها بزرگداشت مقام علمی و اخلاقی مرحوم فرج‌نژاد است. هر چند در بیان ویژگی‌های علمی و یا خصوصیات اخلاقی ایشان چیزی در این پیام‌ها جز برخی تعابیر کلی به چشم نمی‌خورد. برخلاف پیام‌های مسئولان که بسیار به هم شباهت دارند، پیام‌هایی که از سوی کاربران شبکه‌های اجتماعی منتشر شد بسیار متنوع و دربردارنده‌ی اطلاعات قابل توجهی بود. تعداد قابل توجهی از این پیام‌ها از سوی کسانی بود که مرحوم فرج‌نژاد را می‌شناختند و از تجربه‌های مشترک‌شان نقل‌هایی داشتند.

همچنین هم‌زمان با چهلمین روز درگذشت مرحوم فرج‌نژاد، کتابی درباره شخصیت او توسط «محسن مؤمنی» نگاشته شد و به چاپ رسید.[7]

2. از سونامی تسلیت مسئولان تا اعتراض کاربران

با توجه به پیام‌های مسئولان، تعداد بالا و گوناگونی شخصیت‌هایی که به مناسبت درگذشت مرحوم فرج‌نژاد پیام تسلیت دادند این پرسش را پیش می‌کشد که چرا باید برای درگذشت یک استاد جوان حوزه چنین موجی از پیام‌های تسلیت شکل بگیرد؟ موجی که حتی به مناسبت درگذشت برخی از علمای تراز اول حوزه هم سابقه نداشت. می‌توان سهمی از این همه واکنش را معلول جایگاه علمی و خدمات اجتماعی مرحوم فرج‌نژاد دانست، ولی نمی‌توان تمام این گستره را بر اساس شخصیت ایشان تحلیل کرد. روشن است که دکتر فرج‌نژاد هیچ وقت در زمان حیاتش از چنین شهرتی برخوردار نبودند که توقع برود پیام‌ها به مناسبت درگذشت ایشان تا این اندازه برسد. بنابراین شاید لازم است ریشه این گستردگی و گوناگونی را در جای دیگری جستجو کرد.

به نظر می‌رسد که بُعد فاجعه‌وار سانحه رانندگی در شکل‌گیری این موج بسیار اثرگذار بوده است. اینکه تمام اعضای یک خانواده پنج‌ نفره در یک تصادف جان بسپارند، برای هر شنونده‌ای دردناک است. حال اگر سرپرست این خانواده فردی صاحب نام باشد و متعلّق به نهادی پرجمعیت مانند حوزه هم باشد، عمق و گستره اثرگذاری ضایعه بیشتر می‌شود. خصوصا با توجه به این نکته که یک طلبه با سه فرزند و همسرش مجبور بوده تا با موتور تردّد کند که خود نشان از تنگنای معیشتی این خانواده دارد. به هر روی این رتبه مالی با جایگاه علمی و اجتماعی مرحوم فرج‌نژاد تناسب نداشت و همین فاصله باعث می‌شود تا درگذشت او به این شکل اثری عمیق بر دیگران بگذارد.

البته در مورد مرحوم فرج‌نژاد نکته دیگری را باید اضافه کرد که درگذشت او را به یک مسأله پیشاروی مدیریت حوزه‌های علمیه تبدیل کرد. بر اساس ادعایی که برخی از نزدیکان مرحوم فرج‌نژاد مطرح کردند و «مدیر عامل مجمع حمایت از نخبگان علوم انسانی» نیز آن را تأیید کرد، دکتر فرج‌نژاد اتومبیل خود را به جهت چاپ کتاب‌هایش فروخت. بنابر این گزارش‌ها مرحوم فرج‌نژاد مجبور شد برای رفت و آمد از موتورسیکلت استفاده کند؛ وسیله‌ای که در نهایت جان او و خانواده‌اش را گرفت.

شایع شدن این ادّعا باعث شد تا بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی که عمدتا از طلّاب و دانشجویان بودند به پیام‌های تسلیت مسئولان نهادهای حوزوی و دانشگاهی اعتراض کنند. به نظر این دسته از کاربران این رفتار نشان از یک دوگانه‌ غیراخلاقی دارد. مسئولان در هنگام حیات نخبگان و اهل علم به آنها توجهی نمی‌کنند و پس از مرگ ایشان، اگر درگذشت‌شان رسانه‌ای شود، برایشان پیام تسلیت می‌فرستند.

اگر ادعای فوق مبنی بر فروش اتومبیل توسط مرحوم فرج‌نژاد برای چاپ کتاب‌هایش صحت داشته باشد، این اعتراض را نمی‌توان ناروا دانست. چرا که پس از درگذشت ایشان آخرین اثرشان به راحتی به چاپ رسید و در مسجد مقدس جمکران و طیّ مراسمی رسمی و باشکوه از آن رونمایی شد. اعتراض منتقدان به رفتار مسئولان هم ناظر به همین دوگانه است؛ چرا همین حمایت و پوششی که پس از مرگ او اتفاق افتاد، پیش از مرگش صورت نگرفت؟

البته حوزه تخصّص مرحوم فرج‌نژاد و علاقه ایشان به کار بر روی نقش صهیونیسم و اقدامات عملی ایشان در جهت نشان دادن آثار مخرّب یهود بر رسانه، سینما و به یک معنی جهان مدرن، باعث شد تا برخی گمانه‌زنی‌های نه چندان مستند هم در مورد مرگ او و خانواده‌اش مطرح شود. برخی چنین ادعا کردند که مرگ او چندان تصادفی نبوده، بلکه در نتیجه یک حمله تروریستی و با طراحی قبلی انجام شده و سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) ایشان را به شهادت رسانده است. خبرگزاری فارس با انتشار چند توییت از برخی کاربران این رسانه جمعی که چنین ادّعایی داشتند، تصادف مرحوم فرج‌نژاد را مشکوک خواند.[8] همچنین خبرگزاری صدا و سیما به نقل از برخی منابع مطّلع مدعی شد که مرحوم فرج‌نژاد در لیست ترور موساد قرار داشته و مرگ او را نباید نتیجه یک تصادف خواند.[9] هرچند این خبر توسط هیچ خبرگزاری و نهاد معتبری تأیید نشد و هیچ شاهدی بر وقوع یک حمله تروریستی ارائه نشد، اما واکنش بسیاری از کاربران فضای مجازی نسبت به مرگ مرحوم فرج‌نژاد با محوریت چنین گمانه‌ای بود و مرگ او را شهادت می‌خواندند. البته با توجه به احراز هویت راننده اتومبیلی که با مرحوم فرج‌نژاد تصادف کرده و روشن شدن سابقه و علاقه او به رانندگی با سرعت بالا و همچنین بی‌احتیاطی آن مرحوم در عبور از عرض بزرگراه برای رسیدن به دوربرگردان، احتمال چنین توطئه‌ای را تا حد زیادی پایین می‌آورد.[10]

3. نقش حوزه در حمایت از نخبگان

در میان اعتراض‌هایی که رفتار دوگانه مسئولان نسبت به دکتر فرج‌نژاد هدف می‌گرفت، از نو مسأله‌ای سر باز کرد که از دیرباز در ذهن طلّاب و بسیاری از دغدغه‌مندان علم و اندیشه در حوزه‌ها مطرح بوده است: حمایت‌های حوزه‌ علمیه از نخبگان تا چه اندازه جواب‌گوی نیازی است که در این زمینه احساس می‌شود؟

در رابطه با مرحوم فرج‌نژاد هیچکدام از مسئولان حوزوی به این پرسش پاسخی درخور ندادند. هر چند که شدّت فاجعه و دردناک بودن درگذشت آن مرحوم و خانواده‌اش، مجالی برای ارائه گزارش‌ از سوی نهادهای حوزوی در جهت حمایت از نخبگان باقی نگذاشت. اما با مرور زمان و خصوصا با توجه به تکرار این پرسش که حوزه برای نخبگان خود چه اقداماتی انجام می‌دهد، سکوت در برابر آن صحیح نبود. اگر حوزه‌های علمیه برنامه‌ای جوابگو برای حمایت از نخبگان خود دارند و بر این باورند که در اجرایی کردن آن کامیاب بوده‌اند، باید از این فرصت بهره می‌بردند و ضمن آسیب‌شناسی مورد مرحوم فرج‌نژاد، فعّالیت‌های خود را ارائه می‌دادند تا امکان قضاوت منصفانه برای مخاطبان و فهم کاستی‌ها برای حوزه فراهم شود. هر چند ظاهر این اعتراض‌ها و پرسش‌ها تند بود و گاه هر گونه تلاش جوابگویی از سوی مدیریت حوزه‌های علمیه را انکار می‌کردند، اما مسئولان مربوط می‌توانستند از همین بستر فرصتی بسازند و اقدامات خود را در ارتباط با نخبگان گزارش کنند. اما هیچ گزارش و واکنشی از جانب «مرکز امور نخبگان و استعدادهای برتر حوزه‌های علمیه» در این وهله دیده نشد.

البته در خصوص مرحوم فرج‌نژاد نمی‌توان تمام تقصیر و کاستی‌ها را از جانب نهادهای مرتبط در حوزه و دانشگاه جستجو کرد. عوامل بسیاری در این میان اهمیت دارند که یک قضاوت و تحلیل عادلانه وابسته به ملاحظه تمام آن‌هاست. اینکه آن مرحوم در جهت چاپ کتاب‌های خود با چه مراکزی ارتباط گرفته و یا تا چه اندازه تلاش کرده تا حمایت ناشری مناسب را برای کتاب‌های خود جذب کند، محل پرسش است. بسیاری از اهل قلم به جهت خصوصیات شخصیتی آنچنان تمایلی ندارند تا با بسیاری از بنگاه‌ها و مؤسسات وارد مذاکره و تعامل شوند و ترجیح می‌دهند که خودشان آثارشان را بدون دخالت دیگری به چاپ برسانند. از دیگرسو طبق گزارش‌هایی که اطرافیان و آشنایان مرحوم فرج‌نژاد منتشر کردند، او بسیار به کار جهادی عقیده داشته و هیچ‌وقت در پی درآمد نبوده است. وقتی یک پژوهشگر خود در پی جذب درآمد و همکاری با جریان‌های دارای قدرت مالی نباشد، نمی‌توان آنچنان توقعی داشت که مؤسسات و نهادها در پی ایجاد همکاری با او باشند. بر اساس مشاهدات عمومی، نخبگان و طلّاب مستعدّی که خود طرح و برنامه‌ای برای معیشت خود دارند و از توانمندی‌های لازم از قبیل تسلط بر زبان‌های خارجی و یا مهارت درس دادن و یا نویسندگی و…برخوردارند، در بسیاری از موارد می‌توانند جذب پژوهشگاه‌ها و مؤسسات مرتبط با تخصص‌ و مهارتشان شوند. از این جهت به نظر می‌رسد که در ماجرای مرحوم دکتر فرج‌نژاد، کمی در رابطه با حمایت حوزه و معیشت طلّاب بزرگ‌نمایی صورت گرفت.

اما اگر با توجه به سیره گذشتگان حوزه بخواهیم به این ماجرا نگاه بیندازیم، باز سهمی از کوتاهی از جانب مسئولان حوزه است. در گذشته فقهای شیعه افراد دارای صلاحیت و شایسته را شناسایی می‌کردند و امور ایشان را مدیریت می‌کردند. وقتی یک استعداد خود در پی کسب درآمد نیست و توجهی به چنین اموری ندارد، این نشان از سلامت نفس او دارد و اینجا مسئولیت سنگین‌تر به عهده مسئول مربوط در نهاد حوزه است تا از احتیاجات او برآوردی داشته باشد و با حمایت به اندازه و به شکلی شایسته شأن او، خاطر او را آرام نگه دارد تا بتواند در مسیر علمی و عملی خود پیشرفت کند.

جمع‌بندی

به نظر می‌رسد که مسئولان حوزه‌های علمیه برای آنکه دوباره چنین اتهامی متوجه‌شان نشود که در زمان حیات نخبگان از ایشان غافل‌اند و پس از مرگ‌شان به تجلیل از ایشان می‌پردازند، لازم است تا با ارائه گزارش‌هایی جامع عملکرد خود را شفاف‌سازی کنند و با ارزیابی نقاط قوت و ضعف از تمام امکانات و ظرفیت‌های موجود برای شناسایی و حمایت از طلاب مستعدّ بهره ببرند. روشن است که منظور از شفّاف‌سازی ارائه فهرست اشخاص و جزئیات حمایت‌ها نیست، بلکه بیشتر ارائه گزارشی از نوع حمایت‌ها و فرآیندهایی که برای شناسایی نخبگان اخذ شده، اهمیت دارد.

همانطور که گذشت در ماجرای مرحوم فرج‌نژاد نمی‌توان تمام سهم تقصیر را به عهده حوزه و نهادهای مرتبط دانست. آن مرحوم در نشاندن چهار نفر دیگر روی یک موتورسیکلت که برای یک نفر هم از ایمنی کافی برخوردار نیست و همچنین عبور از عرض بزرگراه، رفتاری به دور از احتیاط داشته است. این عامل بسیار قابل توجهی در این سانحه بود که مغفول ماند.

همچنین با توجه به فضایی که پس از درگذشت مرحوم فرج‌نژاد بر رسانه‌های حوزوی و فرهنگی حاکم شده بود، بستر مناسبی برای ارائه گزارش و توضیحات فراهم نبود. اگر بخواهیم تصور کنیم که مؤسسات و مراکزی که درخواست انتشار بعضی کتاب‌های مرحوم فرج‌نژاد را رد کرده بودند، توضیحی برای این امتناع خود داشته باشند، با وجود چنان فضایی که بعد از مرگ ایشان شکل گرفت، طبیعی بود که سکوت را انتخاب کنند. کاملا چنین احتمالی معقول است که محتوای آثار ایشان استانداردهای لازم در نظر آن مراکز را نداشته و به همین خاطر از انتشار آن سر باز زدند. این احتمال با توجه به این نکته تقویت می‌شود که با توجه به همکاری‌های گسترده مرحوم فرج‌نژاد با مؤسسات و نهادهای مهم حوزوی از جمله جامعة المصطفی و مدرسه اسلامی هنر و… هیچ خصومت شخصی با ایشان در میان نبوده و تعدادی از آٍثار ایشان هم توسط همین مراکز منتشر شده است.

از دیگرسو منش و مشی شخصیتی ایشان در دوری از ظواهر دنیوی و بی‌اعتنائی به درآمد و هزینه‌های اقتصادی خانواده هم بی‌تأثیر نبوده است. این از خاصیت فضای مجازی است که همه چیز در آن به صورت دومینوی گسترده می‌شود. کافی است که یک سرنخ به موقع و در جای خود مطرح شود تا سرمشق تمام واکنش‌های بعد از آن شود. بزرگ‌نمایی وضعیت نخبگان حوزوی در واکنش‌ها به درگذشت دکتر فرج‌نژاد با واقعیت زندگی نخبگان حوزوی آنچنان تطابق ندارد. شکی در این نیست که وضعیت معیشتی طلاب به طور کلی با مشکلات بسیاری همراه است و همچنین نمی‌توان تردید کرد که سهم قابل توجهی از استعدادهای حوزوی گاه حتی شناخته هم نمی‌شوند و جریان‌های مسئول در این موضوع حق تکلیف‌شان را ادا نمی‌کنند. اما به هر روی نمی‌توان تمام یک رویداد را از یک دریچه دید. یک چشمی دیدن داستان درگذشت مرحوم فرج‌نژاد باعث ایجاد نوعی مظلوم‌نمایی کور خواهد شد که راه را بر اصلاح می‌بندد.

اما باز باید بر این نکته تأکید کرد که با این توضیحات تمام مسئولیت نهادهای حوزوی تمام نمی‌شود. همانطور که در متن هم بدان اشارت رفت، سنت بزرگان حوزه بر این بوده که نسبت به استعدادهای حوزه اهتمام داشته‌اند و امورات ایشان را حتی بدون آنکه خود مطلع باشند، مدیریت می‌کردند. مرکزی که در نهاد حوزه متولی امور نخبگان است، باید برآوردی از بایسته‌های زندگی یک طلبه مستعدّ و کوشا داشته باشد و حتی اگر او اهتمامی به کسب درآمد ندارد، تلاش شود تا از مشکلات او گره‌گشایی کند و نیازهایش را در حد توان پاسخگو باشد.

[1] . دانش‌آموخته حوزه علمیه قم.

[2] . «مرحوم محمدحسین فرج‌ نژاد که بود؟»، وبسایت مشرق، تاریخ انتشار: ۳۱، تیر، ۱۴۰۰.

[3] . «مرحوم محمدحسین فرج‌ نژاد که بود؟»، وبسایت مشرق، تاریخ انتشار: ۳۱، تیر، ۱۴۰۰.

[4] . «چشم سوم؛ جادوییسم و سینما»، مقالاتی با عنوان «اسطوره‌های صهیونیستی» در چند شماره، «پروژه آخر‌الزمان سازی» و دیگر مقالات مرحوم فرج‌نژاد را می‌توان در سایت «پرتال جامع علوم انسانی» ملاحظه کرد.

[5] . «آیین رونمایی از کتاب (دین، انیمیشن و سبک زندگی) آخرین اثر مرحوم فرج‌نژاد»، سایت خبرگزاری رسمی حوزه، تاریخ انتشار: ۱۰، شهریور، ۱۴۰۰.

[6] . کانال تلگرامی روزنه این پیام‌های تسلیت را به صورت مجزّا در ایام پس از درگذشت مرحوم فرج‌نژاد منتشر کرد. همچنین رک: «واکنش‌ها به درگذشت نویسنده متعهّد که همراه با خانواده‌اش درگذشت»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ انتشار: ۳۱، تیر، ۱۴۰۰

[7] . ««مردی که تعطیلی نداشت» به کتابفروشی‌ها آمد»، سایت خبرگزاری مهر، تاریخ انتشار: ۶، شهریور، ۱۴۰۰.

[8] . «تصادف مشکوک نویسنده‌ای که برای تقویت جبهه انقلاب ماشینش را فروخت»، سایت خبرگزاری فارس، تاریخ انتشار: ۳۱، ۴، ۱۴۰۰.

[9] . «فرج‌نژاد از افتخارات استان یزد بود»، سایت خبرگزاری صدا و سیما، تاریخ انتشار: ۱، مرداد، ۱۴۰۰.

[10] . راننده‌ای که با موتور مرحوم دکتر فرج‌نژاد تصادف کرد از جمله فعّالان شبکه‌های اجتماعی بود و فیلم‌های زیادی از رانندگی با سرعت بالای خود در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده بود. او نیز در این تصادف جان داد.

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

فهرست