نشریات

بودجه دولتی حوزه؛ آمار و ارقام[1]

حسین قاسمی فرد

مقدمه

همزمان با تقدیم لایحه بودجه توسط دولت به مجلس شورای اسلامی، هر سال مباحث گوناگون و متنوعی در این باره توسط رسانه‌ها و صاحبنظران منتشر می‌گردد و واکنش‌های متفاوتی را رقم می‌زند. یکی از این موضوعات، مقدار بودجه نهادهای فرهنگی، به‌ویژه نهادهای دینی است. اظهارنظرهای پراکنده و گسترده‌ای در این باره وجود دارد و عده‌ای مسئله بودجه را مقدمه‌ای برای بیان موضوع کارآمدی و یا ناکارآمدی نهادهای فرهنگی-دینی از جمله حوزه‌های علمیه قرار می‌دهند، برخی به‌دنبال انتقام سیاسی هستند و برخی نیز از عدم شفافیت بودجه نهادهای فرهنگی و دینی می‌نویسند.

در این یادداشت برآنیم با صرفنظر از پرداختن به همه مباحث مرتبط با این موضوع، صرفاً به آمار دقیق بودجه نهادهای فرهنگی و مقایسه آن با سایر بخش‌ها، مقایسه سهم نهادهای حوزوی با سایر بخش‌ها، و مقایسه بودجه حوزه علمیه قم با دانشگاه‌های مطرح کشور بپردازیم تا در این میان تصور دقیق‌تری از بودجه‌ای که به حوزه تخصیص می‌یابد شکل گیرد. پیدا است که هر گونه قضاوت و تصمیم‌گیری در باب بودجه حوزه، فرع بر همین تصور دقیق است. در ادامه نیز از میزان درصد تخصیص بودجه و کسری آن در سال‌های گذشته خواهیم نوشت.

۱. مقایسه کلی بودجه بخش فرهنگی با سایر بخش‌ها

از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۹۹ که شامل ۴۰ سال پس از انقلاب اسلامی می‌شود، بودجه یا اعتبارات فرهنگی از روندی روبه‌رشد برخوردار بوده است؛ چنانکه از ۴۰ میلیارد ریال در سال ۱۳۶۰ به ۱۰۵.۰۱۸ میلیارد ریال در سال ۱۳۹۹ رسیده است. در این دوره در بالاترین حد، در سال ۱۳۹۶ با اعتباری معادل ۱۰۹.۰۲۳ میلیارد ریال (معادل ۱۰ هزار و ۹۰۲ میلیارد تومان) اعتبار برای فرهنگ در نظر گرفته شده و سال ۱۳۶۰ در پایین‌ترین حد خود قرار دارد. همچنین شاهدیم که میزان رشد (مثبت یا منفی) اعتبارات مصوب در سنوات مختلف گوناگون است. چنانکه از ۷۱.۸ درصد رشد در سال ۱۳۷۲ تا ۲۱.۳- درصد کاهش (رشد منفی) در سال ۱۳۹۷، این سیر در نوسان است. در ۶ سال، اعتبار مصوب برای فرهنگ کمتر از سال پیش از خود بوده، یعنی رشدی منفی داشت، اما در سال (سال‌های) بعد، این کاهش جبران شده و روند عمومی صعودی خود را حفظ کرده است. نسبت بودجه فرهنگی در این سال‌ها از سطحی مشخص فراتر نرفته و همواره میان ۱ تا ۴ درصد در نوسان بوده، به‌گونه‌ای که کمترین آن ۱.۲۶ درصد در سال ۱۳۶۰ و بیشترین آن ۳.۶ درصد در سال ۱۳۹۱ بوده است.[2]

در بودجه ۱۴۰۱ نیز درمجموع بیش از ۲۰ هزار میلیارد تومان به متولیان فرهنگی پرداخت می‌شود که با توجه به بودجه ۸۴۱ هزار میلیاردی دولت سهمی کمی بیشتر از ۲ درصد را برای فرهنگ تخصیص داده است. در جلسات مختلف کارشناسی که وجود داشته، تصمیم بر آن شده که ۹ دستگاه به‌عنوان دستگاه‌های اصلی متولی فرهنگ کشور شناسایی و بودجه به آنها پرداخت گردد و سایر نهادهای خرد در ذیل همین دستگاه‌ها قرار گیرند. به وزارت ورزش و جوانان ۳.۱۲۴ هزار میلیارد تومان، وزارت فرهنگ و ارشاد ۵.۰۸ هزار میلیارد تومان، وزارت صنایع‌دستی ۲.۱۴۷ هزار میلیارد تومان، صداوسیما ۵.۶۰۸ هزار میلیارد تومان، سازمان تبلیغات اسلامی ۱.۵۳۴ هزار میلیارد تومان، شورای عالی انقلاب فرهنگی ۰.۳۳۷ هزار میلیارد تومان، شورای عالی حوزه‌های علمیه ۱.۷۱۸ هزار میلیارد تومان، شورای برنامه‌ریزی مدیریت حوزه علمیه خراسان ۰.۱۶۸ هزار میلیارد تومان و شورای سیاستگذاری حوزه‌های علمیه خواهران ۰.۴۶۰ هزار میلیارد تومان در بودجه ۱۴۰۱ اختصاص داده شده است.[3]

۱-۱. مقایسه بودجه وزارتخانه‌ها در سال ۱۴۰۱

آنطور که در لایحه بودجه ۱۴۰۱ آمده، بیشترین بودجه در بین ۱۹ وزارتخانه زیرمجموعه دولت به وزارت بهداشت اختصاص یافته؛ به‌طوری که دولت در لایحه پیشنهادی خود به مجلس اعتباری بیش از ۱۷۴ هزار میلیارد تومان برای بهداشتی‌ها در نظر گرفته است. بعد از این وزارتخانه نیز وزارت تعاون و کار و آموزش‌وپرورش بیشترین بودجه را به خود اختصاص داده‌اند که بودجه هر یک از این وزارتخانه‌ها نیز به ترتیب بیش از ۱۴۵ و بیش از ۱۳۱ هزار میلیارد تومان است.

در بین وزارتخانه‌ها نیز به ترتیب وزارت نفت با ۱.۰۱۲.۲۴۶ هزار میلیارد تومان، وزارت دادگستری با ۱.۱۰۳.۷۸۵ هزار میلیارد تومان و وزارت گردشگری و میراث فرهنگی بیش از ۲ هزار میلیارد تومان بودجه را به خود اختصاص داده‌اند. از جمله بخش‌هایی که بودجه آن دچار محدودیت شده، امور فرهنگی است. دولت در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ معادل ۲۲ هزار و ۹۴۰ میلیارد تومان اعتبار برای امور فرهنگی در نظر گرفته، در حالی که این رقم در قانون بودجه سال جاری معادل ۲۳ هزار و ۲۴۳ میلیارد تومان مصوب شده است. این یعنی رقم کل بودجه فرهنگی در لایحه ۱۴۰۱ معادل ۳۰۳ میلیارد تومان کمتر از سال گذشته است که از کاهش ۱.۳ درصدی حکایت می‌کند.

۲-۱. مقایسه بودجه نهادهای فرهنگی با کل بودجه ۱۴۰۱

پیش از این گفته شد که در سال ۱۴۰۱ بودجه نهادهای فرهنگی تنها به ۹ دستگاه به‌عنوان دستگاه‌های اصلی متولی فرهنگ کشور پرداخت می‌گردد. در واقع به‌نوعی نهادهای فرهنگی در دریافت بودجه در ۹ نهاد فرهنگی ادغام شده‌اند.

در این بین سه وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی، میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری و وزارت ورزش و جوانان، نخستین دستگاه‌ها بودند. به‌جز اینها سازمان صداوسیما نیز به‌عنوان دستگاه اصلی شناسایی شد. همچنین سازمان تبلیغات اسلامی برای اینکه بتواند مرجعیت دستگاه‌های دینی را بر عهده داشته باشد، به‌عنوان دستگاه اصلی شناسایی شد. شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی حوزه‌های علمیه، شورای برنامه‌ریزی مدیریت حوزه‌های علمیه خراسان و شورای سیاستگذاری حوزه‌های علمیه خواهران نیز به‌عنوان دستگاه‌های اصلی شناسایی شدند.

۳-۱. مقایسه نسبت بودجه فرهنگ با کل بودجه در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱

سهم فرهنگ در بودجه سال ۱۴۰۰ معادل ۱.۷ درصد کل بودجه کشور بوده که این میزان در لایحه بودجه سال آینده به ۱.۵ درصد کل لایحه بودجه کاهش یافته است. علیرغم افزایش ۷ درصدی کل بودجه سال آینده، رقم اعتبارات بخش فرهنگ نسبت به سال ۱۴۰۰، حدود ۱.۳ درصد کاهش یافته است.

۴-۱. مقایسه بودجه فرهنگی ایران با سایر کشورها[4]

آمارها نشان می‌دهد که رقم بودجه فرهنگی کشور در سال ۲۰۱۹ با لحاظ شاخص برابری قدرت خرید، معادل ۳.۹ میلیارد دلار بوده است. همین شاخص برای رژیم صهیونیستی ۵.۹، روسیه ۷.۳، ترکیه ۱۵.۴، ژاپن ۲۲.۷، کره جنوبی ۲۲.۸، آلمان ۴۸.۵، امریکا ۵۹ و چین ۸۴.۱ میلیارد دلار بوده است. در نتیجه طبق این شاخص، ایران در مقایسه با این کشورها، کمترین میزان هزینه‌کرد در موضوعات فرهنگی را دارد.

همچنین با توجه به نقش مهم جمعیت در تشخیص بزرگی ارقام بودجه، سرانه بودجه فرهنگی در هر یک از این مناطق نیز محاسبه شد. نتایج به‌دست‌آمده نشان می‌دهد که سرانه بودجه فرهنگی برای هر ایرانی در سال ۲۰۱۹ و بر اساس شاخص برابری قدرت خرید، معادل ۴۸ دلار بوده است. این شاخص اما برای روسیه ۵۰، چین ۵۹، امریکا و ژاپن ۱۸۰، ترکیه ۱۸۸، کره جنوبی ۴۳۹، آلمان ۵۸۴ و رژیم صهیونیستی ۶۵۲ دلار بوده است. درواقع ایران در مقایسه با دیگر دولت‌ها، حائز کمترین بودجه سرانه فرهنگی است.

علاوه بر این موارد، سهم فرهنگ از کل بودجه نیز قابل‌توجه است. در این شاخص بر خلاف شاخص‌های قبلی، ایران در پایین‌ترین جایگاه قرار ندارد. آمارها نشان می‌دهد سهم فرهنگ از کل بودجه در امریکا ۰.۷ درصد، روسیه ۰.۹، ژاپن ۱.۱، چین ۱.۶، ایران ۱.۷، ترکیه ۲.۱، آلمان ۲.۳، کره جنوبی ۳ و رژیم صهیونیستی ۳.۹ درصد است. طبق این شاخص ایران جزو کشورهای با هزینه‌کرد متوسط در حوزه فرهنگ قرار می‌گیرد.

با توجه به ارقام به‌دست‌آمده مشخص می‌شود که رقم خالص هزینه‌کرد ایران در امور فرهنگی در مقایسه با دیگر کشورهای منتخب چندان بالا نیست. با این حال با در نظر گرفتن بزرگی اقتصاد هر یک از کشورها و نسبی کردن ارقام بودجه فرهنگی در تناسب با رقم کل بودجه مشخص می‌شود که ایران جزو کشورهای متوسط در میزان تخصیص بودجه فرهنگی به شمار می‌رود؛ به‌طوری که سهم امور فرهنگی از کل بودجه، نزدیک به میانگین کشورهای منتخب است. مقایسه این ارقام با دیگر کشورهای منتخب، تصویر دقیق‌تری از کمیت بودجه فرهنگی کشور ارائه می‌دهد. البته قضاوت درباره رقم بودجه فرهنگی نیازمند دخیل کردن عوامل دیگری از جمله کارآمدی نهادهای گیرنده بودجه و سنجش اولویت‌های دیگر کشورها است.[5]

۲. مقایسه سهم نهادهای حوزوی با سایر بخش‌ها

در بررسی‌های انجام شده در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ روشن می‌شود که فصل دین و مذهب با ۲ هزار و ۹ میلیارد تومان معادل ۳۹ درصد، بیشترین کاهش مقداری و نسبی بودجه در امور فرهنگی را تجربه کرده است. فصل فرهنگ و هنر نیز با ۲ هزار و ۳۱۶ میلیارد تومان افزایش، بیشترین رشد مقداری و فصل گردشگری با ۶۰ درصد افزایش، بیشترین رشد نسبی را تجربه کرده‌اند.

با این حال یکی دیگر از راه‌های بررسی بودجه فرهنگی کشور در لایحه سال آینده، بررسی رقم اعتبار نهادهای فرهنگی است. سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، عیال‌وارترین نهادهای فرهنگی در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ هستند؛ به‌طوری که کل بودجه تعریف شده برای هر یک از این دو نهاد باید به‌ترتیب بین ۲۰ و ۱۷ نهاد تقسیم شود.

به‌بیان دیگر، مجموع بودجه تعریف شده برای این دو نهاد در سال آینده میان ۳۷ نهاد تقسیم خواهد شد. این بدان معنا است که رقم ۱۵۳۴ میلیارد تومان اعتباری که برای سازمان تبلیغات اسلامی منظور شده، باید میان ۲۰ نهاد مختلف توزیع شود که یکی از آنها سازمان تبلیغات اسلامی است و این سازمان در هزینه‌کرد این میزان بودجه، ۱۹ شریک دیگر هم دارد.

همچنین رقم ۵۰۳۸ میلیارد تومان بودجه‌ای که برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رقم ۳۳۷ میلیارد تومان بودجه‌ای که برای دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی تعریف شده، در واقع اعتباری است که به‌ترتیب برای ۱۷ و ۷ نهاد مختلف در نظر گرفته شده است.

متأسفانه نهادهای مربوط نظیر سازمان برنامه و بودجه به ریز نهادهای ادغام شده و میزان بودجه آنها در سال ۱۴۰۱ اشاره‌ای نکرده‌اند و از همین رو امکان مقایسه بودجه نهادهای فرهنگی و دینی ۱۴۰۱ با ۱۴۰۰ وجود ندارد. از این رو برخی دست به مقایسه بودجه‌های فرهنگی دو سال گذشته زده و مدعی شده‌اند که نهادهای فرهنگی شاهد افزایش بودجه چشمگیری شده‌اند؛ در حالی که این موضوع اشتباه است. به‌طور مثال در تصویر ذیل سایت تجارت‌نیوز به‌اشتباه به مقدار بودجه نهادهای حوزوی در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ پرداخته است:[6]

۳. مقایسه بودجه حوزه علمیه قم با دانشگاه‌های مطرح کشور

حداقل سرانه آموزشی در دانشگاه دولتی ۱۴ میلیون تومان است، در حالی که آن دانشگاه دارای پراکندگی واحد در کشور نیز نیست و طبیعتاً هزینه سربار پراکندگی نیز ندارد، اما این سرانه در بودجه حوزه بر اساس مثلاً پیشنهاد در لایحه بودجه، نزدیک ۶ میلیون تومان است که در صورت بررسی بر اساس تخصیص دریافتی، کمتر از ۴ میلیون تومان می‌شود.

نگاهی به بودجه دانشگاه‌های بزرگ و اصلی کشور نشان می‌دهد که ارقام بودجه نهادهای دینی چندان هم نجومی و زیاد به نظر نمی‌رسد. امسال دانشگاه تهران با بودجه ۶۸۸‌میلیاردی بالاترین میزان بودجه را به خود اختصاص داده است. بودجه‌ای که بیش از یک‌سوم رقم اختصاص یافته به صداوسیما را شامل می‌شود؛ مثلاً بودجه حوزه‌های علمیه خواهران با تمام مدارس علمیه فعال در سراسر کشور، یک‌سوم دانشگاه الزهرای تهران است. در سمتی دیگر، بودجه جامعة المصطفی با بیش از ۵۰ هزار دانش‌پژوه غیرایرانی و نتایج آن در آشنایی بیش از ۳۰۰ هزار غیرایرانی با فرهنگ و ادبیات فارسی، تنها یک‌بیستم بودجه دانشگاه تهران با ۴۰ هزار دانشجو است.[7]

در حالی که بسیاری از رسانه‌های داخلی و خارجی، بودجه برخی نهادهای فرهنگی و مذهبی را منتشر کرده و در ادامه جنجال سال‌های قبلی تحت‌عنوان جدول شماره ‌۱۷، تلاش کرده‌اند تا اعداد و ارقام را بزرگ جلوه دهند. با مقایسه‌ای میان بودجه این نهادها با ارقام پیشنهاد شده برای دانشگاه‌ها می‌توان به ذهنیت درست‌تری از واقعیت بودجه‌بندی در کشور دست یافت.

[8]

 

به‌طور مثال در سال ۱۳۹۷، سازمان تبلیغات اسلامی با بودجه‌ای معادل ۲۰۰ میلیارد تومان رقمی را به خود اختصاص داده که ۷ میلیارد تومان کمتر از بودجه دانشگاه سیستان است. این در حالی است که که خود این دانشگاه در رده هجدهم از دانشگاه‌هایی ایستاده که بودجه‌هایی چند صدمیلیاردی دریافت می‌کنند. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی هم با بودجه ۲۳۰‌ میلیاردی‌اش در حدود همین بودجه‌ها قرار گرفته است.

سازمان اوقاف و امور خیریه، یکی دیگر از همین سازمان‌ها است که حیطه وظایف و اختیارات آن کم‌و‌بیش برای مردم کشورمان آشنا است. سال ۱۳۹۷ برای این سازمان حدود ۵۳ میلیارد تومان بودجه پیشنهاد شده که در واقع از بودجه بسیاری از دانشگاه‌ها در سراسر کشور پایین‌تر است. مقایسه این رقم با بودجه دانشگاهی که در صدر جدول بودجه دانشگاه‌ها قرار گرفته و عدد ۶۸۸ میلیاردی را نشان می‌دهد، می‌تواند نسبت اعداد را راحت‌تر به ذهن متبادر کند.

بودجه پیشنهادی برای شورای نگهبان، رقم ۱۲۵ میلیاردی را نشان می‌دهد؛ رقمی که نزدیک به بودجه دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) قزوین است و خود در جایگاه بیست‌وهفتمین دانشگاه در جدول بودجه دانشگاه‌ها قرار گرفته است. ستاد مرکزی راهیان نور، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ستاد اقامه نماز، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، دانشگاه شهید مطهری، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، و دانشگاه اهل‌بیت(ع)، همگی با بودجه‌های زیر ۲۰ میلیارد تومان، فاصله بسیاری با اکثر دانشگاه‌های کشور دارند.

برای نهادهایی چون مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، مجمع جهانی اهل‌بیت، مؤسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی و ستاد امر به معروف و نهی از منکر، بودجه‌هایی بین ۳۰‌ تا ۴۰‌ میلیارد پیشنهاد شده است، در حالی که این اعداد نیز در مقایسه با بودجه‌های دانشگاه‌ها و البته بسیاری دیگر از نهادها، اعداد و ارقام بزرگی نیست، اما اسامی این سازمان‌ها به‌لحاظ روانی روی مخاطب رسانه‌ها تأثیرمتفاوتی می‌گذارد.

برای مثال برای نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌های کل کشور، عددی معادل بودجه دانشگاه شهرکرد پیشنهاد شده که نشان می‌دهد رقم اختصاص یافته به این نهاد بعد از تقسیم شدن در دانشگاه‌های کشور تا چه اندازه می‌تواند خرد باشد. مسئله دیگری که باید موردتوجه واقع شود این است که مأموریت بسیاری از این نهادها در حیطه‌های پژوهشی است که از نظر معنایی تفاوتی با وظایف دانشگاه‌ها ندارند، به‌جز اینکه جهتگیری دینی آنها مطلوب برخی رسانه‌ها نیست. این در حالی است که بسیاری از کشورها بودجه‌های قابل‌توجهی را به حوزه‌های پژوهشی و علمی اختصاص می‌دهند؛ بنابراین روشن است که از نام این نهادها به‌عنوان اهرم فشار رسانه‌ای برای اثرگذاری بر مخاطب استفاده شده است.

با این حال گذشته از رویکرد رسانه‌های خارجی و جنجال‌آفرینی برخی دیگر از رسانه‌های داخلی، باید گفت که بودجه حوزه‌های فرهنگی قطعاً در مقایسه با سایر حوزه‌های عمرانی و صنعتی در کشور ما همیشه ناچیز بوده است. به‌علاوه مقایسه بودجه دانشگاه‌های کشور با برخی نهادهای فرهنگی و مذهبی هم نشان می‌دهد که اتفاق ویژه‌ای در این حوزه‌ها نیفتاده است.

مبنای اختصاص یافتن بودجه به هر نهاد و سازمان برحسب میزان کارکرد و اثرگذاری آن در قبال وظایفی که برایش تعریف شده، درست‌ترین مبنای قیاس است که ایجاد شفافیت در اطلاع‌رسانی، همچنین شکل هزینه‌کرد بودجه در نهادهای فرهنگی می‌تواند به این مهم کمک کند و در نتیجه اهرم فشار را از رسانه‌های خارجی و داخلی بازستاند.

در ادامه و در تصویر ذیل مقایسه‌ای میان بودجه نهادهای فرهنگی و مراکز آموزش عالی کشور صورت گرفته است:

 

۴. تصویب و عدم تخصیص بودجه به نهادها

تصویب بودجه برای نهادها و تخصیص بخش اندکی از آن در دنیا به‌ویژه ایران امری متداول است. علت اینکه این رویداد در ایران شایع‌تر است، وابستگی بودجه ایران به نفت و تحریم‌ها است. قیمت نفت در ایران و امکان فروش آن تابع تحولات خارجی و بین‌المللی است، از این رو هیچ سالی نبوده که در کشور شاهد کسری بودجه نباشیم. کسری بودجه به زبان ساده به‌معنای عدم توان مالی دولت در تخصیص بودجه‌های مصوب نهادها و وزارتخانه‌ها است. در ادامه سعی می‌شود به آمارهای مربوط به کسری بودجه در سال‌های گذشته پرداخته شود:

بر اساس پیش‌بینی مرکز پژوهش‌های مجلس، انتظار می‌رود ۶۷ درصد از منابع بودجه در سقف اول تا انتهای سال ۱۴۰۰ محقق شود؛ در این صورت و با فرض تحقق ۱۰۰ درصدی مصارف، بودجه سال ۱۴۰۰ حدود 307 هزار میلیارد تومان کسری غیرقابل‌تأمین خواهد داشت.

به‌طور مثال، در گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس آمده که با مجوز شورای عالی هماهنگی اقتصادی در سال ۱۳۹۹ معادل ۱۵۰ هزار میلیارد تومان مجوز جدید برای انتشار اوراق مالی اسلامی، علاوه ‌بر مجوز ۸۸ هزار میلیارد تومانی قانون بودجه صادر شد. طبق آمار موجود، ۶۵ درصد از اوراق این دو مجوز در بودجه عمومی دولت استفاده شده است. بر اساس گزارش عملکرد دولت، میزان عملکرد انتشار اوراق جهت تأمین منابع مالی دولت، بخوانید کسری بودجه، در بودجه سال ۱۳۹۹ (با لحاظ اوراق واگذار شده به بانک مرکزی) مجموعاً به رقم ۱۷۱ هزار میلیارد تومان رسید.[9]

در ادامه، در نمودار ذیل به میزان کسری بودجه در ۱۷ سال منتهی به سال ۱۳۹۷ نسبت به GDP و بودجه غیرنفتی اشاره خواهد شد:[10][11]

 

همچنین بررسی روند ۱۰ ساله منابع و مصارف بودجه‌های کشور نشان می‌دهد در حالی طی سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹، کسری بودجه سالانه بین ۵ تا ۴۶ درصد رشد داشته که در بودجه ۱۴۰۰، این عدد به‌‌شکلی ناباورانه به رشد ۱۱۷ درصدی رسیده است. جالب است که کسری بودجه از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ از ۲۸ هزار میلیارد تومان تا ۱۴۷ هزار میلیارد تومان افزایش داشته، ولی در بودجه سال ۱۴۰۰ به‌یکباره شاهد رشد کسری بودجه به عدد ۳۱۹ هزار میلیارد تومان هستیم. بررسی متوسط نرخ رشد کسری بودجه طی سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ نشان می‌دهد که طی این سال‌ها به‌طور متوسط کسری بودجه رشد ۲۱ درصدی داشته است. این در حالی است که رشد ۱۱۷ درصدی کسری بودجه در لایحه ۱۴۰۰ نشان از افزایش حدود ۵.۵ برابری کسری بودجه دارد که در ادامه نمودار آن را خواهید دید:[12]

همچنین در ادامه طی نموداری روند ۱۰ ساله منابع و مصارف عمومی دولت با عملکرد آن را مشاهده می‌کنید:[13]

 

 

 

بررسی روند تصویب، تخصیص و تفریغ بودجه طی سال‌های گذشته نشان می‌دهد که هر سال شاهد کسری بودجه و عدم وصول آن از سوی مراکز بوده‌ایم، اما این کسری بیشتر خود را در نهادهای به‌اصطلاح دست‌دوم و کم‌اهمیت نشان می‌دهد. به‌طور مثال هر مقدار هم شاهد کسری بودجه باشیم، از میزان مصارف عمومی دولت و یارانه‌های دولتی و بودجه نهادهای امنیتی و نظامی کاسته نخواهد شد و این کسری بیشترین تأثیر را در نهادهای فرهنگی و دینی دارد. آمار دقیقی از میزان عملیاتی شدن بودجه‌های نهادهای دینی طی سال‌های گذشته وجود ندارد، اما بنابر اذعان برخی از مسئولان ذیربط، کمتر از ۶۰ درصد بودجه‌های مصوب وصول می‌شود.

۵. جمع‌بندی

در این یادداشت هدف از ارائه آمار بودجه نهادهای فرهنگی و مذهبی و مقایسه آن با سایر نهادها، ارائه تحلیل درست از واقعیت‌های دریافت بودجه حوزه‌های علمیه و نهادهای دینی بود؛ بودجه‌ای که علیرغم نسبت بسیار اندک آن با سایر نهادها، هر سال شاهد جنجال و سیاه‌نمایی برخی از رسانه‌ها و فعالان سیاسی و عرصه رسانه درباره آن هستیم. جالب است بدانیم که نسبت بودجه نهادهای دینی با کل بودجه در سال ۱۳۹۹، هشت‌هزارم درصد از کل بودجه عمومی بوده است؛ مقدار بودجه‌ای که برای ترویج و توسعه دین و مذهب صرف می‌شود. احتمالاً در سکولارترین حکومت‌ها هم این حداقل مبلغ به بخش دین و مذهب اختصاص داده می‌شود. البته ممکن است برخی معتقد باشند همین میزان هم زیاد است و باید بودجه نهادهای مذهبی صفر شود. این بحث دیگری است که در جای خود قابل بررسی و نقد است. برخی بودجه‌ «مرکز خدمات حوزه‌های علمیه» را با بودجه «اورژانس» مقایسه می‌کنند، یا بودجه سازمان تبلیغات با آموزش و پرورش مقایسه می‌شود که حساسیت کافی برانگیخته شود. معنای ضمنی این مقایسه این است که مردم عزیز ایران! اگر سال بعد آمبولانس دیر به بیمار شما رسید، به مرکز خدمات حوزه‌های علمیه مراجعه و روحانیان را مؤاخذه کنید! اگر سال بعد کلاس درس در مناطق محروم ساخته نشد، متهم اصلی سازمان تبلیغات است، نه دولت و آموزش و پرورش. القای این پیام‌ها گمراه‌کننده است. بودجه‌ هشت‌هزارم درصدی نهادهای مذهبی جای سلامت و آموزش مردم را تنگ نکرده است. باید سراغ ردیف‌های درشت‌تر بودجه رفت و با کاستن از آن مبالغ، به آموزش و سلامت مردم رسیدگی کرد.

در این بین مسئولان نهادهای دینی و مذهبی می‌توانند با اتخاذ رویکرد و سیاست‌های درست بهانه را از فرصت‌طلبان گرفته و مردم را با واقعیت‌های این موضوع مهم آشنا نمایند؛ از این رو در پایان یادداشت راهکارهایی برای کاهش حساسیت‌ها درباره دریافت بودجه حوزه‌های علمیه تقدیم می‌گردد:

۱. ضرورت شفافیت در مقدار تخصیص بودجه و هزینه‌ها و اعلام آن در رسانه‌ها.

۲. اعلام دستاوردهای سالیانه حوزه‌های علمیه در طول سال و مقایسه آن با گذشته.

۳. اعلام برنامه‌های آینده با هدف مشخص کردن محل‌های مصارف بودجه.

 

پی نوشت:

[1] حسین قاسمی‌فرد، دانش‌آموخته حوزه علمیه قم و کارشناس ارشد فقه سیاسی.

[2] – https://www.ricac.ac.ir/

[3]– https://tejaratnews.com/

[4] – ازآنجاکه مقایسه رقم بودجه فرهنگی دولت‌ها بدون در نظر گرفتن شاخص قدرت خرید، منجر به قضاوت نادرستی از ارقام می‌شود، تمامی ارقام بودجه فرهنگی برای هر یک از دولت‌ها با شاخص برابری قدرت خرید (PPP) تعدیل‌شده است.

[5] https://www.irna.ir/news

[6]. https://tejaratnews.com/

[7] – http://news.whc.ir/news/view/116999

[8] – http://hvasl.ir/

[9]https://rc.majlis.ir/fa/news/show/1678263

[10]https://www.tejaratefarda.com/

[11]– جی دی پی (GDP) مخفف عبارات «Gross Domestic Product» به معنی «تولید ناخالص داخلی» است. جی دی پی در حقیقت، نشانگر کل ارزش پولی تمام کالا‌های نهایی و خدمات تولیدشده‌ در یک کشور و در طی یک بازه ‌زمانی (به‌طورکلی یک سال) است.

[12]– https://www.tasnimnews.com/

[13] – www.farsnews.ir

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

فهرست