روایتی مخدوش از اقتصاد حوزه و روحانیت
زینب بخشی زاده[1]
مقدمه
یکی از موضوعاتی که طی سالهای گذشته، ایرانیان فعال در مراکز و اندیشکدههای خارجی بر آن تمرکز داشتهاند موضوع روحانیت است. تلاشهای صورت گرفته عمدتاً مبتنی بر رویکردهای انتقادی نسبت به روحانیت بوده و بهعنوان نمونه میتوان به آثار مهدی خلجی فعال مؤسسه مطالعات خاور نزدیک واشنگتن اشاره داشت.
مهدی فرجی از دیگر افرادی است که در این حوزه فعال است و با توجه به زیست در شهر قم و ارتباطات نزدیک با روحانیت در قم در این زمینه قلمفرسایی کرده است. وی عضو گروه مطالعات خاورمیانه و اسلامی دانشگاه نیویورک بوده و اخیراً یادداشتی با عنوان «اعتراض به رفاه روحانیون در شهر مذهبی ایران (قم)»، در اواخر اردیبهشتماه در وبسایتهای خارجی منتشر کرده است. اهمیت این قبیل یادداشتها از 2 جهت است:
جهت اول) ترسیمکننده چهره روحانیت در خارج از کشور و در افکار عمومی و آکادمیک جهانی است، تصویری که عمدتاً مخدوش و به دور از واقعیتهای موجود در حوزه و روحانیت است؛ بهعنوان مثال، وی تعداد حوزههای علمیه کشور را 80 هزار حوزه عنوان میکند که رقمی نادرست است.
جهت دوم) بررسی تحلیلهای مشترک این قبیل نویسندگان و برخی از کنشگران داخلی که از جهات امنیتی و از جهات فکری میتواند سرنخهای مناسبی جهت بررسی نسبت برخی از جریانات داخلی با مخالفان جمهوری اسلامی ایران باشد.
فرجی در این مقاله رخداد مرکزی مدنظر خود را تنشها و رخدادهای زمستان 96 در کشور قرار داده و یکی از علل تجمعات اعتراضی در قم را رفاه روحانیون و اعتراض مردم به این وضعیت عنوان میکند. روایتها و اسناد وی عمدتاً مربوط به گفتگوهای شخصی وی با افراد است و از همین روایتهای شخصی با ادبیاتی مختص مخاطب خارجی، تحلیلهای جهتداری را مطرح میکند.
این یادداشت و البته برخی از انتقادات داخلی آن در حوزه مسائل اقتصادی حوزه، نشان میدهد که متولیان حوزه نیازمند ورود به شفافسازی و قانع کردن افکار عمومی و رسانهها هستند. در شرایطی که گزارشهایی مبنی بر خودکشیهای طلاب به دلیل فشارهای اقتصادی و دهها مشکل دیگر ناشی از فشار اقتصادی بر طلاب وجود دارد، انتشار چنین گزارشهایی در داخل و از سویی دامن زدن برخی در داخل به این قبیل مسائل، نیاز به پاسخهای متقن و دفاع از کیان روحانیت دارد.
در ادامه ترجمه این مقاله جهت اطلاع تقدیم میگردد:
استان قم در 125 کیلومتری جنوب تهران واقع شده است، شهری شناخته شده با حوزههای علمیه و هزاران طلبه که مشغول تحصیل و امرارمعاش هستند. قم معمولاً بهعنوان سنگر پشتیبانی، نهتنها برای جمهوری اسلامی ایران، بلکه برای محافظهکارترین عناصر رژیم {جمهوری اسلامی}، شناخته میشود. با جمعیت حدود 1.2 میلیون، قم مرکز مهمی برای تحصیل علوم دینی شیعه در ایران محسوب میشود. جایی که اولین رهبر انقلاب اسلامی، آیتالله روحالله خمینی {ره}، مشغول به تحصیل و تدریس بوده است. با وجود بیش از 120 حوزه علمیه و مدارس دینی و حرم مقدس حضرت معصومه {س} که میلیونها زائر در سراسر ایران و جهان شیعه را به سمت خود جذب میکند، قم به شهر «خون و قیام» که اشاره به شهدای انقلاب در سال 1357 دارد، مشهور است.
در اواخر ماه دسامبر 2017 (اواخر دیماه 1396) نزدیک به دو هزار معترض، عمدتاً جوان و تحصیلکرده و از خانوادههای طبقه متوسط در محله ثروتمند قم در میدان شهید دستغیب (میدان شهید بستنی) جمع شدند. معترضان علیه مشکلات اجتماعی شعار دادند و خواستار بازگشت فرح پهلوی شدند. درحالیکه این مخالفت و اعتراض بیسابقه در قلب یکی از مهمترین مراکز یادگیری شیعیان و سرچشمه فرهنگهای مهم جمهوری اسلامی اتفاق افتاد، نارضایتی و مخالفت را در سایر مناطق کشور برانگیخت و موجب نمایان شدن شکافهای عمیق در این شهر شد!
موج ملی اعتراضات که از 28 دسامبر 2017 (7 دیماه 1396) قبل از پخش در سراسر ایران ازجمله قم، در شمال شرقی مشهد آغاز شد، بسیاری را در داخل و خارج ایران غافلگیر کرد. در روزهای آغازین اعتراضات، عباس عبدی، اصلاحطلب و جامعهشناس گفت: «باید در پشتصحنه و فراتر از اعتراضات خودجوش، چیزی وجود داشته باشد.»
از جهات بسیاری، این موج ملی اعتراضات، در تاریخ اخیر ایران بیسابقه بوده است. این تظاهرات حداقل در 70 شهر در طی یک دوره 10 روزه اتفاق افتاد. برخلاف تظاهرات قبلی که در مراکز شهرهای بزرگ، مثل تهران صورت گرفت، این تظاهرات در شهرهای کوچک با جمعیت کمتر از پانصدهزار نفر آغاز شد. معترضان طیف گستردهای از نارضایتیها را که شامل بیکاری، رکود اقتصادی، نابرابری، فساد فراگیر، عدم پرداخت دستمزدها و فروپاشی مؤسسات مالی بود، بیان کردند.
معترضان همه احزاب سیاسی- از اصلاحطلبان گرفته تا اصولگرایان – و رهبر جمهوری اسلامی را مسئول این اتفاقات دانستند و خواستار بازگشت پهلوی شدند. این اعتراضات لزوماً به معنای این نیست که معترضان منحصراً از همان قشر جامعه و شهرهای کوچک هستند، بلکه محرکها و دلایل مداوم ساختاری، مانند بیکاری و نابرابری در تمام سطح کشور، اعتراضات را به وجود آورد. در شهرهایی مانند کرمانشاه، ممسنی، ایذه، قم و کاشان با نرخ بیکاری 24.1 درصد، 18.4 درصد، 18.3 درصد، 10.2 درصد و 7.8 درصد به ترتیب عامل اصلی اعتراضات تقاضای شغل و حمایت از درآمد بود. بهعلاوه، تلگرام که بیش از 40 میلیون کاربر در ایران دارد، نقش اساسی در پخش اخبار اعتراضات را ایفا کرده است. این اعتراضات همچنین نشان داد که در شهری که ارتباط نزدیکی با دولت و مدارس دینی، مانند قم دارد، این اختلافات فراتر از رژیم و دولت، اصلاحطلب و اصولگرا، سکولار یا مذهبی است.
در قم، مجموعهای از سیاستهای متناقض در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد با هدف تقویت نهادهای آموزشی-مذهبی اجرا شده است که بیعدالتی و نابرابری را در سطوح شخصی و اجتماعی تشدید کرده است. این نابرابری در میان جوانان و طبقه متوسط جامعه کاملاً احساس میشود و تحریمهای بینالمللی، خصوصیسازی گسترده و عدم نظارت دولت آن را تشدید میکند.
طبقه ممتاز روحانیون در قم
من در 18 دسامبر 2017 (27 آذر 1396)، درست ده روز قبل از اولین تظاهرات در مشهد به ایران بازگشتم. به مدت دو هفته در قم، جایی که در آن بزرگ شده بودم، به دیدن اقوام و دوستان رفتم. بحثهای سیاسی بهطور مستمر در همهجا وجود داشت. طی سفرم به قم و طبق مکالماتی که داشتم، متوجه چیزی در میان مردم قم شدم که سابقاً وجود نداشت. خشم عمیقی نسبت به علما و روحانیون تقریباً در همه نوع قشر مردم چه از لحاظ جبهههای سیاسی یا طبقات اجتماعی وجود داشت. این خشم صرفاً برای نگرشهای سیاسی سنتی و محافظهکارانه و یا حمایت از رژیم نبود، بلکه این خشم نسبت به شیوه زندگی روحانیون و امتیازات اقتصادی آنان است. بهویژه بسیاری از جوانان تحصیلکرده اهل قم تأکید بر مشکلات و ناعدالتی در یافتن شغل و حقوق کم دارند.
قانون کار در سال 96، حداقل دستمزد برای مشاغل غیرحرفهای را 930 هزار تومان تعیین کرده بود و افرادی که نسبت به دیگر مشاغل حرفهای دستمزد کمتری میگیرند، توسط اعضای خانواده حمایت میشوند. با این وجود، دختر یکی از اقوام من که فارغالتحصیل مهندسی برق است با یکی دیگر از آشنایان من – فارغالتحصیل مهندسی عمران و سه سال سابقه کار- هردو حقوق 800 هزار تومان را دریافت میکنند. نرخ تبدیلی به کار رفته در اینجا بر اساس قیمت رسمی نرخ ارزِ دلار در ایران در مارس 2018 است: (1 دلار = 37500 ریال).
دختر یکی دیگر از اقوامم با مدرک کارشناسی ارشدِ علوم اجتماعی، در سه سال گذشته به دنبال شغلی بود که حقوق آن تنها 1 میلیون تومان در ماه است. بهترین حالت شغلی که با آن روبهرو شدم، خانمی با مدرک کارشناسی ارشد و پنج سال سابقه کار و حقوق ماهیانه 1.5 میلیون تومان بود. در مقابل، یک طلبه بهطور متوسط، مبلغ یکمیلیون تومان که توسط چندین عالم پرداخت میشود را دریافت میکند. این مبلغ بسته به عوامل مختلفی همچون مراحل تحصیلی، وضعیت خوب دانشگاهی، وضعیت تأهل و علمایی که این مبلغ را پرداخت میکنند، قابلتغییر است. یک طلبه این پول را بهعنوان کمکتحصیلی (که به آن شهریه میگویند) دریافت میکند؛ درحالیکه دانشجویان غیرروحانی برای حضور در دانشگاه مجبور به پرداخت شهریه به دولت هستند. کمکهزینه تحصیلی برای طلاب خبر جدیدی نیست، اما آنچه جدید است، پول بسیار بیشتری است که در حال حاضر دریافت میکنند. بهخصوص در مقایسه با حقوق بسیار کم مردم قم و شهریهای که دانشجویان غیرروحانی پرداخت میکنند. برای درک عمیقتر این نابرابری، حوزههای علمیه و مؤسسات و مدارس مرتبط به آنها چیزی حدود 80000 حوزه تخمین زده میشود که در تاریخ خود بیسابقه است.
این مجتمعهای آموزشی، علاوه بر مزایایی که به حوزهها ارائه میدهند، افرادی دیگر را اعم از آشپزها تا کارمندان متولی را استخدام میکنند. نکته جالب اینکه یکی از دوستانم که مأمور حراست یکی از حوزهها است، به من اطلاع داد تنها با 5 سال سابقه کار و تحصیلات دبیرستان، درآمدی بالغ بر 3.5 میلیون تومان داشته که غالباً افزایش مییابد. همچنین وامهایی با بهره کم منحصراً برای افراد مرتبط با حوزههای علمیه اختصاص داده میشود.
این نابرابریها در قم را میتوان در بخشهای دیگر هم دید. در پنج سال گذشته، فروشگاههای مواد غذایی بزرگ و مجهز مانند شاهد، ایثارگران و جانبازان افتتاح شده که سرمایهگذاران آن بنیاد، دولت و حوزه علمیه هستند. در بازدید از برخی از این فروشگاههای جدید، من دو الگوی متمایز مصرف را بین دو گروه از خریداران متوجه شدم: درحالیکه اکثر افراد برای انتخاب کالا، برچسبهای قیمت را بهدقت بررسی میکردند، طبقه روحانیون سبد خرید خود را با بهترین برندها و بدون نگرانی از قیمت پر میکردند. جالبتر اینکه آنها بهصورت نقدی یا کارت حساب خود را پرداخت نمیکردند، بلکه از کارتهای هدیهای که مؤسسه به آنها داده بود استفاده مینمودند.
همه روحانیون حوزههای علمیه از این امکانات بهرهمند نیستند؛ اما برای دوستان و خانواده من روشن بود که یک طبقه جدید روحانی با سطح زندگی بسیار بالا در سالهای اخیر در قم ظهور کرده است و این نابرابریها منبعی برای نارضایتیها شده که بازتابش را در اعتراضات بیسابقه سال 96 مشاهده کردیم.
رفاه روحانیون، نولیبرالیسم برای دیگران
در طول یک دهه اخیر یک سیستم رفاهی قوی و چندلایه برای حوزههای علمیه و طلاب ایجاد شده است. زمانی که شما بهعنوان طلبه وارد این سیستم شوید از امکاناتی مثل بیمه درمانی جامع، وام با بهره کم، کارتهای هدیه با ارزش بالا، تسهیلات مسکن و حقوق خوب بهرهمند میشوید؛ درحالیکه این امکانات برای افراد عادی جامعه وجود ندارد. این سیستم جامع در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد شکل گرفت. وی در تلاش برای ارتقاء سطح زندگی طلاب در قم با افزایش چشمگیر تخصیص بودجه دولت برای مدارس علمیه بود. میزان اختصاص این اعتبار برای حوزههای علمیه در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد 17 برابر بیشتر شد.
هیچکدام از این منافع مالی و رفاهی در یک دهه گذشته وجود نداشته است. در حقیقت، در گذشته، مردم قم، فقر و کیفیت پایین زندگی، برابری و عدالت را در طلبگی میدیدند؛ اما این تصور و ارائه آن در دهه اخیر از اساس و ریشه تغییر کرده است. همزمان، دولت، سیاستهای نئولیبرال را در سطح وسیعی از جامعه از طریق خصوصیسازی دانشگاهها و مدارس، تنظیم قوانین کار، سرکوب اتحادیهها و کاهش بودجههای عمومی دنبال کرد؛ درحالیکه برای چند نفر از افراد وفادار خود مکان رفاهی را در قم به وجود آورده است.
تمام این اتفاقات در حالی رخ داد که آژیر خطر اقتصاد ایران بهوسیله تحریمهای بینالمللیِ گسترده به صدا درآمد و سطح زندگی بسیاری از ایرانیان به دلیل بیکاری و تورم بالای 20 درصد رو به وخامت گذاشته شد. حال این سیاستهای ناعادلانه در فضاهای شهری هم در حال گسترش است. درحالیکه فضاها و اماکن عمومی نیاز به تعمیر و نگهداری جدی دارند، ساختمانهای جدید و مجلل متعلق به حوزههای علمیه در همه جای قم بهخصوص محلههای مرفه در حال ساخت است.
سازمانهای جدید مانند جامعة المصطفی، حوزه علمیه آیتالله خوانساری، مؤسسه امام خمینی، مؤسسه امیرالمؤمنین، حوزه علمیه ولیعصر، مؤسسه امام صادق، مؤسسه امام حسن و مؤسسه امام کاظم از امکانات بسیار پیشرفته، مانند سالنهای کنفرانس مدرن، کافینت، کتابخانه و اینترنت با سرعت بالا برخوردار هستند. بودجه مدارس دینی، 24 هزار میلیارد ریال (570 میلیون دلار) تعیین شده و این فقط نیمی از بودجه اختصاصیافته برای مؤسسات مذهبی و تبلیغی است. بودجه اختصاصیافته برای مسائل زیستمحیطی تنها 2.5 هزار میلیارد ریال (60 میلیون دلار) بود، بودجهای که حتی کمتر از بودجه 3 میلیارد ریالی جامعة المصطفی است. جای تعجب نیست که مردم از این بیعدالتی به ستوه آمدهاند؛ درحالیکه افزایش هزینههای زندگی در درجه اول قشر فقیر را تحت تأثیر قرار داده است. این تجملگرایی در ساختمانها حاکی از یک رقابت آشکار بین حوزههای علمیه و مدیران روحانی است که زیباترین و زینتبخشترین سالنهای کنفرانس، خوابگاهها و کتابخانهها را بسازند.
من به یکی از خوابگاههای تازه ساختهشده برای طلاب مراجعه کردم. این ساختمان چهار طبقه با سانروف و یک حوض در وسط ساختمان و جدیدترین مبلمان طراحی شده بود. آنجا با سنگهای مرمر سبزِ خیرهکننده، کاشیکاریهای اسلامی و لوسترهای غولپیکر تزئین شده بود. بر روی یک تخته سنگ مرمر بزرگ، شرح حال آیتالله – بنیانگذار و نیکوکار خوابگاه – با طلا نوشته شده بودند. علاوه بر این، دوربینهای مداربسته همه جای خوابگاه قرار داشتند. همچنین یک آزمایشگاه زبان و کتابخانه مجهز در زیرزمین وجود داشت؛ اما دانشگاههای برتر، مانند دانشگاه تهران که خوابگاههای اغلب قدیمی و کثیف دارند، از امکانات مدرن و بهروز برخوردار نیستند. برای مردم قم که با شرایط سخت اقتصادی روبهرو هستند، هزینههای گزاف دولت برای چنین ساختمانهای مجلل و پر زرقوبرقی جای تعجب است.
این نارضایتی و خشمی که بین مردم دیدهام چه در خیابانها و چه در برخوردهای شخصی، تنها مربوط به وضع بد اقتصادی و بیکاری نیست، بلکه وجود نابرابری و ناعدالتی بین قشر ممتاز روحانیون و دیگران است که برای بسیاری نقض ارزشهای اخلاقی انقلاب و فداکاریهای 8 سال دفاع مقدس است.
تناقضات و شکایات فراتر از قم
ماهیت متناقض دولت جمهوری اسلامی و راهحلهای ناکارآمد و موقت آن، مسائل ناتمام و حلنشده بسیاری را برای ایرانیان به وجود آورده است؛ درحالیکه در برخی از این موارد، سیستم از طریق تکنیکهای مختلف مذاکره، همکاری، تغییر عمل در ایدئولوژی دولت و رقابت بین جناحها کار میکند، تنشهای بسیاری وجود دارد که هرلحظه بیشتر و وخیمتر میشود؛ و مقامات دولتی اقدامات اضافی و متناقضی را انجام دادهاند که تنها افکار عمومی را تشدید میکند.
رفتار و اعمال روزمره مثل مهمانیهای شخصی، پوشش و عرف عمومی، حضور بانوان در استادیوم و حجاب اجباری بانوان- و همچنین مسائل پیچیده حقوقی و سیاسی در مقیاس بزرگ- مثل آزادی بیان، حزب، سرمایهگذاری خارجی، جرم سیاسی، نقش گروههای تحتفشار، قانون مجازات اعدام و نظارت استصوابی شورای نگهبان منجر به شکافهای عمیق در نهادهای عمومی و سیاسی شده است.
عمده نگرانی جامعه در رسانهها و مصاحبهها، بحرانهای جاری و فساد گسترده مالی است و انتظار مردم ایران علنی شدن اسامی مقامات فاسد یا ایجاد سیاستهایی برای رسیدگی به این مسائل فوری است. در عوض، تلویزیون دولتی ایران اعترافات دختر 18 ساله (مائده هژبری) را که به دلیل پخش ویدیوهای رقصش در اینستاگرام بازداشت شده بود را به روی آنتن برد.
مورد بعدی در دسامبر 2018 (دی 96)، کارگران کارخانه شکر در هفتتپه خوزستان به دلیل حقوق معوقه خود شروع به اعتصاب کردند؛ اما دولت بهجای سازش و تحقیق فساد خصوصیسازی کارخانه، مستندی از اقرار رابطه اسماعیل بخشی (رهبر کارگران کارخانه شکر) و سپیده گلیان (دانشجوی فعال) -که به جرم سازماندهی و حمایت از اعتصاب به حبس محکوم شدند- با یک حزب کمونیست در اروپا را نشان داد. در این اثنا، ایالت متحده آمریکا تحریمهای اقتصادی یکجانبه علیه ایران را دوباره تحمیل کرده و سطح استاندارد زندگی بسیاری از ایرانیان به دلیل کاهش ارزش ریال بهسرعت روبهزوال است.
اما بهجای تدوین یک استراتژی گسترده برای رسیدگی به پیامدهای وخیم کاهش ارزش پول برای فقرا و افرادی که درآمد ثابت دارند، بانک مرکزی 312 میلیون دلار پول یارانهای را به افرادی که به خارج از کشور سفر میکنند اختصاص داد؛ اگرچه توسط فشار عمومی این قانون لغو شد.
مسائل زیستمحیطی، حوزه دیگری از تضادها و نابرابریها بوده است. کمبود آب، مشکل فراگیر و مهم ایران بهخصوص در استان خوزستان است؛ درحالیکه عوامل متعدد تغییرات اقلیمی جهانی و کاهش بارندگی میتواند دلیلی برای این مشکل باشد، سیاست انتقال آب هم میتواند دلیل اصلی کمبود آب در خوزستان باشد.
ازآنجاکه تعداد قابلتوجهی از سیاستگذاران ایرانی از استانهای اصفهان یزد و کرمان هستند، با سیاستهای خود آب رودخانه کارون در خوزستان را به این استانها منتقل کردهاند. این سیاستهای متناقض که بسیاری از آنها ناعادلانه است؛ بهعنوان مثال، نابرابریهای موجود جامعه روحانیت و جامعه عادی در قلب اعتراضات قم، باعث افزایش عصبانیت و نارضایتی در بین گروههای مختلف اجتماعی میشود. این نارضایتیها بهطور دورهای در سطح عمومی گسترش مییابد و بهسرعت بحران جدیدی برای رژیم ایجاد میکند.
[1]. دانشجوی کارشناسی و مترجم