بودجه دولتی حوزه؛ حساسیتهای افکار عمومی[1]
احسان قرائتی
مقدمه
در سالهای گذشته و همزمان با اعلام بودجه مراکز دینی و حوزوی، امواج رسانهای در نقد، حمایت و تخریب روحانیت از سوی سه جریان داخلی، حوزویان و معاندین ایجاد میشود که اغلب چند مرحله را طی میکند:
۱. اعلام رسمی این بودجه در رسانهها و شکلگیری اولیه مخالفتها
۲. موضعگیری برخی از جریانات داخلی و خارجی با رویکردهای نقد و بعضاً تخریب روحانیت و ارائه راهکارهایی همچون قطع یا شفافسازی بودجه حوزه
۳. موضعگیری شخصیتهای منتسب به مراکز رسمی حوزه و طرح مواردی همچون مقایسه بودجه دانشگاه تهران با تمامی حوزههای علمیه، میزان شهریه طلبهها و…
پس از این سه مرحله، آنچه هر ساله در اذهان مخاطبان عمومی (و نه مخاطبان خاص) باقی میماند، سؤالاتی است که توسط رسانههای فراگیر مخالف ایجاد شده و به هر دلیلی پاسخهای قانع کننده دریافت نکرده است؛ سؤالاتی که به نظر میرسد با توجه به هجمههای گسترده از سوی رسانههای داخلی و خارجی و بعضاً معاند، نیاز به تلاش بیشتری در راستای اقناعسازی دارد.
نقطه کانونی این یادداشت بررسی علل حساسیت افکار عمومی و رسانهها درباره وضعیت و اعلام بودجههای مراکز دینی و حوزوی است؛ عللی که برخی از آنها ریشه در پروپاگاندای وسیع دشمنان داشته و برخی از آنها برخاسته از برخی ناکارکردیهای داخلی است.
شاید یکی از جنجالیترین تیترها را روزنامه جمهوری اسلامی منتشر نمود که در یادداشتی با عنوان «بودجه حوزههای علمیه را قطع کنید» نوشت:
خودداری روحانیت از دریافت بودجه دولتی در شرایط بحران اقتصادی کنونی و زمانی که مردم گرفتاریهای گسترده معیشتی دارند، میتواند یک اقدام مهم در جهت همراهی با مردم و کمک به دولت برای حل بخشی از مشکلات بودجهای در شرایط تحریم باشد. (روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۴۰۰)
در مقابل این رویکرد، خبرگزاری حوزه با سلسله یادداشتها و کلیپهایی تلاش کرد از بودجههای حوزههای علمیه و مراکز دینی دفاع کند. مدیر حوزه علمیه فارس، حجتالاسلام استوار میمندی، در دفاع از این مسئله نوشت:
ضرورت مشارکت مردم و مؤمنان جامعه در تأمین نیازهای حوزههای علمیه، امری غیرقابلانکار است که باید راهکار آن در قالب احیا و ایجاد موقوفات و دیگر راههای مشارکتهای مردمی تدوین شود، اما قطعاً برای رسیدن به اهداف کلان تمدنی، چارهای جز نقشآفرینی حاکمیت در تأمین نیازهای حوزههای علمیه وجود ندارد؛ چرا که نذورات و وجوهات شرعیه بهاندازهای نیست که بتواند زیرساختهای اساسی حوزههای علمیه را در تحقق رسالتهای جهانی و تمدنی خود تأمین نماید و با شرایط فعلی امکان رسیدن به آن اهداف بلند وجود ندارد. (استوار میمندی، ۱۴۰۰)
در کنار این دو رویکرد داخلی، در بین رسانههای خارجی نیز مسئله بودجه در این ایام، اولویتی رسانهای محسوب و تلاش شده انتقاداتی درباره این روند از سوی رسانههای مذکور مطرح شود.
تحلیل و بررسی
با قطعنظر از جوسازیهای رسانهای خارجی و رویکرد معاندانه، به نظر میرسد علل حساسیت همهساله رسانهها و بخشی از افکار عمومی درباره بودجههای حوزههای علمیه، نیاز به بررسی و تحلیل دارد. میتوان با نگاه اولیه مهمترین علل این حساسیت را به شرح ذیل تبیین کرد:
۱. فقدان اعلام و اطلاعرسانی عمومی دستاوردهای حوزه و روحانیت
گرچه برکات حوزه های علمیه و ترویج و تبلیغ دین از جمله مواردی است که قابل سنجش و ارزیابی کمی نیست، اما امروزه بهدلیل همسویی دو انگاره ارزشمندی و کارایی، مسئله پاسخگویی به افکار عمومی باید یکی از اولویتهای حوزه و روحانیت باشد. بودجههای دولتی در سازمانهای مختلف از طریق پروژههای این سازمانها سنجیده و بر اساس کارایی سازمانها، بودجههایی تعلق میگیرد. به نظر میرسد فقدان اطلاعرسانی عمومی در حوزه دستاوردهای حوزه و روحانیت، از جمله خلأهایی است که همهساله سؤالاتی را در اذهان عمومی ایجاد میکند. بدیهی است که مراد از دستاورد، چاپ کتابهای متعدد پژوهشی و برگزاری همایش و… نیست. بین دو مفهوم گزارش عملکرد و دستاورد، مرزی دقیق وجود دارد. دستاوردها عمدتاً ناظر به حل مسئله و کاراییهای عینی است که قابللمس باشد. در واقع باید روشن ساخت که حوزه علمیه و روحانیت بهعنوان مادر و حامی فکری و معرفتی نظام، چه دستاوردی برای حل مشکلات عینی مردم داشتهاند. همچنین بدیهی است که مراد از چنین دستاوردهایی، ورود حوزه به مسئله بورس و یا تورم و… نیست، بلکه درک شرایط فعلی مردم، همدلی و در کنار مردم بودن است؛ رسالتی که همواره در طول تاریخ بر دوش روحانیت بوده و امروزه نیز بخش قابلتوجهی از روحانیت به این وظیفه واقفاند و رخدادهایی همچون کرونا و اردوهای جهادی نشان داد که این مسئله همچنین قابلبسط در سایر مسائل فکری، فرهنگی و… است.
بنابراین به نظر میرسد یکی از علل حساسیت درباره تخصیص بودجه به حوزههای علمیه در هر سال، فقدان ساختاری مشخص برای اطلاعرسانی عمومی دستاوردها و تلاشهای حوزویان است.
۲. پروپاگاندای تبلیغاتی دشمن
نگاهی به عملکرد رسانههای معاند در ایام اعلام بودجههای مراکز رسمی، گویای این است که در همین ایام حداقل یک یا دو شبکه رسانهای شروع به تولید محتوا در این زمینه میکنند که طی پنج سال گذشته به سمتوسوهای هدفمندی در حال حرکت است. از بین رفتن محرمانگی و شفافیت نسبی در مسئله بودجهها در کشور باعث شده که هر کاربر ساده نیز بتواند به اعداد و ازقام این بودجهها دسترسی پیدا کند و بهجهت فقدان اطلاعرسانی منسجم از سوی نهادهای حوزوی، و از سوی دیگر، هژمونی رسانههای معاند و گفتمان آنها در فضای مجازی، کاربران بهراحتی به سمتوسوی مخالف سوق داده شوند.
اساساً در خصوص موضوع حوزه و روحانیت، فضای رسانه سالها است که مورد توجه دشمنان نظام و حوزههای علمیه بوده و پروژههای مختلفی از جمله رویارویی مردم-روحانیت در دستور کار قرار گرفته است. این پروژهها گاهی در قامت حمایت از حقوق زنان در مقابل روحانیان آمر به معروف و گاهی در تمسخر لباس روحانیت و در ایام اعلام بودجه در قالب اعتراض به بودجه حوزههای علمیه صورت میگیرد. نگاهی کوتاه به هشتگهای حوزه علمیه، روحانیت و طلاب نشان میدهد که شبکههای اجتماعی همچون توییتر و اینستاگرام، بهعنوان دو حوزه پرنفوذ بین ایرانیان، وضعیت خوبی در این زمینه ندارد.
تلاشهای صورت گرفته توسط طیفهای مختلف طلبگی، گرچه شایان توجه است، اما در این دو شبکه اجتماعی عملاً گم شده ودر افکار عمومی به چشم نمیآید و همچنان حوزویان یارایی برای مقابله با این حجم از پروپاگاندا در ابعاد گسترده ندارند.
۳. برخی ناکارآمدیهای حاکمیتی
اینهمانی نظام و روحانیت از جمله مسائلی بوده که از ابتدای انقلاب در افکار عمومی شکل گرفته و در ادامه نیز تقویت شده است. این انگاره که هر عملکرد منفی حاکمیت و حتی دولت مرتبط با روحانیت است، از جمله انگارههایی است که در بخشی از افکار عمومی ریشه دوانده است. فارغ از ارزشداوری، این انگاره باعث میشود که هر گونه کاستی در فضای دولتها و جزئیترین امور اجرایی به روحانیت نسبت داده شود و روحانیت مسئول مستقیم این ناکارآمدیها قلمداد شود. این مسئله گهگاه توسط برخی از شخصیتهای روحانی نیز مطرح شده است. حجتالاسلام محسن الویری از اساتید دانشگاه باقرالعلوم(ع) در اظهارنظری میگوید:
مهمترین عامل این کاهش محبوبیت به ناکارآمدی حکومت برمیگردد؛ همراهی مردم برای تشکیل این حکومت بهخاطر اعتمادی بود که به صاحبان لباس روحانیت داشتند؛ چون صاحبان این لباس گفتند قرار است یک تحول عمیق و مثبت اتفاق بیفتد، و مردم به آنها اعتماد کردند. ولی حالا احساس میکنند که آن کارآمدی به آن شکل که گفته میشد و انتظار ایجاد کرده بود محقق نشده است. اعتماد مردم به روحانیت یکساله و دوساله به دست نیامده بود، بلکه انباشت یک تجربه چندقرنه بود و وقتی به آن نتیجه که منتظر آن بودند نرسیدند، بهصورت طبیعی طلبکار روحانیان شدهاند. (الویری، ۱۳۹۷)
گرچه در این زمینه راهکارهای مختلفی ارائه شده است، اما به نظر میرسد مهمترین راهکار حفظ رویکرد حمایتی حوزه در عین رویکرد انتقادی است. اساساً «حوزه با این استدلال که نظام را باید حفظ و تقویت کرد، برای نظام پدری و از نظام حمایت میکند و حتی این را بهعنوان یک وظیفه شرعی تلقی میکند. در عین حال حوزه، میتواند از منتقدان هم باشد؛ یعنی نقاط قوت نظام را بیان و نقاط ضعف را گوشزد کند. چیزی که خواست مردم و گرفتاری و مشکل مردم است، حوزه باید تذکر بدهد و منتقد باشد.» (بهشتی، ۱۳۹۶)
۴. مشکلات ساختاری حوزه در زمینه بودجهها
حوزه علمیه سالها است که با موضوع بودجه و اقتصاد در چالش است. اختلاف دیدگاه در اختصاص بودجه به حوزههای علمیه، تقسیم حوزویان به دو گروه حامیان استقلال حوزه و مخالفان آن و در نهایت پراکندگی و فقدان دیدگاه واحد زمینهساز تفرقهافکنی و اختلافنظر بیشتر در بین حوزویان بوده است. استقلال حوزه فارغ از ارزشگذاری، زمانی ممکن است که حوزه و روحانیت بتواند برای بقای خود ایده اقتصادی متناسبی داشته باشد. در میان دو ایده اقتصادی حوزه وجوهاتی (مردمی) و حوزه نفتی (دولتی)، چالشی مشترک وجود دارد و آن وابستگی مالی و فرعانگاری مسئله اقتصاد است. در حالی که همان اندازه که حوزه نفتی ممکن است به تربیت روحانیت سفارشی منتج شود، حوزه وجوهاتی نیز میتواند به عوامگرایی روی آورد که تخطی از هر دو، بقای حوزه را تهدید خواهد کرد. حوزه زمانی میتواند به استقلال بیندیشد که بتواند در ایده اقتصادی خود میان تولید ثروت (عقل مولد) و مصرف ثروت، توازن برقرار کند. از این رو، ایدههایی نظیر وقف که منجر به «مصرف ِفارغ از تولید» میشود نیز نمیتواند مدل مطلوبی برای بقای بلندمدت حوزهها باشد و همه این چالشها مربوط به مسئلهای در ساختار اقتصاد روحانیت است.
جمعبندی
در تکاپوی مشکلات معیشتی و دیدگاههای مختلف حوزویان در خصوص گرفتن بودجه و استقلال حوزه، به نظر میرسد آنچه که بیش از پیش مهم است، نگاه درجهدوم متولیان حوزوی به این مسئله است. آنچه در گذشته بهعنوان سرّ تلقی میشده و بزرگان از علنی کردن آن احتراز داشتهاند، امروزه در فضای مجازی در دسترس هر نوجوانی است. بر این اساس در کنار تأملورزی در خصوص راهکارهای بهبود وضعیت بودجه حوزه و حتی استقلال حوزه از طریق وجوهات و اوقاف، همواره لازم است مسئله افکار عمومی با نگاه درجهدوم مدنظر باشد و هر از چند گاهی یک عکس پهپادی از وضعیت حوزه در بین افکار عمومی گرفته شود. مسئله بودجه حوزههای علمیه از جمله بزنگاههایی است که میتوان بهخوبی تصویر مردم را نسبت به حوزه سنجید؛ هر چند این تصویر ممکن است با سیاهنماییها و جوسازیهایی همراه باشد، اما نیاز به تأمل و تدبر جدی دارد.
————————-
[1] احسان قرائتی، دانشآموخته حوزه علمیه قم.