گزارشی از رویاروییهای حوزویان در باب علوم انسانی اسلامی:
علم دینی؛ تلاش بیحاصل یا جهد جدی؟
حسن اجرایی
مقدمه
گفتوگو، مباحثه، مجادله و درگیریهای کلامی در باب علم دینی، اسلامیسازی علوم و در نهایت علوم انسانی اسلامی، دستکم در یک دهه اخیر جایگاه ویژهای در سپهر رسانهای کشور یافته و در این میان میتوان نامه رضا داوری اردکانی، استاد بازنشسته گروه فلسفه دانشگاه تهران و رئیس فرهنگستان علوم، خطاب به دبیرخانه هماندیشی علم دینی را یکی از نقاط عطف این رویاروییها دانست که داوری در آن از ماهیت متفاوت علم با دین سخن گفت و تأکید کرد که این بحث «سی سال است که به نتیجه نرسیده است و به نظر نمیرسد در آینده نیز به نتیجهای برسد.» (داوری اردکانی، ۱۳۹۶) این سخنان گرچه با پاسخ تفصیلی دبیرخانه هماندیشی علم دینی مواجه شد، اما در حوزههای علمیه نیز موافقان و مخالفی یافت و به تناوب چهرههایی از جمله سید محمدجواد علوی بروجردی و محمدجواد فاضل لنکرانی، نظراتی مشابه و نزدیک را ابراز داشتند و در عین حال از سوی چهرههای برجستهای از جمله غلامرضا مصباحیمقدم و مهدی هادوی تهرانی با مخالفتهایی نیز مواجه شدند، با این حال این رویاروییها هیچگاه منتهی به گفتوگویی سازنده و مداوم نشد و هر کدام در فضای اندیشهای و فکری خود به تبیین نظرات خود پرداخت؛ بیآنکه چنین فرایندی در بستر فهمی مشترک و زبانی یگانه به ثمر بنشیند.
انکار وجود فقه نظامساز، اقتصاد اسلامی و جامعهشناسی اسلامی
آنچه بحث و گفتوگو درباره تولید علم دینی و بهطور کلی علومی از جمله اقتصاد اسلامی را در سال جاری از قلب حوزههای علمیه به محافل علمی و رسانهای کشور کشاند، سخنان محمدجواد علوی بروجردی، از اساتید دروس خارج در حوزه علمیه قم، و یکی از چهرههای قریب به مرجعیت بود که در گفتوگویی با سایت اکوایران در پنجم مهر ۱۳۹۹ انتشار یافت. وی در این سخنان که واکنشهای متعددی را در حوزههای علمیه و مراکز علمی دیگر در پی داشت، با اشاره به دو مکتب اقتصادی کمونیسم و سرمایهداری، ادعای ایجاد شاخه سومی به نام مکتب اقتصادی اسلام را انکار کرده و اقتصاد اسلامی را مبتنی بر بنای عقلایی خواند و تصریح کرد که در تمامی مباحث مکاسب در فقه، در مجموع بیست حکم انشایی و جعلشده از سوی پیامبر(ص) وجود دارد و باقی احکام، ارشادی، یعنی ارشاد به سیره عقلا هستند.
علوی بروجردی با این نگاه، حتی نهی شارع از بیعِ دربردارنده ضرر و همچنین نهی از غش در معامله را نه امری شرعی، بلکه موضوعی عقلایی دانست. وی در بخش دیگری از سخنان خود، با نگاهی عامتر، تأکید کرد که «اسلام نیامده است که علم بیاورد»، بلکه پیامبر یک مرشد معنوی است که در پی بالا بردن ارزشهای معنوی جامعه است، نه آنکه در پی برساختن علومی مانند شیمی و فیزیک باشد. بر این اساس، علوی بروجردی، ابوعلی سینا را نه طبیب اسلامی و متخصص طب اسلامی، بلکه متخصص طب زمان خود خواند که علوم مختلف را از هند و چین و دیگر مناطق به دست میآورد و با اتکا به تجربه و تحقیق خود، کتاب قانون را نگاشت. علوی بروجردی، سرانجام اقتصاد اسلامی را «شوخی» دانست و تصریح کرد که «خودمان را گول نزنیم.» وی این سخن خود را به طب و جامعهشناسی و روانشناسی و بهطور کلی، علوم انسانی هم تعمیم داد. در نهایت وی بر این باور است که مسلمانان نباید به دنبال برساختن علمی تازه باشند، بلکه باید با بهرهگیری از علوم موجود، تلاش کنند جریان علم امروز را پخته و بهروز سازند و بهعنوان نظریات علمی در جهان طرح کنند (مصاحبه با آیتالله علوی بروجردی؛ اقتصاد اسلامی نداریم، ۱۳۹۹).
علوی بروجردی، پیش از این، ۲۵ بهمن ۱۳۹۷، در دیدار با رئیس و اعضای فرهنگستان علوم پزشکی ایران، به نفی طب اسلامی پرداخت و تصریح کرد: «طب اسلامی تصور اشتباه و نادرستی است که متأسفانه امروز هم دارد اثر میگذارد. حتی در حوزههای ما گاهی بعضیها این نغمهها را سر میدهند.» وی در این باره گفته است که پیامبر(ص)، امام علی(ع) و امام صادق(ع)، در مواجهه با کسالت و مریضی، به طبیبان مراجعه میکردهاند. علوی بروجردی، بر این اساس احادیث طبی نقلشده از امام صادق(ع) و امام رضا(ع) را ارشادی خوانده است که اگر به دنبال بهکارگیری آن در پزشکی معاصر باشیم، حتی ممکن است گاهی موجب اشتباه شود (انتقاد آیتالله علوی بروجردی از بیتوجهی به تحقیق در دانشکدههای پزشکی/ طب اسلامی نداریم، ۱۳۹۷).
در همین راستا، محمدجواد فاضل لنکرانی، از اساتید درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، در مراسم نکوداشت سید عبدالکریم موسوی اردبیلی در دانشگاه مفید که هشتم آذر ۱۳۹۷ برگزار شد، با اشاره به تلاشهای سید محمدباقر صدر برای استخراج نظام اقتصادی اسلامی، تصریح کرد: «این مقدار که ما در فقه کار کردهایم، چیزی به نام نظام ندیدهایم. این عناوینِ نظام اقتصادی، نظام سیاسی، نظام قضایی، نباید چشم و گوش ما را پر کند که بگوییم اسلام نظام دارد. نه، اسلام در هر زمینهای احکام جزئی و قواعد دارد، اما چیزی بهعنوان نظام ندارد… ما اساساً معتقدیم نهتنها فقه ما در باب سیاست، قضاوت، پزشکی و اقتصاد دارای نظام خاصی نیست، بلکه جامعیت اسلام اقتضای عدم وجود نظام خاص را میکند؛ … اسلام برای اینکه قابلیت تطبیق و پیادهشدن در هر زمانی را داشته باشد، با همین احکام و قواعد و آیات قرآنی، دست فقیه را برای تنظیم نظام خاص در هر دوره از زمان باز میگذارد و با همین نظام است که میتوان بر بسترهای غربی در هر زمانی فائق آمد.»
فاضل لنکرانی در نهایت بر آن است که قدرت و عظمت فقه، در همین است که در هر زمان و مکانی با توجه به مقتضای آن دوره و حتی با استفاده از تجربه و علم بشری بتواند از مجموعه احکام و قواعد در هر باب، نظام مخصوص آن زمان را ترسیم کند. وی در این زمینه به نظریات امام خمینی نیز اشاره کرد و گفت: «اگر ماورای این فقه فردی، فقهی به نام فقه نظامات داشتیم، آن کسی که باید عادتاً به آن میرسید، در درجه اول امام، رضواناللهعلیه، است. امام با همین فقه فرمود که ما حکومت را اداره میکنیم. با همین فقه، نه با همین اجتهاد. خلطی که گاهی اوقات در کلمات بعضیها میبینیم که میگویند امام فقه موجود را کافی نمیدانست. نهخیر، امام اجتهاد موجود را کافی نمیدانست، ولی فقه را کافی میداند؛ منتهی فقهی که باید در آن فکر و نوآوری شود.» (نمیتوان گفت فقهی به نام فقه نظامات داریم، ۱۳۹۷)
کمی پیشتر، سید محمدجواد علوی بروجردی، در ابتدای درس خارج خود در هشتم مهر ۱۳۹۷ که به برخی انتقادات درباره سکولار بودن حوزههای علمیه واکنش نشان داد، تشیع را مذهبی سیاسی خواند که نمیتواند بیاعتنا به مردم باشد، و در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد که «ما اقتصاد اسلامی یا فلسفه اسلامی یا روانشناسی اسلامی نداریم… بله، اسلام… مطالبی و ارشاداتی دارد…» (تشیع یک مذهب سیاسی است و نمیتواند نسبت به مردم بی اعتنا باشد، ۱۳۹۷).
گزارشی از رویاروییهای حوزویان در باب علوم انسانی اسلامی:
علم دینی؛ تلاش بیحاصل یا جهد جدی؟
حسن اجرایی
مقدمه
گفتوگو، مباحثه، مجادله و درگیریهای کلامی در باب علم دینی، اسلامیسازی علوم و در نهایت علوم انسانی اسلامی، دستکم در یک دهه اخیر جایگاه ویژهای در سپهر رسانهای کشور یافته و در این میان میتوان نامه رضا داوری اردکانی، استاد بازنشسته گروه فلسفه دانشگاه تهران و رئیس فرهنگستان علوم، خطاب به دبیرخانه هماندیشی علم دینی را یکی از نقاط عطف این رویاروییها دانست که داوری در آن از ماهیت متفاوت علم با دین سخن گفت و تأکید کرد که این بحث «سی سال است که به نتیجه نرسیده است و به نظر نمیرسد در آینده نیز به نتیجهای برسد.» (داوری اردکانی، ۱۳۹۶) این سخنان گرچه با پاسخ تفصیلی دبیرخانه هماندیشی علم دینی مواجه شد، اما در حوزههای علمیه نیز موافقان و مخالفی یافت و به تناوب چهرههایی از جمله سید محمدجواد علوی بروجردی و محمدجواد فاضل لنکرانی، نظراتی مشابه و نزدیک را ابراز داشتند و در عین حال از سوی چهرههای برجستهای از جمله غلامرضا مصباحیمقدم و مهدی هادوی تهرانی با مخالفتهایی نیز مواجه شدند، با این حال این رویاروییها هیچگاه منتهی به گفتوگویی سازنده و مداوم نشد و هر کدام در فضای اندیشهای و فکری خود به تبیین نظرات خود پرداخت؛ بیآنکه چنین فرایندی در بستر فهمی مشترک و زبانی یگانه به ثمر بنشیند.
انکار وجود فقه نظامساز، اقتصاد اسلامی و جامعهشناسی اسلامی
آنچه بحث و گفتوگو درباره تولید علم دینی و بهطور کلی علومی از جمله اقتصاد اسلامی را در سال جاری از قلب حوزههای علمیه به محافل علمی و رسانهای کشور کشاند، سخنان محمدجواد علوی بروجردی، از اساتید دروس خارج در حوزه علمیه قم، و یکی از چهرههای قریب به مرجعیت بود که در گفتوگویی با سایت اکوایران در پنجم مهر ۱۳۹۹ انتشار یافت. وی در این سخنان که واکنشهای متعددی را در حوزههای علمیه و مراکز علمی دیگر در پی داشت، با اشاره به دو مکتب اقتصادی کمونیسم و سرمایهداری، ادعای ایجاد شاخه سومی به نام مکتب اقتصادی اسلام را انکار کرده و اقتصاد اسلامی را مبتنی بر بنای عقلایی خواند و تصریح کرد که در تمامی مباحث مکاسب در فقه، در مجموع بیست حکم انشایی و جعلشده از سوی پیامبر(ص) وجود دارد و باقی احکام، ارشادی، یعنی ارشاد به سیره عقلا هستند.
علوی بروجردی با این نگاه، حتی نهی شارع از بیعِ دربردارنده ضرر و همچنین نهی از غش در معامله را نه امری شرعی، بلکه موضوعی عقلایی دانست. وی در بخش دیگری از سخنان خود، با نگاهی عامتر، تأکید کرد که «اسلام نیامده است که علم بیاورد»، بلکه پیامبر یک مرشد معنوی است که در پی بالا بردن ارزشهای معنوی جامعه است، نه آنکه در پی برساختن علومی مانند شیمی و فیزیک باشد. بر این اساس، علوی بروجردی، ابوعلی سینا را نه طبیب اسلامی و متخصص طب اسلامی، بلکه متخصص طب زمان خود خواند که علوم مختلف را از هند و چین و دیگر مناطق به دست میآورد و با اتکا به تجربه و تحقیق خود، کتاب قانون را نگاشت. علوی بروجردی، سرانجام اقتصاد اسلامی را «شوخی» دانست و تصریح کرد که «خودمان را گول نزنیم.» وی این سخن خود را به طب و جامعهشناسی و روانشناسی و بهطور کلی، علوم انسانی هم تعمیم داد. در نهایت وی بر این باور است که مسلمانان نباید به دنبال برساختن علمی تازه باشند، بلکه باید با بهرهگیری از علوم موجود، تلاش کنند جریان علم امروز را پخته و بهروز سازند و بهعنوان نظریات علمی در جهان طرح کنند (مصاحبه با آیتالله علوی بروجردی؛ اقتصاد اسلامی نداریم، ۱۳۹۹).
علوی بروجردی، پیش از این، ۲۵ بهمن ۱۳۹۷، در دیدار با رئیس و اعضای فرهنگستان علوم پزشکی ایران، به نفی طب اسلامی پرداخت و تصریح کرد: «طب اسلامی تصور اشتباه و نادرستی است که متأسفانه امروز هم دارد اثر میگذارد. حتی در حوزههای ما گاهی بعضیها این نغمهها را سر میدهند.» وی در این باره گفته است که پیامبر(ص)، امام علی(ع) و امام صادق(ع)، در مواجهه با کسالت و مریضی، به طبیبان مراجعه میکردهاند. علوی بروجردی، بر این اساس احادیث طبی نقلشده از امام صادق(ع) و امام رضا(ع) را ارشادی خوانده است که اگر به دنبال بهکارگیری آن در پزشکی معاصر باشیم، حتی ممکن است گاهی موجب اشتباه شود (انتقاد آیتالله علوی بروجردی از بیتوجهی به تحقیق در دانشکدههای پزشکی/ طب اسلامی نداریم، ۱۳۹۷).
در همین راستا، محمدجواد فاضل لنکرانی، از اساتید درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، در مراسم نکوداشت سید عبدالکریم موسوی اردبیلی در دانشگاه مفید که هشتم آذر ۱۳۹۷ برگزار شد، با اشاره به تلاشهای سید محمدباقر صدر برای استخراج نظام اقتصادی اسلامی، تصریح کرد: «این مقدار که ما در فقه کار کردهایم، چیزی به نام نظام ندیدهایم. این عناوینِ نظام اقتصادی، نظام سیاسی، نظام قضایی، نباید چشم و گوش ما را پر کند که بگوییم اسلام نظام دارد. نه، اسلام در هر زمینهای احکام جزئی و قواعد دارد، اما چیزی بهعنوان نظام ندارد… ما اساساً معتقدیم نهتنها فقه ما در باب سیاست، قضاوت، پزشکی و اقتصاد دارای نظام خاصی نیست، بلکه جامعیت اسلام اقتضای عدم وجود نظام خاص را میکند؛ … اسلام برای اینکه قابلیت تطبیق و پیادهشدن در هر زمانی را داشته باشد، با همین احکام و قواعد و آیات قرآنی، دست فقیه را برای تنظیم نظام خاص در هر دوره از زمان باز میگذارد و با همین نظام است که میتوان بر بسترهای غربی در هر زمانی فائق آمد.»
فاضل لنکرانی در نهایت بر آن است که قدرت و عظمت فقه، در همین است که در هر زمان و مکانی با توجه به مقتضای آن دوره و حتی با استفاده از تجربه و علم بشری بتواند از مجموعه احکام و قواعد در هر باب، نظام مخصوص آن زمان را ترسیم کند. وی در این زمینه به نظریات امام خمینی نیز اشاره کرد و گفت: «اگر ماورای این فقه فردی، فقهی به نام فقه نظامات داشتیم، آن کسی که باید عادتاً به آن میرسید، در درجه اول امام، رضواناللهعلیه، است. امام با همین فقه فرمود که ما حکومت را اداره میکنیم. با همین فقه، نه با همین اجتهاد. خلطی که گاهی اوقات در کلمات بعضیها میبینیم که میگویند امام فقه موجود را کافی نمیدانست. نهخیر، امام اجتهاد موجود را کافی نمیدانست، ولی فقه را کافی میداند؛ منتهی فقهی که باید در آن فکر و نوآوری شود.» (نمیتوان گفت فقهی به نام فقه نظامات داریم، ۱۳۹۷)
کمی پیشتر، سید محمدجواد علوی بروجردی، در ابتدای درس خارج خود در هشتم مهر ۱۳۹۷ که به برخی انتقادات درباره سکولار بودن حوزههای علمیه واکنش نشان داد، تشیع را مذهبی سیاسی خواند که نمیتواند بیاعتنا به مردم باشد، و در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد که «ما اقتصاد اسلامی یا فلسفه اسلامی یا روانشناسی اسلامی نداریم… بله، اسلام… مطالبی و ارشاداتی دارد…» (تشیع یک مذهب سیاسی است و نمیتواند نسبت به مردم بی اعتنا باشد، ۱۳۹۷).
وی همچنین در دیدار با مدیرعامل و کارکنان مؤسسه مالی و اعتباری کوثر نیز در سخنانی که مشروح آن ۲۵ تیر ۱۳۹۶ انتشار یافت، با ابراز خشنودی از آنکه مسئولان وقت دولتْ اقتصاد را میفهمند و آن را بهمثابه یک علم مورد توجه قرار میدهند، به مخالفت خود با تعبیر «اقتصاد اسلامی» اشاره کرد و اقتصاد اسلامی را همان اقتصاد عقلایی خواند و افزود: «در برههای از تاریخ معاصر ما با کمونیستها و مجاهدین خلق مواجه بودیم و برای اینکه به آنها بگوییم مترقی هستیم، حرفهایی تندتر از آنها میزدیم و به نام اسلام میگذاشتیم. این دوره دیگر گذشته است. خدا آقای شیخ محمدباقر صدر را رحمت کند. بخشی از حرفهایی که ایشان در اقتصاد زدند صحیح نیست. امروزه نمیتوان گفت زمین مالکیتبردار نیست. آن دوره دیگر گذشت. در وضعیت فعلی نه کاری به کمونیستها داریم و نه به سوسیالیستها. ما اقتصاد عقلایی میخواهیم. اقتصاد ما سیوسیالیستی و کمونیستی نیست، اقتصاد بازار آزاد است. ما مدافع رقابت آزاد هستیم. در روایات ما این مسئله هست که حق نداریم تعیین نرخ کنیم… دیگر به چه زبانی باید اقتصاد آزاد را بیان کنند؟ این اقتصاد عقلایی است.» (آیتالله علوی بروجردی: با تعبیر «اقتصاد اسلامی» مخالفم/ بانکها اسباب بدنامی صندوقهای قرض الحسنه واقعی نشوند، ۱۳۹۶)
اقتصاد اسلامی جدی است، نه شوخی
عبدالحسین خسروپناه از اساتید حوزه و دانشگاه در یازدهمین نشست فقه حکومتی، گفتوگوی سید محمدجواد علوی بروجردی در نفی اقتصاد اسلامی و علوم دیگر را «مصاحبه عرفی» خواند و مواردی از آن را مورد نقد قرار داد. وی با نقد اتکای سید محمدجواد علوی بروجردی بر تعبیر «سیره عقلا»، این اشکال را بر وی وارد ساخت که گویا تنها یک گونه سیره عقلا وجود دارد. خسروپناه با بیان این اشکال، پرسیده است کدامیک از اقتصاد سوسیالیستی و اقتصاد کاپیتالیستی، سیره عقلا است؟ به باور وی، حتی عقلانیتها هم متصف به ایدئولوژیهای مختلف است و نظریههای تجربی نیز مبتنی بر عقلانیتهای مختلف شکل میگیرد و تجربه عاری از نظریه، در اختیار هیچ محققی قرار نمیگیرد و همواره توأم با تفاسیر است و بر این اساس، امروزه عقلا بما هم عقلا در مسائل سیاسی و اجتماعی وجود ندارد، و حتی وجود آن در گذشته هم محل بحث است.
خسروپناه در واکنش به این عبارت علوی بروجردی که «اسلام در جاهایی تابع سیره عقلا است.» تأکید کرده است که این گزاره هم محل بحث است، چرا که سیره عقلا تنها بهشرطی حجت است که ردع و منعی در کار نباشد و در چنین حالتی هم سیره عقلا تنها یکی از حجتهای شرعی است، نه تمامی آن. رئیس انجمن حکمت و فلسفه ایران، در بخش دیگری از سخنان خود، تأکید کرد که بیست روایت مورد اشاره علوی بروجردی، بیست قاعده فقهی است که هر کدام میتوانند بر صدها مسئله تأثیرگذار باشند؛ از جمله «المؤمنون عند شروطهم»، «قاعده ید»، و «قاعده معاوضه» (نقد عبدالحسین خسروپناه بر مصاحبه عرفی علوی بروجردی/ اینکه بگوییم «اقتصاد دنیا بر عقلا بنا شده» سخن دقیقی نیست، ۱۳۹۹). عبدالحسین خسروپناه پیش از آن نیز در متن کوتاهی با عنوان «اقتصاد اسلامی جدی است نه شوخی»، مخالفت برخی از مدرسان سنتی حوزههای علمیه با مکتب اقتصاد اسلامی را عکسالعملی به یک واقعیت مهم در حوزه علمیه قم و مشهد خواند و واقعیت مذکور را استقبال گسترده طلاب نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی از فلسفههای مضاف و فقههای تخصصی و فقههای نظامهای اسلامی خواند که در مرکز فقهی ائمه اطهار، مرکز جامع علوم اسلامی ولیامر، مدرسه عالی فقه و علوم اسلامی، مدرسه امام کاظم(ع)، مدرسه مشکات، و پژوهشگاههای حوزه و دانشگاه، فرهنگ و اندیشه اسلامی، و علوم و فرهنگ اسلامی، تأسیس و توسعه یافته است. بر این اساس، خسروپناه تصریح کرده است: «این واقعیت مبارک در دانشگاههای علوم انسانی هم در حال شکلگیری است و به همین دلیل سکولارها را داغدیده کرده است. آری، گرایش به فقههای تخصصی یک واقعیت جدی است، اصلا شوخی نیست و شوخیبردار هم نیست.» به باور خسروپناه، عدهای از دانشگاهیان شبهروشنفکر در قم، از پیدایش استادان فاضل جوان در گرایشهای فقه تخصصی همچون فقه اقتصاد، فقه سیاست، فقه فرهنگ، فقه تربیت، فقه مدیریت، فقه قضا و فقه امنیت نگراناند و چماقی به نام ایدئولوژی را بر سر این جریان میزنند تا مانع گسترش جریان عقلانیت اسلامی شوند و جامعه را بهسوی ایدئولوژی لیبرالیستی سوق دهند. وی در پایان یادداشت خود افزوده است: «مخالفان اسلام جامعنگر بدانند که این واقعیت به لطف الهی با جدیت تمام در حال پیشروی در حوزه و دانشگاه است» (اقتصاد اسلامی، جدی است نه شوخی، ۱۳۹۹).
غلامرضا مصباحی مقدم، عضو مجلس خبرگان، دهم مهر ۱۳۹۹، در مخالفت با نظرات سید محمدجواد علوی بروجردی، از ارتباط تنگاتنگ بین اقتصاد و اسلام سخن گفت و کتاب اقتصادنای سید محمدباقر صدر را مؤید این امر تلقی کرد که در برابر دو مکتب اقتصادی سرمایهداری و سوسیالیسم، مکتب اقتصادی اسلام را استخراج کرده و به دنبال آن، دهها و صدها مقاله، پایاننامه و کتاب در عرصه مکتب اقتصاد اسلامی تدوین شده است. وی همچنین گفت که بالاتر از این، ما امری به نام نظام اقتصادی داریم که پیامبر اکرم(ص) در صدر اسلام آن را بنیان نهادند و این نظام در دل خود نهادهایی همچون نهاد وقف، قرض، خمس و زکات را ایجاد کرد که این موارد مخصوص نظام اقتصادی اسلام است. به باور مصباحی مقدم، اقتصاد اسلامی با آنچه توسط جریان لیبرال در عرصه اقتصاد به خورد جامعه داده میشود تناسبی ندارد (مدیران لیبرال؛ عامل به محاق رفتن اقتصاد اسلامی، ۱۳۹۹).
از میان دیگر واکنشها، مهدی هادوی تهرانی، استاد درس خارج فقه و اصول در حوزه علمیه قم نیز اقتصاد توصیفی را خارج از دستور کار قرآن و احادیث خواند و در مقابل، آنچه میتوان از قرآن و حدیث به دست آورد را اقتصاد دستوری دانست و تأکید کرد: «دوستان چون فرق میان دانشهای دستوری و توصیفی را نمیدانند… مثالهای نادرستی هم میگویند که اشتباه است.» وی همچنین به اثری از خود اشاره کرد که تنها با اتکا به قرآن کریم، ساختار اقتصادی اسلام را تبیین کرده است (اختلاف سوسیالیسم و سرمایهداری در محاسبه تورم است؟، ۱۳۹۹).
یکی از تندترین واکنشهای ردوبدلشده میان مخالفان و موافقان استخراج علم دینی از منابع اسلامی، از سوی رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا صادر شد که سخنان سید محمدجواد علوی بروجردی را بیبهره از وجاهت علمی خواند و ورود وی به موضوع اقتصاد اسلامی را عوامانه و بهمنزله بازی با آبروی خویش تلقی کرد. به باور غلامی، با توجه به آنکه موضوع اقتصاد اسلامی بیش از شصت سال سابقه مطالعاتی در جهان اسلام دارد و تاکنون چندصد کتاب و مقاله در این باره نگاشته شده است، تنها کسانی میتوانند در این باره ابراز نظر کنند که اشراف کافی بر آن داشته باشند. رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا، همچنین علاوه بر اینکه سخنان علوی بروجردی درباره اقتصاد اسلامی را نادرست خواند، رفتار وی در این باره را نیز نامطلوب ارزیابی کرد؛ چرا که به باور وی، «ایشان صریحاً گفتند بیایید من را درباره اقتصاد اسلامی قانع کنید، اما درخواست گفتوگوی همه فضلای حوزه در این زمینه را بیپاسخ گذاشتند.» (علوی بروجردی حاضر نیست با فضلای حوزه درباره دلایل رد اقتصاد اسلامی گفتوگو کند، ۱۳۹۹).
واکنشها به سخنان سید محمدجواد علوی بروجردی، از سوی چهرههای حوزوی، بسیار فراوان است و ارائه گزارشی هر چند کوتاه از (حتی موارد مهم) آن، خارج از مقصود این نوشته است، بر این اساس در پایان این بخش، به واکنش سید احمد غفاری قرهباغ، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، پرداخته خواهد شد. وی با اشاره به سخنان سید جواد علوی بروجردی، تصریح کرد که حتی اگر پیامبر اکرم(ص) تنها برای معنویت مبعوث شده باشد، باید توجه نمود که معنویتْ حقیقتی خارج از زندگی روزمره ما نیست و تنیده در اجزای آن است و بر این اساس، سلوک خانوادگی، اجتماعی و تعاملات اقتصادی جزئی از آن تلقی میشود. غفاری قرهباغ همچنین با پذیرش این سخن علوی بروجردی که علم اقتصاد باید با مراجعه به رویه عقلایی برساخته شود، افزود که «تمام سخن در یافتن همین رویکرد عقلایی است»؛ چرا که به گفته وی، مارکسیستها بهگونهای رویکرد عقلایی را در اقتصاد ترسیم میکنند که لیبرالها بهگونهای متفاوت از آن رویکرد عقلایی را تصویر میکنند. وی با اشاره به انکار وجود توصیهای در راستای کنترل نرخ تورم در منابع اسلامی از سوی علوی بروجردی، تأکید کرده است که کنترل نرخ تورم را میتوان از مضامین اسلامی استخراج نمود؛ از جمله مبتنی بر قاعده نفی ضرر که تمامی منافذ ضرر و ضرار اجتماعی را سد کرده است. به باور این عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، با حذف مالکیت از واسطه و دلال، میتوان تمامی روند مسیر تولید تا نقطه نهایی مصرف را در امنیت کامل از ضرر اقتصادی نگهداشت و چنین ایدهای، یکی از مصادیق دستیابی به مدیریت اقتصاد کلان با اتکا به مضامین دینی و روایی است (پاسخ به نظرات آیتالله علوی بروجردی درخصوص نفی اقتصاد اسلامی، ۱۳۹۹).
مخالفان میگویند: علوم انسانی اسلامی؛ به آب و آتش زدن بیحاصل و زیانبار
علاوه بر سید محمدجواد علوی بروجردی که در سال جاری و سالهای اخیر بخش مهمی از مخالفتها علیه استخراج علم اقتصاد اسلامی و علوم دیگر از متون و سنت دینی را نمایندگی کرده است، برخی دیگر از چهرههای حوزوی یا منسوب به حوزههای علمیه نیز از منظرها و رویکردهای مختلف، به بیان نظراتی پرداختهاند که میتوان آن را همراستا و همجهت با نظرات علوی بروجردی قلمداد کرد که در ادامه به مواردی از آن اشاره خواهد شد.
مهدی نصیری که مدیریت روزنامه کیهان و نشریه سمات را در کارنامه روزنامهنگاری و اندیشهای خود دارد و امروزه با نظریه «عصر حیرت» شناخته میشود، در یادداشتی که ۲۳ مهر ۱۳۹۹ در کانال تلگرامی خود منتشر کرد، اظهار داشت که ناتوانی فقه در مواجهه اوّلی با تحولات تمدنی جدید و نیز فقدان دانشهایی چون اقتصاد مدرن اسلامی، به معنای ضعف و عقبماندگی فقه نیست، بلکه به دلیل تحولات تمدنی جدید است و به عبارت دیگر، مشکل نه در علت فاعلی که در علت قابلی است. بر این اساس، نصیری بر آن است که ما همانند دیگر جوامع بشری گریزی از زیست در جهان مدرن و ساختارهای آن نداریم و آنچه میتوانیم انجام دهیم، جریان دادن نسبی ارزشهای دینی در همه زمینهها از جمله اقتصاد است، و نه به آب و آتش زدن بیحاصل و بلکه زیانبار. مهدی نصیری توضیح داده است که باید از دانشها و تجربیات جوامع مدرن در کنار میراث علمی و ارزشی سنتی و دینی برای بهبود اوضاع مادی و معنوی جامعه استفاده کرد؛ چرا که به باور وی، آرزو و ادعای ایجاد ساختارهای جدید دینی و یا اداره جامعه بر مبنای ساختارهای پیشین بهنحو حداکثری، اغلب ره به جایی نمیبرد و حاصلی ندارد؛ جز اتلاف زمان و سرمایه و دین، و خطر سربرآوردن سکولاریسمی سهمگین در جامعه ایرانی (نصیری، ۱۳۹۹).
در همین زمینه، سید علی میرموسوی، دانشیار دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه مفید، هشتم مهر ۱۳۹۹، با اشاره به سخنان سید محمدجواد علوی بروجردی و محمدجواد فاضل لنکرانی در رد اقتصاد اسلامی، آن را حاکی از تحولی خواند که در حوزههای علمیه در حال شکلگیری است؛ تحولی که به گفته میرموسوی، باید آن را گذار از اسلامگرایی به پسااسلامگرایی خواند. به باور وی، اسلامگرایی گفتمانی بود که در واکنش به مدرنیسم یا تجددگرایی ایدئولوژیک در ایران پدیدار شد و سید قطب، برجستهترین نماینده اسلامگرایی افراطی در اهل سنت بود که برخی از شیعیان را نیز به خود جذب کرد، و سید محمدباقر صدر، از نمایندگان جریان اعتدالی در شیعه بود که با نگارش کتاب اقتصادنا، گامی مهم در این راستا برداشت. میرموسوی همچنین افزود که گذار از اسلامگرایی بیش از آنکه نتیجه بحثی نظری بر سر سستی بنیادها و دلایل آن باشد، در اثر ناکامی آن در عملی ساختن آرمانها و وعدههایش رخ داده است؛ چنانکه چیرگی این گفتمان نیز برخاسته از قوت استدلالهای آن به لحاظ نظری نبود، بلکه ثمره پیوند آن با قدرت سیاسی و ترسیم فضایی استعاری و آرمانشهری بود که در شرایطی خاص توانست قدرت اجتماعی را با خود همراه سازد.
بر این اساس، میرموسوی بدین سخن رسید که پسااسلامگرایی در قم، اینک در پی کاستن از بار سنگینی است که در طول سالیان گذشته بر دوش اسلام و علوم اسلامی، بهویژه فقه، نهاده شده است و این جریان با عبور از مرزبندی دینی و جغرافیایی دانش، و شناسایی احترام و ارزش دانش و یافتههای بشری، بهویژه در عرصه علوم انسانی، در پی آن است که اداره جامعه و حکمرانی را به کارشناسانی واگذار کند که از تخصص و شایستگی آن برخوردارند. میرموسوی در نهایت اتخاذ چنین رویکردی را در راستای تأکید بر استقلال روحانیت از دولت، حوزه از حکومت، و سرانجامْ بازگشت حوزه به نقشهای سنتی خود بهعنوان نهادی مدنی در درون جامعه ارزیابی کرده است (پسااسلامگرایی در قم، ۱۳۹۹).
از منظری دیگر، مهراب صادقنیا، استادیار گروه ادیان ابراهیمی دانشگاه ادیان و مذاهب، گرچه در باب نظرات مخالفتبرانگیز سید محمدجواد علوی بروجردی سخنی نگفته است، اما از نوشتههای دیگر وی میتوان به نظراتش در این باره دست یافت. صادقنیا، پنجم بهمن ۱۳۹۸، در واکنش به مخالفتها علیه عباس تبریزیان، وی را نه یک استثنا و نه از جهانی اهریمنی، بلکه حاصل رویکرد ناصحیح چنددهه گذشته در باب «اسلامیسازی» و «بومیسازی» علوم بشری و نتیجه ایجاد بدگمانی اجتماعی به دانشهای جدید بشری خواند. به باور صادقنیا، کسانی که با فاسد خواندن علومی همچون جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد و مدیریت، بودجههای هنگفت میگیرند تا نوع اصلاحشده و اسلامی علوم را تولید کنند، باید پاسخ دهند که در چنین بستری، چرا رویکرد آنها درست، اما اقدامات تبریزیان نادرست است. وی همچنین افزود: «چرا آنها فکر میکنند رؤیای داشتن اقتصاد اسلامی، روانشناسی اسلامی و جامعهشناسی اسلامی پذیرفتنی است، ولی خیالِ داشتنِ طب اسلامی خام است؟» وی در پایان گفته است: «اگر علمسوزی این همه دامنگیر نمیبود و اجازه میدادند علم و دانشگاه کار خودش را میکرد، تبریزیان یک خلاف قاعده و یا یک استثنا میشد» (صادقنیا، ۱۳۹۸).
کتابها و مقالات؛ از آثار متعدد عبدالحسین خسروپناه تا مقاله ابوالقاسم علیدوست
در پنجاه سال اخیر، کتابها و مقالات متعددی با موضوع تبیین گستره دین و شریعت نگاشته شده و علاوه بر آن، چهرههای برجستهای از جمله علامه طباطبایی و محمدباقر معرفت، در آثار خود بهاشاره یا تفصیل بدین مسئله پرداختهاند. علامه طباطبایی، فیلسوف و مفسر قرآن، در نقد رویکردی که با اتکا به آیه ۸۹ سوره نحل، هر حرکت و سکونی و هر حادثه و شأنی را تنها بهشرط صدور از متون دینی معتبر میداند، بر آن است که چنین نگاهی آلوده به افراط است و قرآن تنها بیانگر همه آن چیزی است که به سعادت انسان در دنیا و آخرت میانجامد، نه همه امور عالم حتی اگر دخلی و شأنی در سعادت انسان نداشته باشد. مرتضی مطهری نیز گرچه اسلام را مکتب جامع و همهجانبه تلقی کرده است، اما دین کامل را دینی خوانده است که سهم وحی را جامع و بینقص ادا کند، نه آنکه جمیع آنچه بشر بدان نیاز دارد را فراهم آورد. در سوی دیگر، محمدهادی معرفت، فقیه و مفسر قرآن، در پاسخ به سؤالی که در سال ۱۳۷۳ در فصلنامه نقد و نظر انتشار یافت، برساختن نظام معیشتی و اقتصادی را موکولشده به مردم دانسته و بر آن است که شریعت، حتی تدوین اصل مقررات و قوانین را هم به خود آنها واگذار کرده، گرچه در این باره مرزهایی را نیز ترسیم کرده است تا با اتکا به آن از ظلم به مردم جلوگیری شود.
از میان چهرههای حوزوی که به انتشار تألیفات مستقلی در باب تولید علم دینی و قلمرو دین پرداختهاند، علیرضا اعرافی، مدیر حوزههای علمیه، در کتابی با عنوان «قلمرو دین و گستره شریعت» که در بهار ۱۳۹۶ انتشار یافته است، ضمن تبیین دو دیدگاه «دین حداقلی» و «دین حداکثری» و بیان تفصیلی ادله بروندینی و دروندینی هر کدام، با اتکا به دو قاعده فقهی «لکل واقعة حکم» و «أصالة المولویة» و نیز با اتکا به عنصر اجتهاد بهعنوان یکی از مهمترین عوامل جامعیت و پویایی دین و فقه، از اندیشه «دین حداکثری» دفاع کرده است.
عبدالحسین خسروپناه که یکی از پرکارترین نویسندگان و سخنوران در باب علم دینی بوده است، در این باره دو اثر با عناوین «گستره شریعت» و «قلمرو دین» نگاشته و تلاش کرده است تا از خلال آیات قرآن کریم و روایات، مباحث مرتبط با علوم انسانی از جمله اقتصاد، علوم سیاسی، مدیریت و… را استخراج کند. وی بر خلاف رویکرد یکپارچه حداکثری و حداقلیِ بسیاری از صاحبنظران، بر آن است که دین اسلام در پارهای از عرصهها تمامعیار وارد میشود و به تمام پرسشها پاسخ میدهد، اما در برخی دیگر از عرصهها هیچ اظهارنظر مستقیمی ندارد. خسروپناه همچنین اندیشه خود در باب تولید علم را در تألیفات مختلفی از جمله «علم دینی» (۱۳۹۵)، «در جستجوی علوم انسانی اسلامی» (۱۳۹۲)، «فلسفههای مضاف» (۱۳۸۵)، و «فلسفه فلسفه اسلامی» (۱۳۸۹) انتشار داده است.
از میان اساتید برجسته حوزههای علمیه، ابوالقاسم علیدوست که از استادان دروس خارج حوزه علمیه قم و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است، در مقالهای با عنوان «گستره شریعت» که در تابستان ۱۳۸۳ در فصلنامه قبسات انتشار یافت، مباحثات و برخوردهای علمی درباره گستره شریعت را با نگاهی تاریخی، موضوعی ۱۵۰ ساله دانسته و خود بر این باور است که عدم مخالفت با شریعت برای پذیرش عرفها و قوانین موضوعه بشری کافی است و بنابر این رویکرد، دلیلی وجود ندارد که هر حرکت و فعل و انفعال اختیاری، حکمی شرعی داشته باشد. وی در تبیین نظرات موجود، چهار گروه را برشمرده است که عبارتاند از باورمندان به اندیشه شمول، انعزال، ابهام و اعتدال. اندیشه شمول، هر حرکت و سکونی را در شریعت جهانی و جاودان، یعنی اسلام، دارای حکم میداند، و در نقطه مقابل آن، اعتقاد به انعزال و بیطرفی شارع اسلام در شؤون دنیایی آدمیان قرار دارد. نظریهپردازان اندیشه ابهام برآناند که اصولی کلان و عام از سوی شارع بیان شده، بدون اینکه دخالتی در امور خرد و ساختارها صورت گرفته باشد. علیدوست، دیدگاه اعتدالی را که خود بدان پایبند است، اندیشهای میداند که گرچه به وجود حکم در هر واقعهای معتقد نیست، اما بر این باور است که شارع با بیان اصول کلان، مقاصد و نیز قواعد قابل اجرا در حالات گوناگون، باقی امور را به نهاد، نهادها و یا حتی به خود مردم واگذار کرده است (علیدوست، ۱۳۸۳: ۲۱۵). همچنین محمدحسن وکیلی، از استادان دروس خارج در حوزه علمیه مشهد، در کتابی با عنوان «علم دینی؛ از چیستی تا چگونگی»، درسنامهای برای معرفی و تبیین اندیشههای مختلف در باب تولید علم دینی و ادله هر کدام از نظریات تدوین کرده است.
نتیجهگیری
موضوع علم دینی، اسلامیسازی علوم و بهویژه مباحثات و مجادلات علمی و گاه غیرعلمی در باب اقتصاد اسلامی و علوم دیگر، گرچه تاکنون از منظرهای گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گرفته و چنانکه ذکر شد، به تألیف و تدوین آثار مختلفی نیز انجامیده و چهرههای برجستهای در حوزههای علمیه بدان ورود کردهاند، اما تاکنون اینگونه رویاروییها به شکلگیری سپهری ساختارمند و مبتنی بر گفتوگو و مباحثه عالمانه و متکی بر گفت و شنود مداوم نینجامیده و گویا هر کدام از نظریهپردازان، در جزیرهای دور از دیگران به بیان و تبیین نظرات و اندیشههای خود مشغولاند.
در نگاهی خوشبینانهتر، دو گروه از نظریهپردازان، یعنی مخالفان و موافقان بحث حاضر، هر کدام با زبانی مخصوص به خود به طرح و بیان ایدهها و نظریات خود میپردازند و در پی کسب فهمی دقیق از دغدغهها، پیشفرضها و رویکردهای طرف دیگر نیستند. با این حال با توجه به افزایش بیان نظرات متکثر و متفاوت در میان حوزویان، میتوان امیدوار بود که چنین مباحثاتی در بطن حوزههای علمیه و در فضایی عالمانه و مبتنی بر گفت و شنود مداراگرایانه به صورت مداوم و متناوب دنبال شود و انتشار رسانهای آن به افزایش فرصتهای گفتوگوی عالمانه میان عالمان حوزههای علمیه با رویکردهای مختلف کمک کند و آنها را به زبانی مشترک برای مباحثات علمی نزدیک سازد.
منابع
- «آیتالله علوی بروجردی: با تعبیر «اقتصاد اسلامی» مخالفم/ بانکها اسباب بدنامی صندوقهای قرض الحسنه واقعی نشوند» (۲۵ تیر ۱۳۹۶). بازیابیشده از سایت شفقنا: https://fa.shafaqna.com/news/415207/.
- «اختلاف سوسیالیسم و سرمایهداری در محاسبه تورم است؟» (۱۹ مهر ۱۳۹۹). بازیابیشده از سایت روزنامه فرهیختگان: http://farhikhtegandaily.com/news/46715/.
- «اقتصاد اسلامی، جدی است نه شوخی» (۱۲ مهر ۱۳۹۹). بازیابیشده از خبرگزاری حوزه: https://www.hawzahnews.com/news/921750/.
- «انتقاد آیتالله علوی بروجردی از بیتوجهی به تحقیق در دانشکدههای پزشکی/ طب اسلامی نداریم» (۲۵ بهمن ۱۳۹۷). سایت شفقنا: https://fa.shafaqna.com/news/707900/.
- «پاسخ به نظرات آیتالله علوی بروجردی درخصوص نفی اقتصاد اسلامی». (۱۷ مهر ۱۳۹۹). بازیابیشده از خبرگزاری مهر: https://www.mehrnews.com/news/5043268/.
- «تشیع یک مذهب سیاسی است و نمی تواند نسبت به مردم بی اعتنا باشد» (۸ مهر ۱۳۹۷). بازیابیشده از خبرگزاری حوزه: https://www.hawzahnews.com/news/463553/.
- «علوی بروجردی حاضر نیست با فضلای حوزه درباره دلایل رد اقتصاد اسلامی گفتوگو کند» (۲۸ مهر ۱۳۹۹). بازیابیشده از خبرگزاری فارس: https://www.farsnews.ir/news/13990727000927/.
- «مدیران لیبرال؛ عامل به محاق رفتن اقتصاد اسلامی» (۱۰ مهر ۱۳۹۹). بازیابیشده از خبرگزاری رسا: https://rasanews.ir/002n0F.
- «مصاحبه با آیتالله علوی بروجردی؛ اقتصاد اسلامی نداریم» (۵ مهر ۱۳۹۹). بازیابیشده از سایت اکوایران: https://www.ecoiran.com/fa/tiny/news-2182.
- «نقد عبدالحسین خسروپناه بر مصاحبه عرفی علوی بروجردی/ اینکه بگوییم «اقتصاد دنیا بر عقلا بنا شده» سخن دقیقی نیست» (۱۵ مهر ۱۳۹۹). بازیابیشده از سایت رجانیوز: http://www.rajanews.com/news/340641/.
- «نمیتوان گفت فقهی به نام فقه نظامات داریم» (۸ آذر ۱۳۹۷). بازیابیشده از سایت دفتر آیتالله فاضل لنکرانی: http://fazellankarani.com/persian/news/21725/.
- داوری اردکانی، رضا (۵ اسفند ۱۳۹۶). «نامه رضا داوری اردکانی به دبیرخانه هماندیشی اسلامی: علم ماهیتی متفاوت با دین دارد»، روزنامه اعتماد: ۱۴.
- صادقنیا، مهراب (۵ بهمن ۱۳۹۸). «تبریزیان یک استثنا نیست»، بازیابیشده از کانال تلگرامی اخلاق در حوزه اجتماع: https://t.me/sadeghniamehrab/687.
- علیدوست، ابوالقاسم (زمستان ۱۳۸۳). «گستره شریعت»، مجله قبسات، ش۳۲: ۱۹۹-۲۲۶.
- میرموسوی، سید علی (۸ مهر ۱۳۹۹). «پسااسلامگرایی در قم»، بازیابیشده از کانال تلگرامی میرموسوی: https://t.me/alimirmoosavi/181.
- نصیری، مهدی (۲۳ مهر ۱۳۹۹). «اقتصاد اسلامی؛ داریم یا نداریم؟»، بازیابیشده از کانال تلگرامی مهدی نصیری: https://t.me/nasiri42/1399.