جریانات فکری واگرا در حوزه و روحانیت

نشریات

جریانات فکری واگرا در حوزه و روحانیت

وحید فراهانی[1]

 

چکیده

یکی از اولویت‌های هر حاکمیتی، مدیریت جریانات واگرا و ایجاد وجوه مشترک بین آن‌ها و مبانی خود است. حوزه و روحانیت به‌عنوان یکی از حامیان انقلاب اسلامی، در درون خود همواره جریانات مختلفی را رشد داده است. امروزه در بین جریانات فکری حوزوی، جریاناتی وجود دارند که چالش‌های جدی با مبانی فکری و گفتمانی انقلاب اسلامی داشته و هم‌اکنون نیز به‌صورت یک جریان فعال در حوزه و روحانیت و مخاطبان عمومی به جذب و گفتمان‌سازی می‌پردازند. این یادداشت ذیل چهار عنوان نص‌گرایی افراطی، روشنفکری حوزوی، سنتی متحجر و تشیع برائتی تلاش می‌کند به توصیف، پیروان و برخی از تبعات امنیتی و سیاسی این جریانات اشاراتی کند.

 

مقدمه

همگرایی امروزه یکی از مهم‌ترین راهبردهای سازمان‌های حاکمیتی جمهوری اسلامی است و از سوی دیگر، واگرایی یکی از مهم‌ترین مسائل و دغدغه‌ها عنوان شده است. این دو مفهوم متضاد گرچه در بدایت امر مفاهیمی روشن‌اند و تصورشان به تصدیقشان منجر می‌شود؛ اما در عرصه عملیاتی و اجرایی، پایبندی به سیاست همگرایانه همواره هزینه‌ساز و نیازمند مدیریت هوشمندانه از سوی نهادهای حاکمیتی است. راهبرد همگرایی در مرحله اول نیازمند شناسایی جریانات و محیط‌هایی است که با حاکمیت و ارزش‌های مطلوب آن در تنافی و تغایر هستند که در حوزه‌های مختلف فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی قابل تقسیم‌بندی است.

به دلیل ماهیت مذهبی حاکمیت جمهوری اسلامی و از سویی برخاستن انقلاب اسلامی از دل فقه شیعه و روحانیت، شناسایی جریانات واگرا در حوزه و روحانیت یکی از اولویت‌ها در این فضا است. امروزه جریانات فکری مختلفی در حوزه و روحانیت، فعالیت و کنش و واکنش دارند و کتب و منشورات مختلفی در تبیین و تشریح آراء و تفکرات آن‌ها نگاشته شده است. جریاناتی که هریک از منظر و دغدغه خود و البته در یک دیالوگ با متن دینی درصدد ارائه مفاهیم و ارزش‌های خود به جامعه و فضای مذهبی کشور هستند.

برخی از کارشناسان جریانات حوزوی، مدرنیته را یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌ها در تقسیم‌بندی جریانات فکری تلقی کرده‌اند و جریانات را به سه دسته سنتیِ حداکثری، سنتیِ نواندیش و نواندیشِ حداکثری تقسیم نموده‌اند.[2] برخی دیگر، اقبال و ادبار به امر سیاسی را به‌عنوان مقسم جریانات فکری حوزوی قلمداد کرده‌اند و تقسیم‌بندی روحانیون طرفدار دخالت در حکومت و سیاست، روحانیت مخالف دخالت در حکومت و سیاست را پیشنهاد داده‌اند.[3]

در حوزه توصیف جریانات فعال حوزوی، تقسیم‌بندی‌های دیگری هم صورت گرفته است؛ اما به نظر می‌رسد در نسبت با واگرایی نیاز به تبیین و توصیف جریانات واگرا در این زمینه وجود دارد. نسبتی که با قید فکری سنجیده می‌شود و مراد از آن هر جریانی نیست؛ بلکه جریانات حوزوی هستند که صاحبان فکر و ایده بوده و این واگرایی در اندیشه و افکار همراهان جریان وجود دارد. تأکید بر این قید از آن روست که امروزه نقاط ثقل و تحرکات جریانات مبتنی بر افکار و اندیشه‌ها بوده و افکار تهدیدکننده در حوزه نرم‌افزاری خطری کمتر از تهدیدات سخت ندارند، گرچه به‌طور طبیعی شیوه مواجهه متفاوت خواهد بود.

 

چهار جریان فکری واگرا در حوزه

در ادامه تلاش می‌کنیم گزارشی از 4 جریان واگرا در فضای جریانات فکری حوزوی را در کوتاه‌ترین شکل ممکن در سه بخش توصیف، پیروان و تبعات امنیتی و سیاسی تبیین و تشریح نماییم:

1- نص‌گراییِ حداکثری (افراطی)

توصیف

نص در ادبیات حوزوی عمدتاً به قرآن و سنت اشاره دارد. امروزه نص علی‌رغم هجوم اندیشه‌های روشنفکری دهه هفتاد و مباحث هرمنوتیکی، همچنان اقتدار صلابت خود را حفظ کرده است و جریانات فکری حوزوی شیعی عمدتاً خود را در چارچوب نص تعریف کرده و هیچ‌گاه داعیه‌دار خروج از آن نبوده‌اند. نص‌گرایان افراطی تلاش دارند همه عرصه‌های زندگی را مملو از نص تلقی کرده و با تأکید بر آن، زندگی دینی در شرایط فنّاورانه و مدرن امروز را رقم بزنند و در فضای گفتار و عملی نیز جایگاه ویژه و خاصی برای عقل قائل نیستند. علی‌رغم این وضعیت، نص‌گرایان افراطی سازوکاری برای سنجش و پالایش اخبار و روایات قائل نیستند و دلالت‌ها و صدور روایات و علم رجال و درایه را از علوم اصیل دینی تلقی نمی‌کنند و حتی رد روایات منسوب به اهل‌بیت (ع) را نوعی توهین به اهل‌بیت تلقی می‌کنند.[4] با قدرت گرفتن مرجعیت و اجتهاد در فضای فعلی شیعی این جریان گرچه در محاق به سر می‌برد؛ اما با نقد مراجع و جلسات حدیث‌خوانی در گوشه و کنار شهر قم و سایر شهرهای مذهبی به حیات خود ادامه می‌دهد.

پیروان

حوزه و روحانیت در شرایط فعلی در وضعیتی متفاوت از سال‌های گذشته است. بسیاری از جریاناتی که سال‌ها پیش در فضایی خلوت و به دور از رسانه پیروان خود را همراه و افراد جدید را جذب می‌کرده‌اند، با رشد رسانه‌ها در این بخش سرمایه‌گذاری کرده‌اند و حداقل صفحه‌ای در یکی از شبکه‌های اجتماعی برای تشریح دیدگاه‌های نفرات اصلی جریان طراحی کرده‌اند.

مهم‌ترین خروجی و مهم‌ترین جریانی که محصول نص گرایی افراطی است، جریان مدعی یمانی است. جریانی که با قدرت جذب بالا توانسته بخشی از جامعه مذهبی کشور را درگیر کرده و پیروان آن با توجه به رویکرد تبلیغی به‌شدت فعال هستند. احمد اسماعیل نفر اصلی این جریان، علم رجال را ساخته‌وپرداخته علمای معاصر تلقی کرده و یکی از بدعت‌های دینی برمی‌شمرد.[5]

یکی دیگر از خروجی‌های این تفکر، جریان طب اسلامی است. این جریان که رویه‌ای متفاوت از طب سنتی دارد با جمع‌بندی و انتشار احادیث طبی (بدون بررسی سند) نظام معنایی برای خود طراحی کرده است که در نهایت طب اسلامی را به‌عنوان یکی از علوم دینی ثبت و ضبط کند که با واکنش‌های مراجع فعلی نیز مواجه شده و صراحتاً مراجع طب اسلامی را بی‌معنا دانسته‌اند.[6]

برخی از کارشناسان این حوزه معتقدند که چون «اساس روش تفکری این جریان غلط و بر پایه تسامح بنا شده است، نتیجه‌اش جز منهج و مسلکی شبیه به اخباری‌های افراطی نمی‌شود. بدون ضابطه پرداختن به روایات، ساده‌انگاری ظرایف و دقائق روایی، ظهور‌گیری‌هایی بعضاً کودکانه و غلط و سرانجام استنباط‌هایی مخلوط از گزاره‌های صحیح و باطل، نتیجه‌ای است که این روش تفکری به بار می‌آورد.»[7]

یکی دیگر از شاخه‌های جریان نص‌گرایی افراطی، جریانات موعودگرایانه منشعب از این جریان است که نحله‌ها و شاخه‌های مختلفی از آن شکل گرفته است. این جریانات در قالب محافل خصوصی منجر به شکل‌گیری مدعیان جدید در حوزه مهدویت شده‌اند که هریک با استناد به روایات مهدویت -که تاکنون ارزیابی جدی در حوزه احادیث مربوط به آن نشده است- ادعا داشته و افراد را به خود جذب می‌کنند. متأسفانه با ضعف عملکرد برخی از خطبا در این حوزه و از سویی نگارش کتاب‌های متعددِ غیرموثق در خصوص ملاقات با امام زمان (عج)، علائم آخرالزمان و… طی سال‌های گذشته برخی از طیف‌های مذهبی دچار انحرافاتی در این حوزه شده‌اند.

تبعات امنیتی و سیاسی

تاریخ اندیشه شیعی مملو از تنازعات عقل‌گرایان و نقل‌گرایان بوده و مهم‌ترین نمودهای آن را می‌توان در دعوای اصولی و اخباری رصد نمود. این منازعات در مقاطعی از تاریخ رنگ خشونت نیز به خود گرفته است. جریان نص‌گرایی افراطی به دلیل عدم ورود به حوزه اجتهاد و نفقه، نسبتی با مبانی انقلاب اسلامی و حاکمیتی دینی ندارد. اخباری‌ها عمدتاً در طول تاریخ منزوی و به استناد روایات بطلان پرچم‌های پیش از ظهور، مخالف حاکمیت‌ها بوده‌اند و از سوی دیگر مخالفان خود را تکفیر و تفسیق کرده‌اند. این جریان را می‌توان مابه‌ازای جریان سلفیت در اهل سنت قلمداد کرد که خروجی آن امروزه منجر به چالش‌های منطقه‌ای و جهانی شده است. این قبیل جریانات، به‌شدت عمل‌گرا، اندیشه‌ستیز و به دلیل تصلب بر نص دینی و خروج از مسیر عقلانیت و استدلال‌ورزی، به‌شدت دیگر گریز می‌باشند و به بهانه‌های کوچک دیگران را تکفیر و طرد می‌کنند.

امروزه این جریانات گرچه در فضای رسمی حوزه قم جایگاهی ندارند؛ اما به‌صورت خرده‌جریان و در قالبی چون جلسات محفلی همچنان به حیات خود ادامه می‌دهند و البته شرایط فعلی حوزه علمیه قم برای رشد آن‌ها بسیار مساعد است؛ به‌عنوان مثال در گذشته، طبق سنت علمای شیعه طلاب تنها با اجازه استاد و یا شخصیت دینی موجه اجازه نقل احادیث را در منابر و افکار عمومی داشته‌اند؛ اما طی چند دهه گذشته احادیث به‌صورت بی‌ضابطه در اختیار عموم مردم قرار گرفته و آسیب‌های جدی را ایجاد کرده است. فقره فوق تنها یک نمونه از زمینه‌های رشد جریان در سطح جریانات مذهبی و حوزوی است.

2- روشنفکری حوزوی

توصیف

در ایران معاصر اندیشه مدرنیته هم‌زمان با تلاش‌های رضاخان در کشور گسترش یافت و از میان سایر مؤلفه‌های آن، فرهنگ و تفکر دینی اولین نقطه ثقل در این تحولات بود. ظهور و بروز روحانیونی که با ریش‌های بسیار کوتاه شده، عمامه به سر داشتند و ظهور اسامی‌ای همچون تقی‌زاده، کسروی و… از جمله مسائلی بود که در آن مقطع در این بستر به وجود آمد. در شرایط فعلی و پس از چهار دهه از انقلاب اسلامی نیز همچنان این جریان حیات داشته و در برخی از مراکز فعال است. مهم‌ترین شاخصه‌های این جریان، خروج از گفتمان حوزه و از سوی دیگر بسط سکولاریسم حوزوی است.

گفتمان حوزویان، شاخصه‌ها و ملاک‌هایی ازجمله پایبندی به روش‌های مرسوم اجتهاد و فهم دین دارد، اما جریان نوگرای متأثر از اندیشه‌های غربی از این گفتمان خارج شده و روش‌هایی متأثر از هرمنوتیک را در فهم دین به کار می‌برد. از سوی دیگر، مسئله‌های این جریان عمدتاً از جنس گفتمان رسمی حوزه نیست، ولو اینکه قائلان آن سال‌ها در سنت حوزه تحصیل و حتی تدریس داشته‌اند.

پروژه اصلی مدرنیته و روشنفکران متأثر از مدرنیته در هر جامعه‌ای سکولاریسم است. در فضای حوزوی، نمایندگان و نوگرایان متأثر از این فضا درصدد ارائه چهره‌ای متفاوت از دین و تعاملات آن با دولت و سایر سازوکارهای این‌جهانی هستند. این جریانات تعطیلی احکام خدا را در صورت عدم کارایی مطرح و از سوی دیگر، عقلانیت مدرنیزه شده جای خود را به عقلانیت دینی کاشف از حکم الهی می‌دهد و خروجی آن گذر از فقاهت و روش‌های مرسوم حوزوی است. بخشی از سکولاریسم حوزوی مطرح شده در بیان دلسوزان حوزه و نظام توسط این جریان رقم زده شده است.

پیروان

امروزه حامیان جریان روشنفکری در حوزه علمیه قم را می‌توان در بخش‌ها و گفتمان‌های مختلفی رصد نمود. رشد پدیده حوزه- دانشگاه‌ها در دهه هفتاد باعث شد که موجی از طلاب حوزوی که از مستعدترین طلاب زمانه خود بودند به‌سمت فراگیری علوم جدید حرکت کنند. این جریان همچنان تداوم یافته و فلسفه غرب و اخلاق، جامعه‌شناسی، علوم سیاسی و روان‌شناسی از مهم‌ترین دانش‌هایی بوده که طی سال‌های گذشته بخشی از طلاب و روحانیون را به خود جذب کرده است. بر این اساس، امروزه بخشی از همین حوزه- دانشگاه‌ها، پیش برنده دو شاخص اصلی این جریان شده‌اند که درنهایت، پیوند وثیقی با مباحث روشنفکران دینی دارد.

نقد ورود دین در عرصه‌های عمومی و سیاسی نظیر حجاب، حکومت‌داری و… در قالب مباحث فقه سیاسی و علوم سیاسی، جایگزینی اخلاق به‌جای فقه در پوشش مباحث فلسفه اخلاق و اخلاق کاربردی را می‌توان از مهم‌ترین پروژه‌های مشترک این جریان و روشنفکران دینی و غیردینی خواند. حامیان این جریان همچون سایر روشنفکران تبدیل به سلبریتی‌هایی شده‌اند که نسبت به کوچک‌ترین رخدادهای اجتماعی اظهارنظر می‌کنند و تلاش دارند گفتمان خود را در نسبت با مسائل روز، به‌روزرسانی کنند.

تبعات امنیتی و سیاسی

گرچه مباحث مطرح از سوی روشنفکران حوزوی در فضایی نظری و علمی مطرح می‌گردد؛ اما خروجی آن برای جامعه حوزوی و غیرحوزوی مشابه خروجی سایر جریانات روشنفکری است؛ یعنی تردید در ایمان دینی و درنهایت، کنش دینی مبتنی بر عاطفه و تفکیک حوزه ایمان از عقل. در چنین منظومه‌ای، دین‌داریِ مطلوب یک دین‌داری مبتنی بر فردگرایی و دین حاشیه‌نشین و غیراجتماعی و سیاسی است که با گفتمان اصلی انقلاب اسلامی در تضاد جدی است. انسان مطلوبِ این جریان، هیچ‌گاه انسانِ تراز انقلاب اسلامی که در آن مفاهیمی همچون شهادت و جهاد پررنگ است، نیست و نمی‌تواند در مقابل استکبار و مفاهیم وارداتی عکس‌العمل جدی داشته باشد.

تغییر سبک زندگی بسیاری از طلاب طی سال‌های گذشته و اظهارنظرهای شاذ و غیرمتعارف از منظری حوزوی در فضای مجازی از سوی این طیف از طلبه‌ها از این منظر قابل ارزیابی و تحلیل است. در حوزه سیاسی نیز این قبیل جریانات در بزنگاه‌های سیاسی نظیر 88 و سایر رخدادها همگام و همسو با جریان انقلابی و رهبری در سطح کشور عمل نکرده و مواضع تندی داشته است.

3- سنتی متحجر

توصیف

اگر جریان روشنفکری حوزوی سکولاریسم حوزوی و بی‌تفاوتی نسبت به امر سیاسی و نظام سیاسی را از منظر تأثیرپذیری از مدرنیته غربی و فردگرایی ترویج و تفسیر می‌کرد، جریان سنتی متحجر حوزوی با استناد به مبانی دینی و فقهی و سیره علما، چنینی رویکردی را ترویج می‌کند که درنهایت، این دو جریان را تبدیل به دو لبه قیچی برای مقابله با مبانی شیعه سیاسی می‌کند. جریان سنتی متحجر ازجمله جریانات حوزوی است که همواره با انقلاب و امام (ره) تنش‌ها و چالش‌های جدی داشته و گرچه اشتراکاتی با جریان نص‌گرا و اخباری داشته؛ ولی به دلیل رویکردی اجتهادی به‌صورت مستقل تعریف و تبیین و پیروان آن غالباً رویه‌های فقهی و حتی اصولی در حوزه را طی کرده و به مراحل بالا می‌رسند؛ اما در مسئله‌شناسی همچنان در سال‌ها قبل مانده و هیچ‌گاه تهور و نگرانی لازم برای ورود به مسائل مستحدثه را به‌صورت جدی ندارند.

این جریان که از ریشه‌دارترین جریانات حوزوی است، معتقد به روش فقه جواهری با همه الزامات آن بوده که نمایندگان آن امروزه در حوزه قم، عمدتاً دانش‌آموختگان مکتب نجف هستند. مهم‌ترین مسئله در این جریان، عدم به‌کارگیری اقتضائات و عرف در اجتهاد و پیروی از گونه‌ای دیگر از اخباری‌گری است که در خروجی‌های سیاسی و اجتماعی مشابه جریان نص‌گرایی افراطی می‌شود. این جریان مشابه جریان نص‌گرایی افراطی بر برداشت‌های عقلی دیگر جریانات از متون دینی به‌شدت حمله کرده و آن‌ها را متهم می‌کند که رأی و نظر خود را که از طریق عقل و اجتماع حاصل می‌گردد بر کتاب و سنت تطبیق می‌دهند.[8] این جریان نسبت به پدیده‌های نوظهور دیدگاه‌های احتیاطی داشته و در اصل اولیه نفی می‌کند. برای نمونه، حرمت مطلق موسیقی، حرمت پیوند اعضا و مخالفت با آموزش‌وپرورش از این دست هستند.[9]

پیروان

نگاهی به خروجی‌های فکری و دروس خارج مرتبط با این جریان نشان می‌دهد که این جریان عمدتاً متأثر از مکتب نجف و شاگردان آیت‌الله خویی به‌سمت حوزه علمیه قم کشیده شده است. به گواهی برخی از کارشناسان امر، حوزه نجف در مباحث اجتماعی و فقه سیاسی سال‌هاست عقب‌ مانده و «حوزه نجف در نجف است و حتی در بصره هم نیست، در ایام مذهبی، قم برای مناطق شیعه‌نشین نجف طلبه و مبلغ ارسال می‌کند، حوزه نجف تا به امروز حتی نهادی مانند سازمان تبلیغات ندارد.»[10]

بر این اساس، نسلی از شاگردان مکتب آیت‌الله خویی امروزه در حوزه قم شکل گرفته‌اند که تلاش دارند همواره زاویه خود را با حاکمیت دینی و مسائل مستحدثه حفظ کنند و با داعیه‌داری حفظ سنتی‌های حوزی و مذهبی و از سویی استقلال حوزه از حاکمیت به تقویت دال‌های مرکزی گفتمان خود بپردازند. امروزه این جریان در بسیاری از بیوت و مشخصاً تشکل نشست دوره‌ای اساتید پیروان جدی دارد.

تبعات امنیتی و سیاسی

یکی از مهم‌ترین چالش‌های این جریان، قرائتی متفاوت از ولایت‌فقیه در عرصه‌های فقهی و علمی است. تقلیل ولایت‌فقیه به امور حسبه و رسیدگی به امور ایتام و عقب‌ماندگان و مستضعفان یکی از مبانی فکری این جریان در حوزه ولایت‌فقیه است. از سوی دیگر روایات معروف بطلان حکومت‌های پیش از ظهور، یکی از مستندات این جریان برای نفی هرگونه کنش سیاسی و همسو با انقلاب و جمهوری اسلامی است. حامیان این جریان طی 40 سال گذشته انقلاب اسلامی در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده‌اند و شرایط موجود را دوره آخرالزمانی توصیف کرده که نیاز است مردم در خانه مانده و دعا برای فرج و صدقه برای سلامتی امام زمان دهند. از منظر این جریان فقیه در جامعه بیش از آنکه راهبر باشد، ناظر و مذکر بوده و به‌جای آنکه متولی حکومت دینی شود تنها به اجرای احکام فقهی نظارت می‌کند. هریک از گزاره‌های فوق در صورت بسط و کاربردی شدن توسط پیروان، زمینه‌های جدی برای تقابل با مبانی انقلاب اسلامی در نظر و عمل دارد.

4- تشیع برائتی یا افراط‌گرایی شیعی

توصیف

جریان وحدت‌ستیزِ افراط‌گرای شیعی با شاخصه‌هایی همچون ضدیت با وحدت شیعه و سنی، تبری‌محوری و برجسته‌سازی اختلافات مذهبی، تفسیق و توهین نسبت به مقدسات اهل سنت، شناخته می‌شود. این جریان که امروزه در سطح حوزه علمیه قم نمایندگانی در سطح بالا دارد از حوزه علمیه کربلا به‌سمت قم سرازیر گشت و طی سال‌های گذشته در فضای مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای به‌شدت فعالیت می‌کند. در حوزه مبانی فکری این جریان تلاش برای مناسک‌گرایی شدید و تمرکز بر شعائر خاص، مثل قمه‌زنی و جابجایی مسائل اصلی و فرعی در جهان اسلام است. در قبال اقدامات ظالمانه حاکمیت‌های مستکبر، ساکت است و از سوی دیگر هر از چند گاهی تعریضاتی به تنها حکومت شیعی در جهان دارد.

پیروان

گرچه امروزه این جریان در طیف شیرازی تقلیل یافته است؛ اما باید دانست که مؤلفه‌های شیعه انگلیسی که همان تنش‌زایی در روابط شیعه و سنی است، هیچ‌گاه در انحصار بیت شیرازی نبوده و همچون سایر آفات فرهنگی جامعه شیعی، به‌صورت پراکنده ظهور و بروز داشته است و اظهارات مشابه این طیف از سایر بیوت مراجع تقلید نیز شنیده شده و از قضا شاهد آن هستیم که برخی از اساتید حوزه ابایی از دیدار علنی با آقای سید صادق شیرازی و انعکاس رسانه‌ای آن ندارند. این جریان هم‌اکنون در طیف‌های مختلف اجتماعی همچون هیئات مذهبی به‌شدت در حال ترویج است. از سوی دیگر، شبکه‌های ماهواره‌ای و تأکیدات مکرر جریان بر استفاده از ابزارهای مدرن ارتباطی یکی از برگ‌های برنده این جریان نسبت به سایر جریانات است.

تبعات امنیتی و سیاسی

گرچه به‌طور مشخص طیف شیرازی در حوزه ولایت فقها دیدگاه‌های متفاوت با مبانی انقلاب و ولایت‌فقیه دارند؛ اما به نظر می‌رسد مهم‌ترین تهدید این جریان در شرایط فعلی و آینده اختلاف‌افکنی و تکفیر است. پدیده‌ای که از یک دیدگاه فقهی شروع شده و درنهایت، هم‌اکنون ابزاری برای مقابله با جریان انقلاب اسلامی شده است تا جایی که در تشکیلات امنیتی کشورهای متخاصم نیز به این جریان به‌عنوان یک اهرم، چشم‌داشت دارند. این معنا را می‌توان به‌وضوح از پژوهش «جفری هالورسون»، استادیار گروه فلسفه و مطالعات مذهبی در دانشگاه کارولینای جنوبی، با عنوان «یک ضد روایت برای حکومت ایران» به دست آورد؛ آنجا که جریان شیرازی را به دلیل سید بودن رهبر این جریان، اهل کربلا بودن اکثر طرفداران این طیف و منتقد بودن نسبت به حاکمیت ایران یکی از گزینه‌های مهم برای مقابله با جمهوری اسلامی و تبدیل روایت شیعه حسینی در مبانی جمهوری اسلامی را به یک ضد روایت می‌داند.[11]

 

جمع‌بندی

به نظر می‌رسد که امروزه در سطوح مختلف حوزه علمیه؛ اعم از مرجعیتی و اساتید و عموم طلاب، جریانات فکری و مذهبی فعال هستند که ظرفیت‌هایی برای تقابل گفتمانی با مبانی انقلاب اسلامی دارند. جریاناتی که می‌توان از آن‌ها تحت عنوان «جریانات واگرا» نام برد و هریک از منظر خاص خود انتقادات جدی را در دهه چهارم انقلاب به مبانی و عملکرد نظام اسلامی دارند.

 

منابع

  • احمد اسماعیل، الوصیه المقدسه، انتشارات انصار امام مهدی.
  • توضیح‌المسائل آیت‌الله سید یوسف مدنی، قم، دانش 1385.
  • خسروپناه، عبدالحسین، جریان‌شناسی فکری ایران معاصر، نشر تعلیم و تربیت اسلامی، 1389
  • روحانیت و دولت (میزگرد با حضور آقایان محمدعلی گرامی، مصطفی ملکیان، محسن غرویان و مهدی هادوی) مجله فرهنگ و اندیشه ش 8، سال دوم.
  • مطهری، مرتضی، اسلام و نیازمندی‌های زمان.
  • یعسوب‌الدین رستگار جویباری، توضیح‌المسائل.
  • http://medvoice.ir/12106
  • http://rasanews.ir/fa/news/517983
  • https://www.mehrnews.com/news/4621504
  • https://csc.asu.edu/wp-content/uploads/pdf/125.pdf

[1]. دانش‌آموخته حوزه علمیه قم و دانشجوی دکتری جامعه المصطفی (ص)

[2]. ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، جریان‌شناسی فکری ایران معاصر، قم، مؤسسه‌ فرهنگی‌ حکمت‌ نوین‌ اسلامی، 1388.‌

[3]. روحانیت و دولت (میزگرد با حضور آقایان محمدعلی گرامی، مصطفی ملکیان، محسن غرویان و مهدی هادوی) مجله فرهنگ و اندیشه ش 8، سال دوم، ص 96.

[4]. ملا امین استرآبادی گفته است: اگر بگوییم روایتی ضعیف است، این توهینی به امام صادق (ع) است. مگر می‌شود روایتی از امام صادق باشد و ضعیف باشد. (مطهری، مرتضی، اسلام و نیازمندی‌های زمان، ج 1، ص 88).

[5]. احمد اسماعیل، الوصیه المقدسه، ص 7.

[6]. http://medvoice.ir/12106

[7]. http://rasanews.ir/fa/news/517983

[8]. رستگار جویباری، یعسوب‌الدین، توضیح‌المسائل، ص 18.

[9]. مدنی، سید یوسف، توضیح‌المسائل، قم، دانش، 1385، ج 3، ص 166-173.

[10]. اظهارات احمد رهدار: https://www.mehrnews.com/news/4621504

[11]. https://csc.asu.edu/wp-content/uploads/pdf/125.pdf

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

فهرست