نقشآفرینی کمسابقه روحانیت در اعتراضات آبی خوزستان
مجتبی پایدار[1]
درآمد
روحانیت شیعه بهعنوان نهادی اجتماعی، در تاریخ پر فراز و نشیب بیش از هزار ساله خود، نقشها و رویکردهای متعددی را از سر گذرانده است؛ از تحمل فشارها و نزدیک شدن به تعطیلی کامل، تا دستیابی کامل به حکومت. از همین رو در شرایط مختلف، رفتارها و روشهای متفاوت و گاه متضادی را در پی گرفته و در این میان، بهسختی میتوان رفتارها و رویکردهای نهاد روحانیت را بهعنوان کل واحد در نظر آورد؛ چرا که این نهاد اجتماعی همواره در درون خود گرایشها و گروههای متفاوت و متنوعی داشته است. با این حال میتوان کنش روحانیت در دورههای مختلف و یا در مواجهه با رویدادهای خاص را مورد تحلیل و بررسی قرار داد و تا حد امکان مواجهه هر کدام از گروههای درونی روحانیت را نیز مطالعه نمود تا برایندی روشن و دقیق از آن به دست آید.
یکی از ویژگیهای مشهور روحانیت شیعه، اتصال مستقیم آن به مردم و از همین رو حمایت از مردم در برابر حکومتهای مختلف بوده است. چنین نقشی در دوره حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران و با توجه به آنکه روحانیت نقش مهمی در تأسیس و تداوم آن داشته، دچار نوعی دگردیسی و دشواری شده و همچنان نهاد روحانیت در حال آزمودن تجربههای مختلف و متفاوت در جهت ایجاد موازنه میان حمایت همزمان از حاکمیت شیعه و مردم است. بررسی و بازخوانی هر کدام از این تجربهها میتواند بهتدریج منجر به تکامل رویکرد روحانیت و به دست آوردن الگویی جامع برای دستیابی به چنان موازنهای باشد که در رویدادهای مختلف، نه آسیبی به مشروعیت حکومت اسلامی وارد شود و نه حقوق مردم از میان برود.
در جریان بروز بحران آب در خوزستان در تابستان ۱۴۰۰ که منجر به اعتراضات و تجمعاتی در شهرهای مختلف آن شد، روحانیت و حوزههای علمیه بهطور کمسابقهای به پشتیبانی از اعتراضات و نیز ایفای نقش میانجیگری میان مردم و حکومت-دولت پرداختند و جلوههای کمتر دیده شدهای از تلاش برای موازنه پیشگفته را به اجرا در آوردند. از این منظر میتوان دریافت که روحانیت دستکم در این رویداد، بیش از آنکه در قامت گروهی منزلتی نقشآفرینی کند، بهعنوان نهادی مدنی وارد عمل شده است.
گروههای منزلتی، جماعتهایی هستند که سبک زندگی مشابه، نظام اخلاقی یکپارچه و زبان یا فرهنگ مشترک دارند و در نتیجه، گروههایی منسجم، بههمپیوسته و مجزا از بیرون هستند و بهگونهای عمل میکنند تا از منافع و امتیازهای انحصاری فرهنگی و اجتماعی برخوردار باشند. گروههای منزلتی در شکل نهایی خود، دارای میثاقها، قوانین و آیینهای متفاوتاند و حتی تماس و مراوده خود با دیگران را نیز محدود میکنند. در مقابل، نهاد مدنی، مبتنی بر هنجارها و ارزشهای مدنی از جمله برابری، مشارکت، تساهل و شمول سیاسی شکل میگیرد و تداوم مییابد و درصدد آن است که استفاده خودسرانه دولت از قدرت را به چالش بکشد و از افراد در برابر عملکردها و سیاستهای غیرعادلانه حفاظت کند. این نوشته تلاش میکند با اتکا به تعاریف پیشگفته، تا حد امکان روشن سازد که در مطالعه کنش روحانیت در جریان اعتراضات آبی خوزستان در تابستان ۱۴۰۰، میتوان نزدیک شدن نهاد روحانیت به تعاریف نهاد مدنی و دور شدن آن از نهاد منزلتی را بهوضوح مشاهده نمود؛ وضعیتی که برای نمونه در اعتراضات کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه چندان به وقوع نپیوست و روحانیت نتوانست نقش واسطهگری خود را به خوبی انجام دهد. الگوی نقشآفرینی روحانیت در اعتراضات آبی خوزستان، میتواند راه را برای عملکرد کمالیافتهتر و پیشروترِ روحانیت شیعه در مواجهه با درگیریها و چالشهای آینده میان حکومت و شهروندان فراهم سازد.
اعتراضات آبی خوزستان از ۲۴ تیر ۱۴۰۰ در شکل تجمعات خیابانی آغاز شد و شهرهای مختلفی از این استان و حتی استانهای دیگر را در بر گرفت و تا اواسط مرداد تداوم یافت. بحران آب در حوزههای مختلف آشامیدنی، کشاورزی و دامداری، بهطور مستقیم با زندگی مردم در ارتباط بود و از همین رو فارغ از گرایشهای سیاسی، اجتماعی، مذهبی و اقتصادی، تقریباً همه طبقات و گروههای جامعه در اعتراضات حضور داشتند. به همین موازات و در رخدادی کمسابقه و یا حتی بیسابقه، طیفها و طبقات مختلف حوزویان از سویی با حمایت جدی و مداوم از خواستههای بهحق مردم و از سوی دیگر، با تذکر درباره لزوم پرهیز از اقدامات ساختارشکنانه، به میانجیگری میان مردم و نظام پرداختند و تصویری منسجم و یکپارچه از روحانیت بهعنوان نهاد مدنیِ واسط میان مردم و حاکمیت را به نمایش گذاشتند. در ادامه بهطور خلاصه به نقشآفرینی هر کدام از طیفها و گروههای درونی حوزههای علمیه و روحانیت اشاره میشود:
۱. مراجع تقلید و علما
گرچه نقشآفرینی مراجع تقلید، بزرگان و علمای حوزه در این باره از حیث تعداد چندان چشمگیر نبود، اما سخنان آیتالله العظمی سید محمدعلی علوی گرگانی و آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی، هر کدام دارای برجستگیهایی از منظر نقشآفرینی بهمثابه نهاد مدنی بود. آیتالله علوی گرگانی، ۲۹ تیر ۱۴۰۰، در پیامی درباره مشکلات استان خوزستان، بر ضرورت حل سریع مشکلات تأکید کرد و به تمام مسئولان توصیه نمود هر چه سریعتر «به داد مردم استان خوزستان برسند و آنها را تنها نگذارند». وی همچنین در جملاتی که بهروشنی حاکی از نقش میانجیگری است، تصریح کرد: «از مردم شریف استان خوزستان میخواهم صبر را پیشه خود قرار داده، به بهانه وجود مشکلات به برخی افراد و گروههای فرصتطلب اجازه ندهند از این وضعیت موجود سوءاستفاده کنند».[2]
همچنین آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی، در ۳۰ تیر ۱۴۰۰، با ابراز تأسف از مشکلات به وجود آمده در استان خوزستان، از لزوم محاکمه مسئولان مقصر در مشکلات خوزستان سخن گفت و بی آنکه مردم را خطاب قرار دهد و از آنها بخواهد راه خود را از سوءاستفادهگران جدا سازند، بهصراحت گفت که «حساب آشوبگران از مردم عادی جدا است». وی در نهایت از نیروهای نظامی و امنیتی خواست مراقب باشند که با مردم برخورد خشنی صورت نگیرد. وی همچنین با استناد به سیره پیامبر اسلام(ص)، از مسئولان خواست با مدارا و تدبیر برخورد کنند و از هر خشونتی پرهیز نمایند.[3] از مقایسه این سخنان میتوان دریافت که آیتالله العظمی سید محمدعلی علوی گرگانی در عین حمایت از دغدغهها و خواستههای مردم، تا حد امکان مردم را نیز مخاطب تذکرات خود قرار داده است، اما آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی، مردم را صاحب حق قلمداد کرده و تنها مسئولان را خطاب توصیههای خود قرار داده است. بر اساس آنچه در ابتدای نوشته حاضر گفته شد، این رویکرد آیتالله العظمی علوی گرگانی و بهویژه سخنان آیتالله فاضل لنکرانی، بهمثابه ایستادگی در برابر استفاده خودسرانه دولت از قدرت و نیز حفاظت از مردم در برابر عملکردها و سیاستهای غیرعادلانه است و میتواند به الگویی در جهت نزدیک شدن حوزههای علمیه به نهاد مدنی تبدیل شود.
۲. مدیران حوزههای علمیه
آیتالله علیرضا اعرافی، مدیر حوزههای علمیه کشور، ۳۰ تیر ۱۴۰۰، حوزههای علمیه را درباره مسائل خوزستان ناراحت و داغدار خواند و از پیگیری جدی برای حل مشکلات خبر داد. وی همچنین تصریح کرد که حوزویان تا رفع کامل مشکلات خوزستان در خدمت مردم هستند. وی همچنین گفت که هر جا ممکن باشد، حوزویان بهعنوان سربازان انقلاب و نظام در خدمت مردم خطه خوزستان هستند.[4]
همچنین آیتالله سید محمدعلی موسوی جزائری، رئیس شورای حوزه علمیه خوزستان، ۲۵ تیر ۱۴۰۰، با تأکید بر اینکه آب شرب مردم تحت هیچ شرائطی نباید قطع شود، از تذکر خود به مسئولان و همچنین وعده مساعد آنان برای حل مشکلات سخن گفت.[5] سخنان وی یکی از اولین واکنشها به اعتراضات خوزستان بود. عدم تأخیر در به رسمیت شناختن مشکلات مردم، یکی از جلوههای بارز نقشآفرینی روحانیت در اعتراضاتی آبی تابستان ۱۴۰۰ بود که بسیاری از چهرههای حوزوی از همان روزهای ابتدایی ضمن پذیرش اصل ماجرا، تلاشهای خود را برای میانجیگری میان مردم و نظام سامان دادند.
در همین راستا، حجتالاسلام مسعود بهرامپور، مدیر حوزه علمیه خوزستان، ۲۴ تیر ۱۴۰۰، از اولین مسئولان حوزههای علمیه بود که در این باره به سخن پرداخت. وی گرچه در سخنان خود بیش از آنکه اعتراضات مردم را به رسمیت بشناسد، بر نقش «نفوذیها» پای فشرد، اما همچنان میتوان تسریع در به رسمیت شناختن اعتراضات را حُسن رویکرد وی شمرد. وی از نفوذیهای خائنی سخن گفت که با ایجاد تظاهرات، مردم را به خیابان میآورند تا آنها را بکشند و خونشان را به گردن دولت و نظام بیندازند.[6] وی گرچه پیش از این جملات، با برشمردن مشکلات مردم خوزستان، از آگاهی خود به مسائل و معضلات و همدلی با مردم سخن گفته بود، اما به کار بردن چنان ادبیاتی برای اشاره به معترضان، مطمئناً علاوه بر آنکه به تشدید فضای بیاعتمادی میان مردم و نظام میانجامید، تأثیری در آرام شدن اعتراضات هم نداشت و حتی ممکن بود تأثیر منفی به جای بگذارد. شاید از همین رو بود که نامبرده در ۳۰ تیر ۱۴۰۰، چنان عباراتی را تکرار نکرد، گرچه همچنان معترضان را «جمعیتهای حداقلی و مختصر» خواند که «سعی میکنند از آب گلآلود ماهی بگیرند و خود را به شهرهای مختلف متصل کنند و تجمعهای کوچکی را راهاندازی کنند که هر روز کمتر و کمتر میشوند».[7]
با مقایسه ادبیات حجتالاسلام حسن آذرافروز، مدیر مدرسه علمیه بقیةالله اندیمشک، با سخنان پیشگفته، میتوان دریافت که چگونه میتوان در عین تلاش برای حل مسائل مردم، اعتراضات آنان را نیز بهرسمیت شناخت. وی ضمن بیان دغدغه و اعتراض مردم درباره اینکه «چرا استان خوزستان با این همه منابع کشاورزی، انرژی، نفت و گاز، باید جزو استانهای پیشتاز در بیکاری باشد»، در عین حال تأکید میکند: «مردم خوزستان اجازه نخواهند داد پای جریانهای ضدانقلاب در این بحران باز شود و خود با هوشیاری کامل تمام مطالبات خود را در چارچوب قانون پیش میبرند تا با حمایتی که هماکنون علمای استان دارند، بتوانیم حق خوزستان را بستانیم».[8]
۳. نمایندگان مجلس خبرگان
آیتالله محسن حیدری، نماینده مردم استان خوزستان در مجلس خبرگان که در کنار آیتالله عباس کعبی، دیگر نماینده استان خوزستان در مجلس خبرگان، بهعنوان یکی از پیگیرترین چهرههای حوزوی در اعتراضات آبی خوزستان دیده شد، ۲۶ تیر ۱۴۰۰ در جمع عدهای از کشاورزان و دامداران، وضعیت آب خوزستان را تأسفبار خواند. وی همچنین یک روز بعد در نشست مطالبهگری با موضوع بحران آب در خوزستان که با حضور طلاب و فضلا در مدرسه علمیه امام مهدی زرگان برگزار شد، ضمن آنکه تأکید کرد مطالبهگران مرتکب فعل حرام نشوند، سخن از آن گفت که صدای واحد علما همواره درد خوزستان را فریاد زده است. وی همچنین ضمن رد سوءنیت مسئولان و در عین حال تأکید بر سوءتدبیر آنان، از مافیای آب در میان مسئولان سخن گفت که بهدنبال اجرای طرحهای خاص انتقال آب هستند.
ایشان همچنین بی آنکه از لزوم نقشآفرینی روحانیت بهعنوان «نهاد مدنی» سخن بگوید، از روشهای مطالبه گفت و اینکه «وقتی افرادی منتسب به نظام اسلامی عَلَم مطالبه را به دست گیرند، مردم حق را از درون نظام و بهصورت قانونی پیگیری میکنند و بهسمت ضدانقلاب نمیروند و چنین رفتاری جلوی موجسواری ضدانقلاب بر مطالبات مردم را میگیرد؛ لذا باید بهگونهای عمل شود که پای دشمنان کشور، اسلام و سلطنتطلبها به ناراحتی و اعتراض مردم وارد نشود». وی همچنین تأکید کرد: «بنده و دیگر نمایندگان خوزستان در مجلس خبرگان همواره در مورد مشکلات آب خوزستان نظر واحدی داشتهایم. هر نامه و گزارشی که نوشته شد این علمای بزرگوار امضا کردهاند و چه در مجلس خبرگان و چه در شورای امنیت ملی از حق خوزستان دفاع کردهاند و این حقیقتی است که باید بیان شود».[9]
آیتالله عباس کعبی، دیگر نماینده استان خوزستان در مجلس خبرگان نیز در جریان اعتراضات آبی خوزستان حضوری فعال داشت و ضمن تشریح مسائل و مشکلات مردم و به رسمیت شناختن حق اعتراض آنان، با این حال تلاش کرد نقش میانجیگرانه خود میان مردم و نظام را به انجام رساند. وی ۲۶ تیر ۱۴۰۰، تأکید کرد که «موافق با دامن زدن به اعتراضها و سوءاستفاده دشمن» نیست، و «مردم با آرامش و در چارچوب قانون میتوانند حقوقشان را مطالبه کنند». این نماینده مجلس خبرگان همچنین با یادآوری تلاشهای رسمی برای حل مسائل خوزستان، متذکر شد که «علمای خوزستان و نماینده ولی فقیه هیچگاه ساکت نبوده و از طریق مجاری قانونی و شرعی حقوق بهحق مردم را دنبال میکنند».[10] آیتالله کعبی با این حال در ۲۷ تیر در پیامی به زبان عربی خطاب به مردم استان خوزستان، گفت: «از شما مردم تقاضا دارم که احتیاط کرده و به هجمههای دشمن توجه نکنید؛ چرا که درصدد سوءاستفاده از شرایط پیشآمده هستند تا از آب گلآلود ماهی بگیرند تا به اهداف فتنهانگیزشان در راستای خون و به هم ریختن امنیت برسند». وی با این حال تأکید کرد که «ما در این ماجرا تماشاچی نیستیم، بلکه از طریق مجراهای قانونی و شرعی، و همچنین از طریق مسئولان استانی و ملی، در حال پیگیری معضل کمآبی هستیم و صدای شما را به دفتر مقام معظم رهبری رساندیم».[11]
این رویکرد نشان میدهد که نمایندگان مجلس خبرگان رهبری بر نقش میانجیگرانه خود میان مردم و نظام واقفاند و آگاهانه میکوشند زبان مشترکی برای حل مسائل و معضلات کشور بجویند؛ زبان مشترکی که بدون مترجم و میانجیِ «نهاد مدنی» قابل دستیابی نیست. چنین رویکردی را میتوان در سخنان دیگر نمایندگان خوزستان در مجلس خبرگان نیز بهوضوح مشاهده کرد.[12] برای نمونه، حجتالاسلام والمسلمین فرحانی در ۳۱ تیر ۱۴۰۰ خطاب به علما و فضلای حوزه گفته است: «در صحنه باشید تا صف مردم از ضدانقلاب جدا شود. از علمای بزرگ و انقلابی درخواست دارم؛ تا وقتی شما در صحنه باشید، ضدانقلاب نمیتواند کاری انجام دهد. مثل همیشه در کنار مردم، برای احقاق مطالبات بهحق مردم، میدان را به دست گیرید و صف مردم را که قطعاً از صف ضدانقلاب جدا است، جداتر و واضحتر کنید».[13]
۴. نمایندگان ولی فقیه و ائمه جمعه
حجتالاسلام سید محمدنبی موسویفرد، نماینده ولی فقیه در استان خوزستان و امام جمعه اهواز، از دیگر چهرههایی است که در جریان اعتراضات آبی خوزستان، نقشآفرینیای نزدیک به آنچه در نهاد مدنی رخ میدهد را به ظهور رساند. وی ۲۳ تیر ۱۴۰۰ در اولین تحرکات مرتبط با معضلات آبی خوزستان، با بزرگان و شیوخ عشایر عرب خوزستان دیدار کرد.[14] در این نشست همچنین معاون سیاسی اجتماعی استاندار خوزستان، مدیرعامل سازمان آب و برق استان، مدیر کل محیطزیست، و مدیرعامل شرکت آبفای خوزستان حاضر بودند. نشست مذکور، نمادی تصویری و روشن از میانجیگری حوزههای علمیه میان مردم و نظام سیاسی بود که میتواند الگویی برای حل مسائل و مشکلات مردم باشد.
وی همچنین یک روز بعد، در دیدار با محمد مخبر، رئیس ستاد اجرایی فرمان امام، از وی خواست به سهم خود برای رسیدگی به مشکلات خوزستان «برنامه ویژه داشته باشد».[15]
۵. طلاب و فضلا
طلاب و فضلای حوزههای علمیه نیز نقش ارزشمندی در تلاش برای حل مشکلات خوزستان ایفا کردند و بخشی از کنش حوزوی بهعنوان «نهاد مدنی» را بر عهده گرفتند.
ایفای نقش میانجیگری حوزههای علمیه برای حل مشکلات مردم از طریق مذاکره با نهادهای رسمی، در ۲۹ تیر ۱۴۰۰ به نمادینترین وجه ممکن صورت گرفت و مابإزایی عینی یافت؛ آنجا که در جریان اعتراضات مردم سوسنگرد، حضور طلاب حوزه علمیه سوسنگرد در میانه مردم معترض و خشمگین، و مأموران نیروی انتظامی، به جلوگیری از درگیری خشونتبار انجامید[16] و موجب شد تصویر این مشارکت مدنی طلاب حوزههای علمیه به نقاط مختلف شبکههای اجتماعی راه یابد؛ تصویری که نشانهای از استقلال واقعی حوزه از نظام سیاسی بود و تلاش برای حفاظت از مردم در برابر صاحبان قدرت.
در اقدامی دیگر، جامعه روحانیت شهرستانهای شوش و کرخه، ۲۷ تیر از دولت و نمایندگان مجلس خواستند تا طرح انتقال آب از سرشاخههای رودهای خوزستان (کرخه، کارون و دز) را که آسیبهای جدی اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی به استان وارد ساخته، هر چه سریعتر متوقف نمایند. آنان همچنین از صداوسیما خواستند مشکلات استان خوزستان را منعکس سازد و اجازه ندهد رسانههای بیگانه بلندگوی مردم باشند. نویسندگان این بیانیه همچنین هر گونه حرکت ساختارشکنانه و سلب آرامش مردم را محکوم کردند.[17]
چنین رویکردی، چنانکه پیش از این نیز گفته شد، بی آنکه به حقیر شمردن اعتراضات و خشمگین ساختن مردم منجر شود، در عین حال نقش میانجیگرانه حوزه و نظام را نیز برجسته میسازد.
۶. طیف منتقد حوزوی
بهعنوان آخرین گروه درونی از نهاد حوزه، میتوان به بیانیه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم اشاره کرد که بهعنوان بخشی از طیف منتقد در حوزههای علمیه شناخته میشود. در بیانیه این گروه که اول مرداد ۱۴۰۰ صادر شد، تصریح شده است که اجتماعات برپا شده در شهرهای استان خوزستان را «نه میتوان به عوامل خارجی نسبت داد و نه میتوان ضدانقلاب داخلی را صحنهگردان این رویداد تلخ دانست». آنان همچنین با توصیه به پرهیز از خشونت در مواجهه با مردم گفتند: «اکنون که حاکمیت با اعتراضات مردم مواجه گشته، انتظار این است که خشم و دادخواهی و آبخواهی مردم را با خشونت و برخورد و سرکوب پاسخ نگوید… دستگاه حکومت باید بهطور جد در مقام حل مشکلات مردم برآید».[18] این بیانیه نیز از موضعی انتقادی بر لزوم احقاق حق مردم پای فشرده و گرچه نمیتوان اثری از حفظ موازنه میان مردم و نظام در آن دید، و از این منظر متفاوت از بسیاری سخنان دیگر حوزویان در این باب است، اما از منظر تعاریف نهاد مدنی، چنانکه در مقدمه گفته شد، درصدد آن است که استفاده خودسرانه دولت از قدرت را به چالش بکشد و از افراد در برابر عملکردها و سیاستهای غیرعادلانه حفاظت کند.
جمعبندی و نتیجهگیری
بنابر آنچه گذشت، موضعگیریها، رویکردها و حتی تغییر مواضع گروههای مختلف روحانیت در جریان اعتراضات آبی خوزستان در تابستان ۱۴۰۰، بهروشنی حاکی از گام برداشتن حوزویان به سوی نهاد مدنی است. در این میان گروههای مختلفی از سازمان روحانیت، نه بهمثابه سازمانی یکپارچه، بلکه بهعنوان نهاد متکثر مدنی، با رویکردها و مواضع مختلف و حتی گاه متضاد، ضمن حمایت از اعتراضات مردمی، تلاش کردند آنان را از رفتارهای خشونتآمیز دور سازند. با این حال در دو سوی طیف، گروههایی به ابراز نظراتی پرداختند که میتوان آنها را تا حدودی متضاد با یکدیگر دانست؛ از یک سو تأکید بر تحقیر و کم انگاشتن معترضان خیابانی و در سوی دیگر، تأکید صرف بر حق اعتراض مردم و مسئولیت جمهوری اسلامی برای حل مشکلات مردم.
با وجود تضاد پیشگفته، اما همچنان میتوان هسته مرکزی واکنشهای نهاد مدنی روحانیت در اعتراضات تابستان خوزستان را ۱. تلاش و پیگیری برای حل مشکلات مردم، ۲. به رسمیت شناختن حق اعتراض مسالمتآمیز مردم، و ۳. تأکید بر لزوم خویشتنداری و پرهیز از اقدامات خشن دانست؛ سه اصلی که بهروشنی حکایتگر ایفای نقش میانجیگری حوزویان میان معترضان و نظام است و میتواند الگویی قابل تعمیم در ماجراها و مسائلی باشد که پس از این ممکن است روی دهد.
فهرست منابع:
[1] دانشآموخته حوزه علمیه قم
[2]. خبرگزاری حوزه، ۲۹ تیر ۱۴۰۰.
[3]. خبرگزاری حوزه، ۳۰ تیر ۱۴۰۰.
[4]. خبرگزاری حوزه، ۳۰ تیر ۱۴۰۰.
[5]. خبرگزاری حوزه، ۲۵ تیر ۱۴۰۰.
[6]. خبرگزاری حوزه، ۲۴ تیر ۱۴۰۰.
[7]. خبرگزاری حوزه، ۳۰ تیر ۱۴۰۰.
[8]. خبرگزاری حوزه، ۲۶ تیر ۱۴۰۰.
[9]. خبرگزاری حوزه، ۲۶ تیر ۱۴۰۰.
[10]. خبرگزاری فارس، ۲۶ تیر ۱۴۰۰.
[11]. خبرگزاری فارس، ۲۷ تیر ۱۴۰۰.
[12]. خبرگزاری حوزه، ۲۷ تیر ۱۴۰۰.
[13]. خبرگزاری حوزه، ۳۱ تیر ۱۴۰۰.
[14]. خبرگزاری حوزه، ۲۳ تیر ۱۴۰۰.
[15]. خبرگزاری حوزه، ۲۴ تیر ۱۴۰۰.
[16]. خبرگزاری تسنیم، ۳۰ تیر ۱۴۰۰.
[17]. خبرگزاری حوزه، ۲۷ تیر ۱۴۰۰.
[18]. سایت انصافنیوز، ۱ مرداد ۱۴۰۰.